جهان در جنگ: فروپاشی امپراتوری و تهدید اتمی
این متن شامل اظهارات سرهنگ لری ویلکرسون است که وضعیت ژئوپلیتیک کنونی را به تنشهای پیش از جنگ جهانی اول تشبیه میکند و استدلال مینماید که جنگ جهانی سوم عملاً آغاز شده است. جهان در جنگ: فروپاشی امپراتوری و تهدید اتمی
وی اوکراین و اسرائیل را به عنوان نیروهای نیابتی ایالات متحده در تئاترهای جنگی جاری معرفی کرده و تأکید میکند که هدف واشنگتن حفظ امپراتوری رو به زوال خود است.
سرهنگ ویلکرسون عمیقاً نگران توسعه قابلیت حمله اول هستهای توسط آمریکا علیه روسیه است و معتقد است که ایالات متحده برای حفظ قدرت خود، از استفاده از سلاح هستهای دریغ نخواهد کرد.
او در مورد درگیریهای خاورمیانه، بر توانمندی بومی و پیشرفته فناوری موشکی ایران تأکید میکند و هشدار میدهد که حمله مجدد اسرائیل به ایران، اگر بدون حمایت آمریکا صورت گیرد، به نابودی اسرائیل خواهد انجامید.
با این حال، وی باور دارد که ایران به دلیل فتوای مذهبی خود، فعالانه به دنبال تولید سلاح هستهای نیست، با این وجود قابلیتهای خود را حفظ کرده است، موضعی که روسیه نیز در راستای ممنوعیت گسترش تسلیحات هستهای از آن حمایت میکند.
در نهایت، او خاطرنشان میسازد که ارسال تسلیحات به کییف از طریق سیستمهای پیچیده و خارج از کنترل رئیس جمهور، عمدتاً توسط سرویسهای اطلاعاتی غربی سازماندهی میشود.
چگونه فروپاشی امپراتوری آمریکا در بحرانهای جهانی کنونی از جنگ نیابتی استفاده میکند؟
بر اساس منابع ارائه شده، فروپاشی سریع امپراتوری آمریکا (که منظور از آن، آمریکا و دولتهای دستنشاندهاش مانند اعضای ناتو است) در بحرانهای جهانی کنونی، از جنگ نیابتی برای حفظ خود استفاده میکند.
اهداف و ابزارهای جنگ نیابتی:
- حفظ امپراتوری: آمریکا و متحدانش، در تلاش برای حفظ امپراتوری در حال فروپاشی سریع خود هستند و برای این منظور به هر وسیله و اقدامی متوسل خواهند شد، از جمله استفاده از سلاحهای هستهای.
- تشبیه تاریخی: وضعیت کنونی به شرایط منتهی به جنگ جهانی اول شباهت دارد، اما شخصیتها متفاوتند؛ در آن زمان بریتانیا و فرانسه در برابر قدرت رو به رشد آلمان ایستادند، اما امروز آمریکا این نقش را ایفا میکند.
- شرکای نیابتی: آمریکا در این درگیریها از دو بازیگر اصلی به عنوان نیابتی استفاده میکند:
- اوکراین به عنوان نیابتی آمریکا.
- اسرائیل به عنوان نیابتی آمریکا.
وضعیت جنگ جهانی کنونی:
- بر اساس تحلیل ارائه شده، ما در حال حاضر در جنگ جهانی سوم (که در منابع به عنوان “جنگ جهانی دوم” ذکر شده اما به عنوان وضعیتی جاری و گسترده تعبیر میشود) قرار داریم و منتظر شروع آن نیستیم.
- عرصههای نبرد: صحنههای نبرد به طور واضح در اوکراین و شام (به ویژه با ایران در جنوب غربی آسیا) گشوده شدهاند. همچنین، قطب شمال نیز به سرعت در حال تبدیل شدن به یک عرصه است، زیرا آمریکا با روسیه به عنوان یک کشور طرد شده در آنجا برخورد میکند و تلاش میکند مانع ورود چین به آن منطقه شود.
مکانیسم حفظ جنگ نیابتی (ارسال سلاح):
- یکی از ابزارهای مهم در جنگهای نیابتی، ارسال مستمر تسلیحات است که متوقف نمیشود.
- نقش آژانسهای اطلاعاتی: ابزاری که اکثریت این تسلیحات را به مقصد میرساند، سیا (CIA) و پیوند آن با موساد و امآیسیکس (MI6) است که در حال حاضر به پیوند اصلی در غرب تبدیل شده است. این آژانسها حیلهگر و مصمم به انجام وظایف خود هستند و جهان باید نگران آنها باشد.
- شبکه پیچیده ارسال سلاح: محمولههای تسلیحاتی توسط آژانسهای اطلاعاتی از طریق طرفهای دوم، سوم و چهارم حمل میشوند. این تسلیحات ممکن است از اسپانیا، پرتغال، فرانسه، یا آلمان منشأ گرفته و از گذرگاههای مختلفی عبور کنند تا در مکانهایی مانند لهستان یا اوکراین ظاهر شوند.
- این وضعیت یک بازار بزرگ تسلیحاتی را ایجاد کرده است که بسیاری از افراد و آژانسهای اطلاعاتی در آن قدرت و اختیار مشارکت دارند، به طوری که هرگز نمیتوان به طور دقیق فهمید که تجهیزات کجا هستند و آیا به مقصد خواهند رسید یا خیر.
به طور خلاصه، امپراتوری در حال فروپاشی آمریکا از طریق اوکراین و اسرائیل به عنوان نیابتی، برای حفظ قدرت جهانی خود در برابر قدرتهای نوظهور عمل میکند و این عملیاتها توسط شبکههای اطلاعاتی گستردهای پشتیبانی میشوند.
این وضعیت را میتوان به کشتیای در حال غرق شدن تشبیه کرد که برای حفظ خود از تکههای الوار دور انداخته شده (نیروهای نیابتی) برای مقابله با امواج استفاده میکند؛ گرچه این اقدامات ممکن است موقتاً کشتی را روی آب نگه دارند، اما سیستم اصلی همچنان در حال از هم پاشیدن است.
چه خطراتی از جاهطلبیها برای دستیابی به قابلیت حمله اول هستهای ناشی میشود؟
جاهطلبی ابرقدرتها برای دستیابی به قابلیت «حمله اول هستهای» (first strike capacity) خطرات بسیار جدی و ترسناکی به همراه دارد که میتواند منجر به درگیری هستهای گسترده و جنگ جهانی شود.
مهمترین خطرات ناشی از تلاش برای دستیابی به قابلیت حمله اول هستهای به شرح زیر است:
۱. افزایش خطر استفاده مجدد از سلاحهای هستهای
- تلاش برای دستیابی به قابلیت حمله اول، بهشدت ترسناک است. این امر بهویژه از آن رو وحشتناک است که ایالات متحده تنها کشوری است که در سال ۱۹۴۵ در ژاپن از سلاح هستهای علیه انسانها استفاده کرده است.
- این نگرانی وجود دارد که اگر امپراتوری ایالات متحده در حال فروپاشی باشد، این کشور بیتردید دوباره از سلاحهای هستهای استفاده خواهد کرد.
- تلاش برای حفظ امپراتوری در حال فروپاشی آمریکا، این کشور را وادار خواهد کرد که به هر وسیله و تدبیری، از جمله استفاده از سلاحهای هستهای، روی آورد.
۲. هدفگذاری برای «جنگ قابل تحمل»
- در حال حاضر، آزمایشگاههای ایالات متحده (مانند لوس آلاموس، ساندیا یا آزمایشگاه پیشرانش جت) در حال کار بر روی ظرفیت حمله اول هستند.
- هدف از این کار، ساخت سلاحهای هستهای به اندازهای پیشرفته است که بتوان به یک رئیسجمهور گفت: «شما میتوانید یک حمله اول را آغاز کنید و انتظار داشته باشید آنقدر به دشمنانتان آسیب وارد شود که آنچه در پاسخ به شما بازمیگردد، اگر چیزی بازگردد، قابل مدیریت و تحمل خواهد بود».
- این فعالیتها در آزمایشگاهها (که برخلاف گذشته، فاقد افراد متعهدی مانند اوپنهایمر یا نیلز بور برای مهار جاهطلبیها هستند) بسیار خطرناک تلقی میشود.
۳. خطر آغاز جنگ جهانی سوم
- در حال حاضر، مذاکرات جدی درباره امکان انجام حمله اول پیشگیرانه هستهای علیه روسیه در شوراهای فرماندهی استراتژیک ایالات متحده (US Strategic Command) در حال انجام است.
- زمانی پیش از بحران موشکی کوبا، جان اف کندی (JFK) نیز درباره یک حمله اول پیشگیرانه هستهای علیه اتحاد جماهیر شوروی توجیه شده بود.
- استفاده از سلاح هستهای، به هر شکلی که باشد (چه توسط اسرائیل، چه ایران یا هر دوی آنها)، باعث میشود که جنگ جهانی سوم (World War III) بر همگان آشکار شود.
- چنین لحظهای، میتواند همچون ترور آرشیدوک در سارایوو عمل کند و لحظهای دراماتیک باشد که همه بگویند: «وای، ما دوباره در سراسر جهان درگیر جنگ شدهایم». این امر قوس بحران ایجاد شده از قطب شمال، از طریق اوکراین، تا خلیج فارس را بهسرعت به عنوان یکی از جنبههای جنگ جهانی که هماکنون در آن هستیم، تثبیت میکند.
تمثیل: تلاش برای دستیابی به قابلیت حمله اول هستهای مانند تلاش یک فرد برای ساختن یک شمشیر فوقالعاده بُرنده است که باور دارد میتواند با آن ضربهای قاطع به حریف بزند و تضمین کند که پاسخ حریف (اگر اصلا پاسخی باشد) تنها یک خراش سطحی خواهد بود؛ اما این تلاش، خطر استفاده از شمشیر را به شدت افزایش میدهد و در واقع، کل مسابقه تسلیحاتی را به سمت یک درگیری بیبازگشت سوق میدهد، چرا که اطمینان به شکستناپذیری، وسوسه آغازگر بودن را غیرقابل مقاومت میکند.
در چه شرایطی درگیری ایران و اسرائیل میتوان ماشه آغاز جنگ جهانی سوم باشد؟
منابع شما نشان میدهند که درگیری ایران و اسرائیل میتواند تحت شرایطی به لحظه دراماتیک و آشکاری تبدیل شود که جنگ جهانی سوم (که در منابع به عنوان جنگ جهانی دوم جاری نیز توصیف شده است) را برای همگان محسوس سازد.
در اینجا شرایط کلیدی که میتوانند این درگیری را به ماشه آغاز جنگ جهانی سوم تبدیل کنند، آمده است:
۱. دخالت مستقیم ایالات متحده (لحظه سارایوو)
حیاتیترین شرط برای تبدیل شدن درگیری ایران و اسرائیل به جنگ جهانی سوم، وارد شدن ایالات متحده به جنگ است.
- انگیزه نتانیاهو: بنیامین نتانیاهو کاملاً آگاه است که تنها راه برای دستیابی به اهدافش این است که ایالات متحده را برای انجام آنها وارد میدان کند.
- خطر نابودی اسرائیل: اگر اسرائیل به تنهایی با ایران وارد جنگ شود، از بین خواهد رفت و نابود خواهد شد و دیگر کشوری به نام اسرائیل وجود نخواهد داشت.
- شرط آغاز جنگ جهانی سوم: اگر نتانیاهو دوباره با ایران وارد جنگ شود و این حس را داشته باشد که شانس ۹۰ درصد یا حتی ۸۰ درصد وجود دارد که ایالات متحده، هرچند با اکراه، در هنگام خطر به کمک او بیاید و اگر این اتفاق بیفتد و ایالات متحده وارد جنگ شود (در صورتی که نتانیاهو از گزینه سامسون یعنی سلاح هستهای خود استفاده نکند و انتظار داشته باشد ایالات متحده او را نجات دهد) آنگاه این وضعیت ما را وارد جنگ میکند و جنگ جهانی سوم را برای همه آشکار خواهد ساخت.
- همسانی تاریخی: این لحظه دراماتیک به ترور آرشیدوک در سارایوو تشبیه شده است، که لحظهای است که همه خواهند گفت: “وای، ما دوباره در سراسر جهان وارد جنگ شدهایم”.
۲. استفاده از تسلیحات هستهای
استفاده از سلاح هستهای توسط هر یک از طرفین، میتواند به سرعت این بحران را به عنوان یک بُعد از جنگ جهانی جاری تثبیت کند.
- گزینه سامسون: در صورتی که اسرائیل در تنگنای وجودی قرار گیرد و تصمیم به استفاده از سلاح هستهای خود (گزینه سامسون) علیه تهران بگیرد.
- تکثیر هستهای: استفاده از سلاح هستهای، خواه توسط اسرائیل باشد، یا ایران بتواند به طریقی یکی را وارد و استفاده کند، یا هر دو از آنها استفاده کنند، ما را به شدت وارد جنگ جهانی سوم میکند.
- خطر بزرگتر: این منابع ابراز نگرانی میکنند که اگر امپراتوری آمریکا در حال فروپاشی باشد، ایالات متحده ممکن است دوباره از سلاح هستهای استفاده کند، که این امر بسیار ترسناک است.
۳. تشدید جنگ متعارف در سطح بالا
حتی بدون استفاده از سلاحهای هستهای، درگیری شدید موشکی نیز میتواند ابعاد جنگ را تغییر دهد:
- جنگ شهرها: اگر جنگ به “جنگ شهرها” یا “جنگ موشکی” تبدیل شود، ایران قابلیت نابودی اسرائیل را دارد، زیرا اسرائیل کوچک و متراکم است و بسیاری از تأسیسات نظامی و اطلاعاتی خود را در کنار تأسیسات غیرنظامی قرار داده است.
- موشکهای پیشرفته ایران: ایران امروزه موشکهای بسیار پیچیدهای در اختیار دارد که اسرائیلیها نمیتوانند آنها را با هیچ سیستم دفاع هوایی (پاتریوت، THAAD یا سایر سیستمها) سرنگون کنند.
- حمله به داراییهای آمریکا: اگر ایران موشکهای پیشرفته خود را علیه اسرائیل یا علیه ناو هواپیمابر ایالات متحده در خلیج فارس یا هر دوی آنها به کار گیرد، این امر بُعد جدیدی از جنگ را در جنوب غرب آسیا ایجاد میکند که “تقریباً هستهای خواهد بود، اما نه کاملاً”.
زمینهی کلی:
منابع خاطرنشان میکنند که ما در حال حاضر در حال تجربه کردن جنگی جهانی هستیم.
این درگیری در حال حاضر صحنههای فعالی در اوکراین و شام، به ویژه در جنوب غرب آسیا با ایران، دارد.
در این دیدگاه، وقوع یک درگیری تمامعیار بین ایران و اسرائیل که منجر به دخالت ایالات متحده شود، تنها نشانهای دراماتیک خواهد بود که این جنگ جهانی جاری را برای تمام جهان آشکار میکند.
این وضعیت مانند روشن شدن یک آتش زیر خاکستر است که مدتی است در حال سوختن است.
درگیری ایران و اسرائیل به تنهایی آتش زیر خاکستر است، اما مشارکت مستقیم ایالات متحده در این درگیری، مانند باز شدن ناگهانی یک دریچه گاز، شعلهها را چنان بالا میبرد که همه در سطح جهانی آن را به عنوان یک جنگ تمامعیار مشاهده خواهند کرد.



