راهبرد مقاومت: علم، دین و منازعه با غرب
متن ارائه شده، که از یک مصاحبه ویدئویی در کانال «ایران اینتل» استخراج شده، حاوی تحلیلهای جواد لاریجانی پیرامون روابط ایران با غرب و بهویژه ایالات متحده است.
او بیان میکند که مسئله ایران و غرب عمیق و استراتژیک است و ریشه در ماهیت سلطهجویانه غرب دارد، نه مسائل تاکتیکی مانند شعارها یا گرفتن سفارت.
لاریجانی در ادامه، رویکرد دیپلماسی مبتنی بر «ژانر برجامی» را که شامل استیصال، شجاعت معکوس (یا همان ترس)، و اعتماد به غرب است، مورد انتقاد قرار داده و در مقابل، بر لزوم اتخاذ «ژانر مقاومتی» تاکید میکند.
این استراتژی مقاومت، که بر پایه علم و دین استوار است، هدفش قوی و آباد ساختن ایران بدون توجه به خواستههای آمریکا و غرب است، به طوری که ایران بتواند توانمندیهای خود از جمله دفاعی و هستهای را بدون دخالت خارجی توسعه دهد.
همچنین، او به تلاشهای غرب برای جلوگیری از جهانی بودن علم از طریق ترور دانشمندان ایرانی اشاره کرده و لزوم اجرای قوانین در حوزه حجاب و عفاف را بهعنوان بخشی از حکمرانی در ایران یادآور میشود.
استراتژی مقاومت مورد بحث، مبتنی بر علم و دین، چگونه میتواند در مواجهه با سلطهگری غرب موفق باشد؟
استراتژی مقاومت که مبتنی بر علم و دین است، به عنوان یک ژانر معقول و موفق، در مواجهه با سلطهگری غرب به روشهای زیر میتواند موفق باشد:
۱. مبنای استراتژی: پرواز با دو بال علم و دین
ژانر مقاومتی (استراتژی مقاومت) با دو بال بزرگ علم و دین پرواز میکند. این دو بال، که از سخنان رهبر معظم انقلاب اقتباس شدهاند، مبنای پیشرفت کشور قرار میگیرند.
- علم به عنوان قدرت: علم و پیشرفت علمی مبنای پیشرفت کشور است. علم سلطان است و قدرت تولید میکند. تفکر اسلامی معتقد است که ما باید قدرت علم را محور پیشرفت خود قرار دهیم. این موضوع اهمیت بسیاری دارد، زیرا غرب برای اولین بار در تاریخ بشر، علم را محدود کرده و معتقد است حوزههای مهمی از علم، تنها مخصوص خودشان است و دیگران شایسته داشتن آن نیستند.
- دین به عنوان عامل جهتدهنده: وقتی دین از علم جدا شود، علم به یک چیز سرکش تبدیل میشود که همان چیزی است که در غرب مشاهده میشود. پیشرفتهای علمی غرب چشمگیر است، اما محصول بیرون بردن دین از کنار علم، تقسیمبندی جهان به لایق و نالایق در دانش و استفاده بیحد از خشونت است. دین تضمین میکند که این دانش در خدمت اهداف سلطهطلبانه قرار نگیرد.
- دستیابی به علم در هر شرایط: پیامبر اسلام (ص) فرمودند که اگر علم در ثریا نیز باشد، مردانی از ایران به آن دست خواهند یافت. این نشان میدهد که تحریمهای عظیمی که غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به علوم مهم گذاشته، شکست خواهد خورد و ایرانیان از هر تحریمی عبور میکنند.
۲. شناخت ماهیت سلطهگری غرب
موفقیت در استراتژی مقاومت مستلزم درک عمیق ماهیت درگیری است. مسئله ایران با غرب/آمریکا تاکتیکی نیست، بلکه یک مسئله استراتژیک و ذاتی است.
- خودبزرگبینی و سلطهطلبی: غرب، که موتور محرکش صهیونیستی است، برای خود در منطقه منافعی تعریف میکند که ناشی از تلقی و تفکرات خودشان است. آنها معتقدند کل منطقه باید تحت سیطرهشان باشد. این ناشی از خودبزرگبینی است که معتقدند تمدن آنها (سکولاریسم، لیبرال، دموکراسی) بهترین مدل زندگی است و نمیخواهند مدل دیگری رشد کند. آنها انتظار دارند ملتهای منطقه «گاو شیری» آنها باشند.
- استفاده از خشونت بیمرز: غرب برای رسیدن به مقاصد خود، استفاده از شدیدترین مکانیزمهای خشونت، حتی در حد بیمرز، را مشروع میداند.
- هدف غرب: کاهش توانمندی ایران: ایران با شکلگیری جمهوری اسلامی، یک ساختار مدنی عقلایی و مدرن مبتنی بر عقلانیت اسلامی و مکانیسم دموکراسی ایجاد کرده است که این با انتظار غرب مبنی بر شکست زودهنگام (۶ ماهه) جمهوری اسلامی در تعارض است. هدف غرب ضربه زدن به توانمندیهای ایران است.
۳. مکانیزمهای موفقیت استراتژی مقاومت
استراتژی مقاومت، روابط و دیپلماسی را کاملاً متناسب با ماهیت سلطهطلبانه غرب تنظیم میکند.
- تمرکز بر قوی شدن و آبادانی کشور: برنامه اصلی باید قوی و آباد کردن ایران باشد. مقاومت باید تا زمانی ادامه یابد که کشور قوی شود. نظام غربی نظام «قدرت محور» است و هر چقدر ایران قویتر شود، آنها مجبور به عقبنشینی خواهند بود.
- دیپلماسی مقاومتی فعال و پرهیز از استیصال:
- مقاومت باید یک آیتم ثابت در دیپلماسی ایران باشد.
- این استراتژی با ژانر برجامی که مبتنی بر «استیصال» (قفل بودن امور)، «شجاعت معکوس» (تسلیم بخشی از حقوق) و «اعتماد به غرب» است، کاملاً مخالف است.
- باید موضوعات مناقشه به جایی برده شوند که حق حاکمیت ایران زیر سوال نرود. هیچ کشوری حق ندارد بپرسد که ایران در زمینه انرژی اتمی یا موشکی چه میکند.
- در این ژانر دیپلماسی، گفتگو و پیشرفت علمی وجود دارد، و در صورت حمله، مقابله نیز هست.
- سرمایهگذاری در نقاط قوت: نقاطی که دشمن برای کاهش توانمندی ما هدف قرار میدهد (مانند خودکفایی در کالاهای اساسی یا توسعه علوم پیشرفته)، باید دقیقاً همان جاهایی باشند که ایران در آنها سرمایهگذاری میکند.
- پرچمداری مقابله با سلطه در سطح جهانی: ایران باید پرچمدار این موضوع جهانی شود که ملتها حق دارند روش زندگی غیر از روش آمریکایی/اروپایی را انتخاب کنند.
۴. دستاوردهای مقاومت به عنوان سند موفقیت
منابع نشان میدهند که دکترین مقاومت تاکنون دستاوردهای عظیمی داشته و موفق بوده است.
- شکستن محاصرهها و توطئهها: جمهوری اسلامی در طول چهار دهه در مقابل جنگ تحمیلی و تحریمهای فلج کننده مقاومت کرده و شکست نخورده است، بلکه “مثل شیر میغرد” و حرفش در سایر نقاط جهان (فلسطین، لبنان، یمن، عراق، سوریه) مشتری دارد.
- پیشرفتهای علمی: ایران در علوم و فنون هستهای، نجوم، و توانمندیهای دفاعی به قدرت عظیمی دست یافته است که در جهان اسلام بینظیر است.
- تحمیل اراده بر قدرتهای سلطهگر: مقاومت در غزه حریف دولت صهیونیستی (که آمریکا و انگلیس و فرانسه آشکارا پشت آن هستند) نشده است. یمن در محاصره دریایی، آمریکا را شکست داده است. اینها دستاوردهایی است که نشاندهنده «ذلت درجه یک» دشمن و موفقیت مقاومت است.
تشبیه برای درک بهتر:
اگر سلطهگری غرب را به یک “جریان آب سرازیر” تشبیه کنیم که میخواهد مسیر رودخانهها را به نفع خود منحرف کند، استراتژی مقاومت مبتنی بر علم و دین شبیه به ساختن یک “سد عظیم دو جداره” است.
علم مصالح و تکنیک لازم برای ساختار و استحکام سد را فراهم میکند، در حالی که دین اعتقاد و اراده لازم برای ایستادگی در مقابل جریان و عدم عقبنشینی را میدهد.
هدف نه متوقف کردن کامل جریان، بلکه ایجاد مخزن قدرتی است که نیروی جریان (سلطه) را کنترل کرده و آن را به انرژی مفید (پیشرفت و آبادانی داخلی) تبدیل کند تا مهاجم مجبور به مذاکره معقول شود.
چگونه میتوان تفاوتهای ماهوی و استراتژیک بین “ژانر برجامی” و “ژانر مقاومتی” را تبیین نمود؟
در پاسخ به پرسش شما در خصوص تبیین تفاوتهای ماهوی و استراتژیک میان «ژانر برجامی» و «ژانر مقاومتی»، با استناد به منابع موجود، میتوان این دو رویکرد دیپلماتیک را به شرح زیر مقایسه نمود:
تفاوت ماهوی (بنیادی)
تفاوت ماهوی این دو ژانر در نوع نگاه به توانمندی ملی و ماهیت طرف مقابل است:
- ژانر برجامی (مبتنی بر استیصال و اعتماد):
- مبنای ذهنی: این ژانر بر پایه تئوری «استیصال» بنا شده است. معتقدان به این رویکرد بیان میکنند که کشور در قفل و بنبست قرار دارد (ما الان قفل کارامون مون، نمیتونیم هیچکاری کنیم).
- دیدگاه نسبت به غرب: این رویکرد مستلزم «اعتماد» به غرب و آمریکا است، به حدی که لازم است «پیشپرداخت» نیز انجام شود و حتی نیازی به قرارداد نباشد. این ژانر از ابتدا غلط بوده و برای وضعیت موجود مناسب نیست.
- کلید حل مسئله: کلید حل مشکلات، «راضی کردن غرب» و «دیدن دم آمریکا» برای برداشته شدن بخشی از تحریمها تلقی میشود.
- ژانر مقاومتی (مبتنی بر قدرت و عدم فلج بودن):
- مبنای ذهنی: این ژانر معتقد است که کشور «فلج نیست». ما در این مسیر با مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم، اما فلج نشدهایم. ایران یک سیستم مدنی دارد که توانسته در مقابل جنگ تحمیلی مقاومت کند و در برابر تحریمهای بینظیر، سرپا و قدرتمند باقی مانده است.
- دیدگاه نسبت به غرب: این ژانر ریشه مشکلات با آمریکا و غرب را نه یک مسئله تاکتیکی، بلکه یک مسئله ماهوی و ذاتی میداند [2, 8، 9]. ماهیت حکومت غرب سلطهطلبی است و مشکل این کشورها ناشی از خودبزرگبینی آنها است؛ آنها معتقدند که متمدن هستند و بقیه عقبافتادهاند.
- هدف اصلی: هدف اصلی، «آباد کردن و قوی کردن کشور» است، نه تمرکز بر خوب شدن رابطه با آمریکا.
تفاوت استراتژیک (راهبردی)- راهبرد مقاومت: علم، دین و منازعه با غرب
تفاوتهای استراتژیک دو ژانر در شیوه تعامل، ابزارهای قدرت و اهداف بلندمدت متبلور میشود:
استراتژی ژانر برجامی
استراتژی این ژانر عمدتاً بر «تسلیم» و «سازش» به نام شجاعت بنا شده است:
- شجاعت معکوس: یکی از ارکان این ژانر، «شجاعت معکوس» نامیده میشود، به این معنا که افراد شجاع باشند و مقداری از حقوق خود را تسلیم کنند تا بتوانند دل طرف مقابل را به دست آورند.
- پیگیری ادبیات دشمن: رویکرد این ژانر آن است که همواره به دنبال این باشد که «ویدکاف چی گفت؟» یا «اون یکی دیگه چی گفت؟».
- حذف مقاومت: در این ژانر، مقاومت و کلمه مقاومت از ادبیات و بیان عمومی سیاستمداران مغفول واقع میشود یا حذف میشود.
استراتژی ژانر مقاومتی
این ژانر یک استراتژی موفق است که بر قوی شدن و حفظ دستاوردهای قدرت استوار است.
- ابزارهای پرواز (دو بال قدرت): ژانر مقاومتی با دو بال بزرگ «علم و دین» پرواز میکند و این دو نباید از هم جدا شوند . علم و پیشرفت علمی باید محور پیشرفت کشور باشد.
- مقاومت به عنوان آیتم ثابت دیپلماسی: مقاومت دست پر ایران است و باید یک «آیتم ثابت» در دیپلماسی باشد.
- فهم ذات سلطه و تنظیم روابط: باید داهیانه دانست طرف مقابل کیست و دیپلماسی و روابط باید کاملاً متناسب با ذات سلطهطلبی آنها تنظیم شود.
- استفاده از قدرت برای تنظیم روابط معقول: چون نظام غربی «قدرتمحور» است، هر چقدر ایران قویتر شود، غرب مجبور به کوتاه آمدن شده و شرایط برای «روابط معقولتر» فراهم میشود.
- جابجایی محور بحث: استراتژی در این ژانر این است که موضوعات بحث به جایی برده شوند که «به تو چه» مطرح شود؛ یعنی هیچ کشوری حق ندارد بگوید ایران با انرژی اتمی یا موشکهایش چه کار میکند.
- سرمایهگذاری دقیق: سرمایهگذاری باید دقیقاً در جاهایی انجام شود که دشمن میخواهد توانمندی ایران در آن بخشها کاهش پیدا کند، مانند خودکفایی در کالاهای اساسی نظیر گندم.
در نتیجه، تفاوت اصلی میان این دو ژانر به این میماند که ژانر برجامی مانند کشتیرانی است که به دلیل ترس از طوفان، لنگر را به دست ناخداهای بیگانه میسپارد تا شاید اجازه دهند لنگر را بردارد .
در مقابل، ژانر مقاومتی همچون کشتیرانی است که به جای التماس برای لنگر، تمرکز خود را بر تقویت موتورها (علم و دین) و ساختن بدنهای مستحکم میگذارد، زیرا معتقد است که قوی شدن، طرف مقابل را مجبور به پذیرش حضور او در دریا میکند.
ریشههای تاریخی و نظری چالش ایران با غرب، بهویژه در حوزههای علم و استقلال، کدامند؟
ریشههای تاریخی و نظری چالش ایران با غرب، بهویژه در حوزههای علم و استقلال، عمیق و ماهوی هستند و صرفاً تاکتیکی نیستند.
این چالشها از ماهیت تمدنی و سلطهطلبانه غرب، در مقابل تلاش ایران برای ایجاد یک مدل مدنی مستقل مبتنی بر اسلام و دستیابی به قدرت علمی، نشأت میگیرند.
در اینجا به مهمترین ریشههای نظری و تاریخی این چالشها بر اساس منابع ارائه شده اشاره میشود:
۱. ریشههای نظری و ماهوی چالش با غرب (سلطه و خود بزرگبینی)
الف. ماهیت سلطهطلب و ذاتی اختلاف: مسئله ایران با آمریکا و مجموعهای از دولتهای همصدای غربی (شامل کشورهای اروپایی، کانادا، استرالیا، ژاپن و کره جنوبی)، یک مسئله استراتژیک است که حتی از استراتژی قویتر است و ذاتی تلقی میشود، نه تاکتیکی. این ماهیت ناشی از سلطهطلبی حکومتهای غربی است.
ب. خود بزرگبینی و تفکر “غرب و باقی”: غرب دارای ویژگی خود بزرگبینی (نارسیسم) است. آنان معتقدند که متمدن هستند و بقیه عقبافتادهاند.
این تفکر بر مبنای این ادعا است که سکولاریسم، لیبرالیسم، و دموکراسی غربی بهترین مدل زندگی هستند، و لذا نمیخواهند مدل دیگری رشد کند.
این طرز فکر در شعار “غرب و باقی” (West and the rest) یا تلقی دیگران به عنوان “جنگل” و خود به عنوان “باغ” نمود مییابد.
ج. تعریف منافع و خشونت بیمرز: غرب منافع خود را در منطقه تعریف میکند که ناشی از تلقی و تفکرات آنهاست. اجمالاً آنها معتقدند که همه منطقه باید تحت سیطره آنها باشد.
اینان انتظار دارند که کشورهای منطقه “گاو شیری” آنها باشند. برای رسیدن به مقاصد خود، معتقدند هر کاری بکنند مشروع است و این میتواند با بهکارگیری شدیدترین مکانیزمهای خشونت همراه باشد.
سیستم مدنی غرب امنیتمحور است و خشونت بیمرز را قبول دارد. راهبرد مقاومت: علم، دین و منازعه با غرب
۲. چالش در حوزه علم و فناوری
الف. سیاست غرب در انحصار علم: برای اولین بار در تاریخ بشر، غرب این تفکر را مطرح کرده است که علم مخصوص برای همه نیست.
آنها مدعی هستند که بخشهای مهمی از علم را بقیه لیاقت ندارند داشته باشند و فقط باید در اختیار غرب باشد.
ب. ترور دانشمندان به عنوان مکانیزم محدودسازی: برای جلوگیری از دستیابی ایران به دانش پیشرفته، غرب یک طرح “احمقانه و زشت” را اجرا میکند که همان شهید کردن دانشمندان فیزیکدان است.
این ترورها بیسابقه هستند و به این دلیل انجام میشود که علم نباید جهانی (گلوبال) باشد. این پدیده (ترور دانشمندان) محصول بیرون بردن دین از کنار علم در غرب است.
ج. استراتژی ایران: علم به عنوان قدرت: ایران معتقد است که باید قدرت علمی خود را محور پیشرفت قرار دهد.
ایران در جهان اسلام در علوم و فنون هستهای، نجوم، و توانمندیهای دفاعی بینظیر است.
در واقع، ژانر مقاومتی ایران با دو بال بزرگ علم و دین پرواز میکند.
- نقش دین در علم: علم نباید از دین جدا شود، زیرا وقتی دین از علم جدا شود، علم به یک چیز “سرکشی” تبدیل میشود که نمونه آن در غرب دیده میشود.
- جنبه جهانی علم: علم یک تعامل کاملاً جهانی (گلوبال) بشری است. این ایده که علم مخصوص برای همه نیست، به ضرر خود غرب است، چرا که ایرانیها هر تحریمی را دور میزنند و علم را حتی اگر در ثریا هم باشد، به دست خواهند آورد.
۳. چالش در حوزه استقلال و مدل حکمرانی
الف. ارائه ساختار مدنی جایگزین: مشکل اصلی غرب با ایران این است که ایران با برپایی جمهوری اسلامی، اعلام کرده که نیازی نیست ساختار مدنی خود را به تقلید از غرب بسازد.
جمهوری اسلامی یک ساختار مدنی بسیار عقلایی و مدرن شکل داده که سنگ بنای آن عقلانیت اسلامی است.
ب. رد تئوری استیصال و تمرکز بر آبادانی: یکی از ارکان ژانر دیپلماسی شکستخورده (ژانر برجامی) بر اساس استیصال (اینکه کارها قفل است و چارهای جز راضی کردن غرب نیست) بنا شده است.
اما ژانر مقاومتی معتقد است که ایران فلج نیست و باید آباد کردن و قوی کردن کشور (مسلح شدن به علم و دین) را در دستور کار قرار دهد و به رابطه با آمریکا نیندیشد.
ج. دکترین مقاومت به جای تسلیم: ریشه استقلال ایران در دکترین مقاومت است.
این دکترین که از تعالیم امام خمینی نشأت میگیرد، معتقد است که هیچ ملتی تحت سیطره نمیتواند پیشرفت کند و نباید از قدرت مسلط ترسید.
مقاومت یک استراتژی موفق و یک “دست پر” برای ایران است که نباید از ادبیات دیپلماسی حذف شود. تقویت ایران موجب میشود که غرب مجبور شود کوتاه بیاید.
نتیجهگیری: ریشههای نظری چالش ایران با غرب، در حقیقت برخورد دو گفتمان است: گفتمان سلطه ذاتی و انحصار دانش از سوی غرب، در مقابل گفتمان استقلال، مقاومت و تولید قدرت از طریق علم و دین از سوی ایران. این چالش تا زمانی که ایران قوی نشود و بر استقلال خود تأکید نکند، برطرف نخواهد شد.
این وضعیت را میتوان به این شکل در نظر گرفت که گویی دانش و حاکمیت ملی، شبیه به قلعهای نوساز و مستحکم هستند که بر مبنای نقشهای بومی بنا شده، در حالی که نظام جهانی، مدعی است که تمامی مصالح و طرحهای ساختمانی باید انحصاراً از انبار او تهیه و تأیید شوند.
ایران با دستیابی مستقل به “مصالح حیاتی” (علم) و تکمیل “نقشه مستقل” (جمهوری اسلامی)، عملاً انحصار تاریخی غرب را به چالش کشیده است.
راهبرد مقاومت: علم، دین و منازعه با غرب




