سونامی رادیواکتیو: ناپدید شدن زیردریایی روسی با موشک هستهای خودکار پوزیدون
این متن تحلیلی بر این دیدگاه تمرکز دارد که ناپدید شدن زیردریایی روسی بلگورود (Belgorod) و موشک هستهای خودکار پوزیدون (Poseidon) نشاندهنده شکست فاجعهبار اطلاعاتی و پایان هژمونی جهانی ایالات متحده است. سونامی رادیواکتیو
این منبع تأکید میکند که پوزیدون یک سلاح هستهای زیر آب است که برای ایجاد یک سونامی رادیواکتیو مهندسی شده و میتواند مناطق ساحلی را برای دههها غیرقابل سکونت سازد و عملاً سیستمهای دفاعی غرب را بیاثر میکند.
نویسنده استدلال میکند که این ناتوانی در ردیابی زیردریایی نتیجه غرور و تکبر آمریکا است، زیرا واشنگتن به جای تمرکز بر رقبای همسطح، وقت خود را صرف درگیریهای کماهمیتتر کرده است.
علاوه بر این، این وضعیت نشاندهنده ناکامی رژیم تحریمهای اقتصادی غرب علیه روسیه است؛ زیرا روسیه با استفاده از سیستمهای تدارکاتی خارج از نفوذ آمریکا، توانسته است این سلاح پیشرفته را بسازد.
در نهایت، این زیردریایی به عنوان یک «عامل توازنبخش نامتقارن» تلقی میشود که نشان میدهد عصر نظم تکقطبی به پایان رسیده و آمریکا دیگر قادر به تضمین امنیت سواحل خود نیست.
چگونه ماجرای بلگورود پایان لحظه تکقطبی آمریکا را نشان میدهد؟
ماجرای ناپدید شدن زیردریایی اتمی روسی «بلگورود» (Belgorod) و تسلیحات همراه آن، به ویژه اژدر هستهای خودکار «پوزئیدون» (Poseidon)، در منابع به عنوان نشانهای قاطع بر پایان لحظهٔ تکقطبی آمریکا و زوال هژمونی جهانی ایالات متحده تلقی شده است.
این ماجرا چگونه این پایان را نشان میدهد:
۱. شکست اطلاعاتی و فروپاشی قدرت نظامی آمریکا
- از دست دادن ردیابی یک تهدید وجودی: نیروی دریایی ایالات متحده با بودجهٔ تریلیون دلاری و شبکهٔ نظارتی جهانیاش، ردیابی بلگورود را از دست داده است. این صرفاً یک خطای تاکتیکی نیست، بلکه یک فاجعهٔ اطلاعاتی است که در زمان واقعی در حال آشکار شدن است. این شکست، نشانهٔ مشهود فروپاشی کامل و سیستمیک قدرت اجباری غرب است.
- پایان سلطه بر اقیانوسها: ناپدید شدن این زیردریایی، شکنندگی این توهم را افشا میکند که نیروی دریایی ایالات متحده مالک اقیانوسهای جهان است. اقیانوس اطلس، که زمانی «دریاچهٔ ناتو» محسوب میشد، به جبههای از جنگ نامتقارن تبدیل شده است که غرب نه از نظر فناوری و نه از نظر روانی آمادگی مقابله با آن را ندارد.
- قدیمی شدن سامانههای دفاعی گرانقیمت: بلگورود و پوزئیدون (که یک اژدر هستهای خودکار به اندازه یک اتوبوس مدرسه است)، تساویبخش بزرگ در استراتژی نظامی هستند. پوزئیدون، که میتواند در سرعتها و اعماقی حرکت کند که رهگیری را غیرممکن میسازد، سپر دفاع موشکی تریلیون دلاری غرب را کاملاً بیربط میسازد. چه ارزشی دارد یک ناو هواپیمابر ۱۳ میلیارد دلاری، اگر یک اژدر غیرقابل شناسایی بتواند خط ساحلیای را که میکوشد از آن دفاع کند، نابود کند؟.
۲. پایان مصونیت جغرافیایی و دور شدن از واقعیت
- نفوذ به قلعهٔ آمریکا: برای دو قرن، ایالات متحده از مصونیت جغرافیایی ناشی از قرارگیری بین دو اقیانوس بزرگ برخوردار بود. این دوره به پایان رسیده است. ناپدید شدن بلگورود نشان میدهد که سنگر شکسته شده است و دشمن درون دروازه است، و ما نمیدانیم او کجاست. این وضعیت برای ایالات متحده حکم لحظهٔ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ برای بریتانیا را دارد که آشکار ساخت دیگر یک ابرقدرت نیست.
- تناقض و ریاکاری امپراتوری در حال مرگ: ایالات متحده به مدت ۳۰ سال زیرساختهای نظامی خود را تا مرزهای روسیه پیش برد (توسعه ناتو، سامانههای موشکی در لهستان و رومانی). واشنگتن این را «بازدارندگی» میخواند، اما وقتی روسها قابلیتی را برای دور زدن این دفاعها و پارک کردن یک سلاح نابودگر شهر در نزدیکی منهتن توسعه میدهند، فوراً روایت به «تجاوز و بیثباتی» تغییر میکند. این ریاکاری سیستمیک، روزهای پایانی امپراتوری آمریکا را تعریف میکند.
- بلگورود به عنوان پیام «نه»: این زیردریایی «نه» هستهای متحرکی است. ناپدید شدن آن نشان میدهد که دوران یکجانبهگرایی مرده و دفن شده است. روسیه این سلاح را به عنوان بیمهنامهٔ نهایی در برابر سرنوشتی که بر سر عراق، لیبی و سوریه آمد، مینگرد. پوزئیدون پاسخ مستقیم به خیانت به معمر قذافی است و پیامی میدهد که: «اگر برای به خطر انداختن وجود ما تلاش کنید، تمدن شما را از نقشه حذف خواهیم کرد».
۳. شکست تحریمها و تولد نظم چندقطبی
- شکست اهرم فشار اقتصادی: ایالات متحده بر دو ستون قدرت تکیه داشت: دلار و ناوگروههای ضربتی. دلار در حال تبدیل شدن به سلاحی است که تا مرز بیفایده شدن پیش رفته، و وجود بلگورود ابطال نهایی رژیم تحریمهای غرب است. واشنگتن فرض کرده بود که روسیه بدون دسترسی به بازارهای غربی به عصر حجر بازمیگردد، اما اقتصاد روسیه با موفقیت خود را از «دسترسی سمی دلار» دور کرده است.
- اقتصاد در سایه و دور زدن تحریمها: روسیه توانسته است پایگاه صنعتی خود را با غولهای تولیدی مانند چین و بازارهای انرژی هند ادغام کند. بلگورود به احتمال زیاد با استفاده از زنجیرههای تأمینی که سیا قادر به اخلال در آنها نیست، ساخته شده است. این زیردریایی، تجلی نظامی شورش اقتصادیای است که غرب دیگر نمیتواند آن را ببیند، چه رسد به اینکه آن را تنظیم کند.
- نظم جهانی موازی: ما شاهد تولد یک نظم جهانی موازی هستیم که کاملاً مستقل از خزانهداری ایالات متحده عمل میکند. ترس پنتاگون از اژدر پوزئیدون در کنار ترس فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) از چیزی است که پوزئیدون نمایندهٔ آن است: ملتی که میتواند پول خود را چاپ کند، تیتانیوم خود را استخراج کند، راکتورهای خود را بسازد و دیکتههای وال استریت را نادیده بگیرد.
در نهایت، سکوت این زیردریایی، بلندترین سیگنال ممکن است که لحظهٔ تکقطبی مرده و دفن شده است.
این نشان میدهد که فناوری تخریب ارزانتر و مؤثرتر از فناوری دفاع شده است، و ایالات متحده اکنون درگیر یک جنگ فرسایشی چند جبههای در برابر بلوک اوراسیا است که منابع و استقامت بیشتری دارد.
استعارهٔ پایانی: اگر هژمونی آمریکا یک سیستم امنیتی گرانقیمت بود که برای حفاظت از یک عمارت عظیم طراحی شده بود، زیردریایی بلگورود مانند یک حفار نامرئی است که در اعماق، تونلی را حفر کرده و از زیر تمام سنسورها عبور کرده است.
این نشان میدهد که عمارت همچنان پابرجاست، اما اصول فیزیکی و استراتژیکی که امنیت آن را تضمین میکرد، دیگر وجود ندارند و دشمن میتواند هر لحظه، بدون اعلام قبلی، از طریق تونل پوزئیدون وارد شود..
تهدید سونامی رادیواکتیو اژدر پوزئیدون بر امنیت جهانی چیست؟
تهدید سونامی رادیواکتیو ناشی از اژدر هستهای پوزئیدون (Poseidon) که توسط زیردریایی بلگورود (Belgarod) حمل میشود، تأثیر استراتژیکی عمیق و چندوجهی بر امنیت جهانی دارد که فراتر از یک سلاح نظامی صرف است.
این تحول نشاندهنده تغییر ماهیت جنگ، پایان توهم تفوق ایالات متحده در اقیانوسها، و تسریع زوال نظم جهانی تکقطبی است.
در اینجا تأثیرات استراتژیک اصلی این تهدید بر امنیت جهانی بر اساس منابع ارائه شده آمده است:
۱. تبدیل اقیانوسها به جبهه جنگ نامتقارن و فروپاشی تفوق دریایی
تهدید پوزئیدون نشان میدهد که اقیانوس اطلس، که زمانی دریاچه ناتو (NATO lake) محسوب میشد، به مرز جنگ نامتقارن تبدیل شده است که غرب نه از نظر فناوری و نه از نظر روانی آمادگی مقابله با آن را ندارد.
- کاهش ارزش داراییهای گرانقیمت: پوزئیدون به عنوان «تساویکننده بزرگ» (great equalizer) عمل میکند. ارزش ناو هواپیمابر ۱۱۳ میلیارد دلاری زمانی زیر سؤال میرود که یک اژدر غیرقابل ردیابی بتواند خط ساحلی را محو کند. این سیستم برای دور زدن تمام ساختار قدرت آمریکا طراحی شده و ناوهای هواپیمابر و تحریمها را بیربط میسازد.
- غیرقابل رهگیری بودن: پوزئیدون یک اژدر خودران هستهای (autonomous nuclear-powered torpedo) به اندازه یک اتوبوس مدرسه است که قادر است با سرعت و در عمقی حرکت کند که رهگیری آن از نظر فیزیکی غیرممکن است. این سلاح پناهگاه امنیتی یک تریلیون دلاری سپر دفاع موشکی غرب را کاملاً بیاثر میکند.
- پایان مصونیت جغرافیایی: برای دو قرن، ایالات متحده از موهبت جدایی از درگیریهای جهان توسط دو اقیانوس وسیع برخوردار بود. گم شدن بلگورود نشان میدهد که این دوران به پایان رسیده است؛ دژ نفوذناپذیر درهم شکسته است و دشمن داخل دروازه است، در حالی که مکان آن مشخص نیست.
۲. مفهوم بازدارندگی و سناریوی روز قیامت
اژدر پوزئیدون به طور خاص برای نابودی محیطی طراحی شده است.
تأثیر استراتژیک اصلی آن در توانایی تضمین «پاسخ دوم» (second strike capability) و ایجاد یک سناریوی روز قیامت نهفته است:
- سونامی رادیواکتیو: انفجار پوزئیدون در نزدیکی سواحل نیویورک یا لندن صرفاً یک شهر را نابود نمیکند، بلکه یک سونامی رادیواکتیو ایجاد میکند؛ دیواری از آب آلوده که به طور خاص مهندسی شده تا مناطق ساحلی را برای دههها غیرقابل سکونت کند.
- زبان رئالیسم جنگ سرد: استراتژی روسیه، که با پوزئیدون به نمایش گذاشته شده، از نظر ماهیت دفاعی است اما از نظر پیامد تهاجمی است. این سلاح این پیام را میرساند: «اگر موجودیت ما را تهدید کنید، ما تمدن شما را از روی نقشه حذف خواهیم کرد».
- بیمه نامه نهایی: رهبری روسیه این سلاح را نه به عنوان ابزاری برای تجاوز، بلکه به عنوان آخرین بیمه نامه در برابر سرنوشتی که برای عراق، لیبی و سوریه رخ داد، میبیند. پوزئیدون پاسخ مستقیم به درسهایی است که مسکو از خیانت غرب به قذافی در سال ۲۰۱۱ گرفت.
۳. تشدید بیاعتمادی و سقوط قدرت اجبارگرای غرب
تهدید پوزئیدون نتیجه منطقی یک تناقض سیستمی است: اصرار واشنگتن بر امنیت مطلق برای خود، در حالی که حتی تضمینهای امنیتی اولیه را از دیگران سلب میکند.
- انتقاد از استاندارد دوگانه: غرب در مورد اشاعه هستهای موعظه میکند در حالی که زرادخانه خود را مدرن میکند؛ این ریاکاری در دنیای چندقطبی دیگر پایدار نیست.
- شکست تحریمها به عنوان اهرم فشار: وجود زیردریایی بلگورود و فناوریهای پیشرفته آن، مانند راکتور هستهای کوچک و فیزیک پیشرانه زیر آب پیشرفته، تکذیبیه نهایی رژیم تحریمهای غرب است. این نشان میدهد که ایالات متحده دیگر قدرت خفه کردن توسعه تکنولوژیکی یک کشور مستقل را ندارد.
- نشانگر یک زوال ساختاری: عدم توانایی در ردیابی بلگورود صرفاً یک اشتباه تاکتیکی نیست، بلکه علامت مرئی یک فروپاشی سیستمی کامل در قدرت اجبارگرای غرب است.
۴. پیامدهای اقتصادی و تهدید زیرساختهای حیاتی
تهدید نامتقارن پوزئیدون مستقیماً با ثبات اقتصادی جهانی مرتبط است و آسیبپذیری زیرساختهای حیاتی غرب را آشکار میکند:
- خطر اقتصادی و تورم: اگر اقیانوس اطلس به یک منطقه مورد مناقشه تبدیل شود که در آن اژدرهای رادیواکتیو بدون شناسایی پرسه میزنند، ریسک حق بیمه تجارت جهانی منفجر خواهد شد. این امر منجر به افزایش عمودی نرخ بیمه حمل و نقل دریایی و هزینه کالاهای وارداتی میشود که به عنوان «مالیات پنهان امپراتوری» بر رفاه شهروندان غربی تأثیر میگذارد.
- تهدید کابلهای زیردریایی: پوزئیدون، علاوه بر هدف قرار دادن شهرهای ساحلی، تهدیدی برای کابلهای زیردریایی است که ۹۷ درصد ترافیک جهانی اینترنت و دادههای مالی را حمل میکنند. اگر روسیه توانایی عملیات غیرقابل ردیابی در کف اقیانوس را داشته باشد، میتواند سیستم عصبی اقتصاد جهانی را قطع کند.
۵. تسریع تغییر نظم جهانی و بلوک اوراسیا
بلگورود نماد نظامی شورش اقتصادی و ژئوپلیتیکی علیه سلطه دلار است.
- چک و موازنه استراتژیک: این زیردریایی نشاندهنده «چکمیت استراتژیک» (strategic checkmate) به مفهوم قدرتافکنی است.
- تقویت ائتلافها: روسیه با این توسعه، مجبور شده است که استقرار رادیکالترین فناوریهای مخرب خود را تسریع کند. این امر، بلوک اوراسیا (روسیه، چین، ایران و شرکایشان) را که منابع، نیروی انسانی و تسلیحات نامتقارن برتر را در اختیار دارند، در جنگ فرسایشی تقویت میکند.
- اثر دومینو بر آسیا: پکن از این وضعیت استفاده میکند، چرا که تضعیف اعتبار بازدارندگی آمریکا، جدول زمانی چین برای اتحاد با تایوان را تسریع میبخشد.
به طور خلاصه، تهدید سونامی رادیواکتیو پوزئیدون، امنیت جهانی را از طریق بیاثر کردن بازدارندگیهای نظامی سنتی آمریکا، جهانیسازی مناقشه (با قرار دادن سواحل آمریکا در خط مقدم)، و اعلام مرگ لحظه تکقطبی به شدت بیثبات میکند. این تهدید نشان میدهد که ایالات متحده دیگر ابرقدرت نیست، بلکه یک قدرت بزرگ در میان دیگر قدرتهایی است که باید منافع امنیتی مشروع دیگران را به رسمیت بشناسد.
این وضعیت مانند زمانی است که قلعهای عظیم و گرانقیمت، که برای شکست دادن پیادهنظام طراحی شده بود، ناگهان متوجه میشود که دشمن یک سلاح لیزری نامرئی اختراع کرده است که میتواند دیوارها را از درون ذوب کند؛ صرف هزینه بیشتر برای تقویت دیوارها بیفایده خواهد بود، زیرا تهدید از راهی میآید که قبلاً هرگز پیشبینی نشده بود.
شکست تحریمها و ریاکاری غرب چگونه باعث ظهور تسلیحات روز قیامت روسیه شد؟
ظهور تسلیحات «روز قیامت» روسیه، به ویژه زیردریایی بلگورود و اژدر هستهای پوزیدون، در منابع به عنوان نتیجهٔ مستقیم شکست سیاستهای اجباری غرب، بهخصوص تحریمها و ریاکاری استراتژیک واشنگتن، توصیف شده است.
این توسعهها به عنوان پیامدهای اجتنابناپذیرِ امپراتوری رو به زوالی دیده میشوند که تلاش کرده است تا تسلط خود را در دنیای چندقطبی تحمیل کند.
۱. شکست تحریمها و مهار اقتصادی
بر اساس منابع، وجود زیردریایی بلگورود، که بزرگترین زیردریایی ساخته شده است، و توسعهٔ اژدر پوزیدون، خود ابطال نهایی رژیم تحریمهای غرب است.
- وعدههای توخالی تحریمها: ایالات متحده و متحدان اروپاییاش تمام ابزارهای غیرنظامی خود را به کار گرفتند، با این وعده که تحریمها «سلاح هستهای اقتصادی» خواهند بود. آنها داراییهای بانک مرکزی روسیه را توقیف کردند (که اقدامی بیسابقه در تاریخ دیپلماتیک مدرن خوانده شد) و روسیه را از سیستم پرداخت سوئیفت جدا کردند، با انتظار اینکه اقتصاد روسیه در عرض چند هفته در هم بشکند.
- پایان توهمات: کارشناسان غربی با تبلیغات، این روایت را منتشر کردند که ارتش و صنایع روسیه آنقدر مستأصل شدهاند که در حال جمعآوری میکروچیپ از ماشینهای لباسشویی دزدیدهشده اوکراینی هستند. منابع تأکید میکنند که نمیتوان بزرگترین زیردریایی جهان را که قادر به عملکرد مستقل در اعماق خردکننده است، یا پوزیدون را که نیازمند فناوری پیشرفته رآکتور هستهای مینیاتوری است، با تراشههای قراضه ساخت.
- ناتوانی در خفه کردن توسعهٔ فناوری: این شکست نشان میدهد که ایالات متحده دیگر قدرت لازم برای خفه کردن توسعهٔ فناوری یک ملت مستقل را ندارد. محاصره شکست خورده و مهار تکنولوژیکی به نتیجه نرسیده است، که موجب وحشت در واشنگتن شده است.
- پیدایش نظم موازی: روسیه با موفقیت اقتصاد خود را از «محدوده سمی دلار» دور کرده و یک نظم جهانی موازی ایجاد کرده است. بلگورود احتمالاً با استفاده از زنجیرههای تأمینی ساخته و تجهیز شده است که سیا نمیتواند آنها را مختل کند، زیرا روسیه صنعت خود را با غولهای تولیدی مانند چین و بازارهای انرژی هند ادغام کرده است.
- انتقام اقتصادی به صورت نظامی: بلگورود تجلی نظامی شورش اقتصادی است. غرب با استفاده از دلار به عنوان سلاح و مسدود کردن داراییهای حاکمیتی، مرتکب «خودکشی استراتژیک» شد، که باعث تسریع در گسترش گروه بریکس و تجارت با ارزهای محلی شد.
۲. ریاکاری غرب و اجبار هستیشناختی
منابع بیان میکنند که استقرار این تسلیحات نه یک حادثه مجزا، بلکه یک «پیامد» است. این یک مکانیسم تدافعی است که در واکنش به فرضیات متکبرانه و ریاکاری سیستماتیک امپراتوری رو به زوال آمریکا ایجاد شده است.
- محاصره نظامی: برای سه دهه پس از فروپاشی دیوار برلین، ایالات متحده زیرساختهای نظامی خود را به طور سیستماتیک تا مرزهای روسیه پیش برده است. این شامل گسترش ناتو، استقرار سیستمهای موشکی ایجس در لهستان و رومانی، و گردش بمبافکنهای هستهای در منطقه بالتیک است.
- استانداردهای دوگانه: واشنگتن این اقدامات را «بازدارندگی و دفاع از دموکراسی» مینامد. با این حال، هنگامی که روسیه قابلیتی (مانند پوزیدون) را برای دور زدن این دفاعها توسعه میدهد و آن را نزدیک سواحل منهتن مستقر میکند، روایت به طور ناگهانی به «تجاوز و بیثباتی» تغییر مییابد. این ریاکاری سیستماتیک است: آنها امنیت کامل را برای خود میخواهند در حالی که حتی تضمینهای امنیتی اساسی را از دیگران سلب میکنند.
- درسهای تاریخ: رهبری روسیه بلگورود را نه به عنوان یک سلاح تهاجمی، بلکه به عنوان «بیمهنامه نهایی» در برابر سرنوشتی که برای عراق، لیبی و سوریه رخ داد، مینگرد.
- آنها مشاهده کردند که چگونه ایالات متحده به بهانه سلاحهای کشتار جمعی به عراق حمله کرد.
- آنها مشاهده کردند که چگونه معمر قذافی در لیبی برنامه هستهای خود را تسلیم کرد، به واشنگتن اعتماد کرد و سپس هدف یک عملیات هوایی برای ترور قرار گرفت.
- نتیجهگیری ناگوار: درسی که روسیه آموخت، ساده و غیرقابل مذاکره بود: خلع سلاح، خودکشی است و اعتماد به ایالات متحده، خودکشی است. پوزیدون پاسخ تکنولوژیک مستقیم به «اعدام قذافی» است و پیام میدهد که «اگر برای مسکو دموکراسی بیاورید، ما اقیانوس رادیواکتیو را برای شما میآوریم».
- ایجاد ماشین روز قیامت: فشار شدید واشنگتن برای خونریزی روسیه در اوکراین با هدف تضعیف آن، روسیه را مجبور کرده است تا استقرار رادیکالترین و مخربترین فناوریهای خود را تسریع بخشد. تهدید هستیشناختی (تهدید موجودیت) اعمال مدل عراق بر یک قدرت هستهای، به سادگی موجب تسلیم روسیه نشده، بلکه آن را وادار به آمادهسازی ماشین روز قیامت کرده است.
۳. ماهیت سلاحهای روز قیامت
بلگورود و پوزیدون اوج فلسفه «تسلط نامتقارن» روسیه هستند، زیرا روسیه میدانست که نمیتواند با هزینههای متعارف نظامی ایالات متحده رقابت کند.
- پوزیدون: این یک اژدر خودکار با سوخت هستهای به اندازه یک اتوبوس مدرسه است که میتواند با سرعت و عمقی حرکت کند که رهگیری آن عملاً غیرممکن است.
- سونامی رادیواکتیو: کلاهک آن نه تنها برای ضربه، بلکه برای «نابودی محیط زیست» طراحی شده است. انفجار آن در نزدیکی سواحل نیویورک یا لندن صرفاً یک شهر را نابود نمیکند، بلکه یک «سونامی رادیواکتیو» ایجاد میکند؛ دیواری از آب آلوده که به طور خاص مهندسی شده تا مناطق ساحلی را برای چندین دهه غیرقابل سکونت کند.
- برهمزننده تعادل: این سلاح به عنوان «تساویبخش بزرگ» عمل میکند و ساختار قدرت آمریکایی را دور میزند.
- این سلاح باعث میشود ناوهای هواپیمابر (با بودجه ۱۱۳ میلیارد دلاری) منسوخ به نظر برسند، زیرا یک اژدر غیرقابل ردیابی میتواند خط ساحلیای را که میخواهند از آن دفاع کنند، محو کند.
به طور خلاصه، بلگورود به عنوان یک پیام جنبشی و پنهان عمل میکند: غرب با استفاده از اجبار نظامی و اقتصادی (تحریمها) برای تهدید قلب روسیه، این کشور را وادار کرده است تا تهدید جهانی را متقابل سازد.
این سلاح نشاندهندهٔ پایان «توهم» مصونیت آمریکاست؛ دورهای که آمریکا میتوانست در هر کجا دخالت کند بدون ترس از تلافی مستقیم در خانه.
سونامی رادیواکتیو: ناپدید شدن زیردریایی روسی با موشک هستهای خودکار پوزیدون



