برنامه و موضع عمومی اسرائیل در مورد راهحل دو دولتی و آینده سیاسی فلسطین چیست؟
بر اساس منابع ارائه شده، هم برنامه پرزیدنت ترامپ و هم موضع عمومی و اقدامات اسرائیل، حاکی از عدم تعهد یا تمایل به راهحل دو دولتی و در عوض، تمرکز بر کنترل شدید اسرائیل و اهداف بلندمدت پاکسازی قومی است.
در ادامه به تفکیک این دو موضع میپردازیم:
۱. برنامه پرزیدنت ترامپ (طرح ۲۰ مادهای)
طرح ترامپ، که در منابع به عنوان «طرح آمریکایی-اسرائیلی» توصیف شده است، به دقت تنظیم شده تا از تعهد ایالات متحده به تشکیل کشور فلسطین جلوگیری کند:
الف. عدم تعهد به راهحل دو دولتی:
- زبان مشروط و مبهم: نقطه ۱۹ از طرح ترامپ، ایالات متحده را متعهد به تشکیل کشور فلسطین نمیکند. زبان طرح مشروط است و تنها بر «آرزوی فلسطینیان» تمرکز دارد.
- عدم وجود افق سیاسی: نقطه ۲۰، که یک نقطه کلیدی محسوب میشود، تصریح میکند که «هیچ افق سیاسی» (یعنی راهحل سیاسی نهایی یا هدف نهایی) تعیین نشده است. در این سند آمده است که هیچ راهحل نهایی (مانند کشور فلسطین) به عنوان هدف غایی وجود ندارد و تنها باید گفتگوهایی برای مشخص کردن افق سیاسی انجام شود.
- تنظیم دقیق با اسرائیل: ران درمر، مشاور اصلی نتانیاهو، دو بار با مقامات آمریکایی دیدار کرد تا زبان طرح پیش از انتشار را با دقت بررسی کند. هدف این تنظیم دقیق، اطمینان از این بود که زبان طرح منعکسکننده این استدلال نباشد که در نهایت به یک کشور فلسطینی خواهیم رسید.
ب. شرایط سختگیرانه برای فلسطینیان:
طرح ترامپ، برای اینکه تشکیلات خودگردان (PA) بتواند شریک قابل اعتمادی باشد، شروط متعددی را مطرح میکند که به طور سنتی، خطوط قرمز فلسطینیان بودهاند:
- اصلاحات واقعی در تشکیلات خودگردان.
- توقف پرداخت حقوق به خانوادههای زندانیان (“pay for slay”).
- توقف تحریک در سیستم آموزشی تشکیلات خودگردان.
- به رسمیت شناختن اورشلیم (قدس) به عنوان پایتخت اسرائیل.
- به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی.
- کنار گذاشتن ادعای «حق بازگشت» به تمام اسرائیل.
ج. کنترل مرزی:
هدف نهایی طرح، «خروج کامل» اسرائیل از مناطق خاصی بود، اما با یک استثنای عمده: اسرائیل کنترل کامل بر محیط پیرامونی غزه را در دست خواهد داشت، از جمله مرز بین غزه و مصر.
د. تعهد عمومی ترامپ به صلح:
با وجود سوابق طرح، اخیراً پرزیدنت ترامپ «به طور عمومی خود را متعهد به صلح در غزه» کرده است . این تعهد عمومی میتواند مانعی برای اسرائیلیها در از سرگیری «نسلکشی» باشد، هرچند منابع هشدار میدهند که نباید توانایی اسرائیلیها در «دستکاری ترامپ» را دست کم گرفت.
۲. موضع عمومی و اهداف نخبگان اسرائیل
منابع تأکید دارند که هدف اصلی نخبگان اسرائیل «تشکیل یک اسرائیل بزرگتر و خالی از فلسطینیان» است. بنابراین، موضع آنها به وضوح مخالف راهحل دو دولتی است:
الف. رد قاطع راهحل دو دولتی:
- بیانیههای صریح: اسرائیلیها به صراحت و بدون ابهام روشن کردهاند که کشور فلسطینی در کار نخواهد بود.
- نیت نخبگان: منابع عنوان میکنند که رهبران اسرائیل خواهان راهحل دو دولتی نیستند . آنها به دنبال یک «اسرائیل بزرگتر» هستند که در میان خود هیچ فلسطینی نداشته باشد.
- سوابق تاریخی: منابع اشاره دارند که اسرائیل هرگز به طور معناداری با راهحل دو دولتی موافقت نکرده است. اگرچه در دهه ۱۹۹۰ به این موضع نزدیکتر میشدند، اما تا پایان مذاکرات کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰، این ایده عملاً پایان یافته بود.
ب. هدف نهایی پاکسازی قومی و نسلکشی:
- هدف اصلی در غزه: هدف دولت نتانیاهو از ابتدا، «بیرون راندن فلسطینیان از غزه برای پاکسازی قومی آن» بوده است . از آنجایی که نتوانستند آنها را بیرون برانند، مرتکب نسلکشی شدند.
- گسترش پاکسازی قومی: آنها به همان اندازه که میخواهند فلسطینیان غزه را بیرون کنند، به دنبال پاکسازی قومی کرانه باختری نیز هستند و میخواهند ۳.۲ میلیون فلسطینی ساکن کرانه باختری را نیز بیرون برانند.
- انگیزه ادامه جنگ: رهبران اسرائیل منافعی در ادامه جنگ دارند تا بتوانند همه فلسطینیان را بیرون کنند و اعلام کنند که «به این پیروزی بزرگ دست یافتهایم».
ج. افکار عمومی اسرائیل:
نظرسنجیهای افکار عمومی در داخل اسرائیل نیز نشان میدهد که هیچ علاقهای به دادن یک کشور به فلسطینیان وجود ندارد . منابع میپرسند، با توجه به سطح عظیم نفرت و بیاعتمادی در دو سال گذشته، آیا در این مقطع زمانی میتوان یک راهحل دو دولتی ایجاد کرد؟
به طور خلاصه، در حالی که برنامه ترامپ از نظر زبانی متعهد به ایجاد یک کشور فلسطینی نیست و شروطی را تعیین میکند که عملاً امکانپذیر نیستند، موضع اسرائیل فراتر از طرحهای سیاسی است و بر روی حذف حضور فلسطینیان از طریق پاکسازی قومی در غزه و کرانه باختری متمرکز است تا یک «اسرائیل بزرگتر» تشکیل دهد. این اهداف نشان میدهند که ایده راهحل دو دولتی در میان نخبگان کنونی اسرائیل «توهمی» است.

چه شواهد و اهدافی، ادعای میرشایمر درباره پاکسازی قومی اسرائیل در غزه و کرانه باختری را میتوان بررسی کرد؟
ادعای پروفسور جان میرشایمر مبنی بر اینکه هدف اسرائیل پاکسازی قومی فلسطینیان در غزه و کرانه باختری است، توسط منابع ارائه شده با استناد به اهداف اعلام شده رهبران اسرائیل و شواهد عملی این اقدامات، پشتیبانی میشود:
اهداف اصلی پاکسازی قومی (The Objectives)
بر اساس سخنان میرشایمر، هدف اصلی اسرائیل در قبال فلسطینیان، نه شکست حماس، بلکه پاکسازی سرزمینی است:
- پاکسازی قومی غزه: هدف دولت نتانیاهو از ابتدا، راندن فلسطینیان از غزه برای پاکسازی قومی آن بوده است. میرشایمر اظهار میدارد که اسرائیل «متعهد به پاکسازی اخلاقی (ethically cleansing) کل غزه است» و میخواهند همه فلسطینیان را بیرون کنند.
- پاکسازی قومی کرانه باختری: این هدف محدود به غزه نیست. اسرائیل همچنین در تلاش است تا «پاکسازی قومی کرانه باختری را نیز انجام دهد».
- ایجاد «اسرائیل بزرگ» عاری از فلسطینیان: هدف نهایی، دستیابی به یک «اسرائیل بزرگتر» (Greater Israel) است که هیچ فلسطینی در آن وجود نداشته باشد. آنها خواهان راهحل دو دولتی نیستند.
- تداوم جنگ برای دستیابی به هدف: رهبران اسرائیل «منافعی نهفته در ادامه جنگ دارند» تا بتوانند همه فلسطینیان را بیرون برانند و اعلام کنند که «به این پیروزی بزرگ دست یافتهایم».
- استفاده از نسلکشی به عنوان ابزار: به دلیل عدم توانایی در راندن فلسطینیان از غزه، اسرائیل «به انجام یک نسلکشی روی آورده است» . آنها مایلند برای دستیابی به هدف خود، در غزه «نسلکشی را اجرا کنند».
شواهد و اقدامات حمایتی (The Evidence)
شواهدی که میرشایمر برای تأیید این هدف پاکسازی قومی ارائه میدهد، اقدامات عملی و نتایج جنگ در غزه و سیاستهای مرتبط با وضعیت سیاسی نهایی را شامل میشود:
۱. نابودی و قحطی در غزه
- تخریب گسترده: شرایط غزه «شبیه هیروشیما» است، مانند اینکه با یک سلاح هستهای مورد اصابت قرار گرفته باشد. این ایده که اسرائیل به دنبال حماس است و تلاش میکند جان غیرنظامیان را حفظ کند، «خندهدار است».
- تلاش برای گرسنگی دادن: اسرائیل علاوه بر تبدیل غزه به هیروشیما، در تلاش است تا فلسطینیان در غزه را تا حد مرگ گرسنگی دهد. این یک نوع مجازات دستهجمعی است، اما «مسئله اینجا بسیار بزرگتر از مجازات دستهجمعی است» .
۲. اقدامات در کرانه باختری
- شرایط وحشتناک: میرشایمر به اتفاقات کرانه باختری اشاره میکند و میگوید «آنچه که در کرانه باختری در حال وقوع است، هولناک است» اسرائیل به همان اندازه که میخواهد فلسطینیان غزه را بیرون کند، میخواهد ۳.۲ میلیون فلسطینی کرانه باختری را نیز بیرون کند.
۳. سیاست عدم پذیرش کشور فلسطینی
- عدم علاقه به راهحل دو دولتی: بر اساس اظهارات میرشایمر، اسرائیل «به طور قاطع روشن کرده است که کشور فلسطینی وجود نخواهد داشت». همچنین، نظرسنجیهای افکار عمومی در داخل اسرائیل نیز نشان میدهد که هیچ علاقهای به دادن یک دولت به فلسطینیان وجود ندارد.
- دستکاری زبان طرحهای صلح: طرح ۲۰ مادهای پرزیدنت ترامپ نه صرفاً «طرح ترامپ»، بلکه یک «طرح آمریکایی-اسرائیلی» است. رون درمر، مشاور ارشد نتانیاهو، قبل از صدور این طرح دو بار با مقامات آمریکایی دیدار کرد تا زبان آن را با دقت تنظیم کنند تا اطمینان حاصل شود که «منعکسکننده این استدلال نباشد که ما به یک کشور فلسطینی خواهیم رسید». این سند تاکید میکند که «افق سیاسی نهایی» (راهحل نهایی) تعیین نشده است.
۴. تلاش برای شکستن آتشبس
- نارضایتی از آتشبس: دولت نتانیاهو از آتشبس خوشحال نیست، زیرا هدف اصلی آنها (پاکسازی قومی) محقق نشده است.
- تحریک درگیری: میرشایمر احتمال میدهد که اسرائیلیها این حمله به نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) را تحریک کرده باشند [۳]. هدف از این تحریک، «ایجاد درگیری» است تا بتوانند «نسلکشی را دوباره آغاز کنند» و «تا حد امکان فلسطینیان بیشتری را بکشند».
در مجموع، شواهد ارائه شده توسط میرشایمر بر این متمرکز است که تخریب، قحطی، عدم پذیرش سیاسی راهحل دو دولتی و تمایل به شکستن آتشبس، همگی نشانههایی از هدفی بزرگتر هستند: تخلیه سرزمینهای فلسطینی برای ایجاد یک اسرائیل بزرگتر و خالی از فلسطینیان.