جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
جهان تحلیل
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
جهان تحلیل
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی دیپلماسی

چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

**چهار عامل کلیدی** به شکست دیپلماسی و درگیری نظامی کمک کردند؛ این عوامل شامل **چرخه معیوب اجبار آمریکا و رویارویی ایران**، **اختلاف در ترجیحات طرفین برای مذاکرات مستقیم یا موقت**، **حداکثرگرایی واشنگتن در مورد سطح غنی‌سازی اورانیوم ایران**، و **نفوذ و دخالت اسرائیل و کنگره آمریکا** بودند.

چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

0
اشتراک گذاری ها
4
بازدیدها
اشتراک گذاری در فیسبوکاشتراک گذاری در توییتر

چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

این منبع که برگرفته از مقاله کارنگی با عنوان «ایالات متحده و ایران برای موفقیت مذاکرات هسته‌ای باید بر چهار چالش غلبه کنند» می‌باشد، چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا– به تحلیل دلایلی می‌پردازد که چرا مذاکرات هسته‌ای بین آمریکا و ایران متوقف شد و به جنگ دوازده روزه در ژوئن ۲۰۲۵ منجر گردید.

چالش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا- نویسنده استدلال می‌کند که **چهار عامل کلیدی** به شکست دیپلماسی و درگیری نظامی کمک کردند؛ این عوامل شامل **چرخه معیوب اجبار آمریکا و رویارویی ایران**، **اختلاف در ترجیحات طرفین برای مذاکرات مستقیم یا موقت**، **حداکثرگرایی واشنگتن در مورد سطح غنی‌سازی اورانیوم ایران**، و **نفوذ و دخالت اسرائیل و کنگره آمریکا** بودند.

این مقاله تاکید می‌کند که اگر دو کشور قصد از سرگیری مذاکرات را دارند، باید این چهار عامل را برای رسیدن به یک توافق دیپلماتیک و جلوگیری از جنگی دیگر برطرف کنند.

همچنین، **جزئیات برنامه‌های منطقه‌ای و فعالیت‌های موسسه کارنگی** در کشورهایی مانند چین، بلژیک، هند و لبنان نیز ذکر شده است.

عوامل کلیدی که منجر به شکست مذاکرات و وقوع درگیری نظامی دوازده روزه شدند، چه بودند؟

برای درک اینکه چگونه مذاکرات بین ایالات متحده و ایران به شکست انجامید و منجر به درگیری نظامی دوازده روزه شد، باید به چهار عامل اصلی که چالش‌هایی برای دیپلماسی ایجاد کردند و به وقوع درگیری کمک نمودند، بپردازیم.

این چهار عامل کلیدی که منجر به شکست مذاکرات هسته‌ای و در نهایت درگیری نظامی شدند، عبارتند از:

۱. چرخه معیوب اجبار آمریکا و تقابل ایران (American Coercion and Iranian Confrontation)

این اولین عامل چالش‌زا بود که تنش‌ها را تشدید کرد و اعتماد بین دو طرف را از بین برد.

  • اجبار آمریکا: اجبار آمریکا شامل افزایش تحریم‌های اقتصادی علیه ایران (حتی پس از وعده توقف آن‌ها در طول مذاکرات) و تهدید به اقدام نظامی توسط اسرائیل و ایالات متحده در صورت عدم دستیابی به توافق بود. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، کارزار فشار حداکثری را که در دوره سلفش (جو بایدن) کاملاً پایان نیافته بود، دوباره برقرار کرد.
    • آمریکا با لحنی اجباری ضرب‌الاجل شصت روزه‌ای را برای دستیابی به توافق یا مواجهه با عواقب جدی (حملات نظامی) تعیین کرد.
    • این اجبار در نهایت در ۱۳ ژوئن به حملات هوایی اسرائیل علیه زیرساخت‌های نظامی و هسته‌ای ایران انجامید، که به عنوان اولین شلیک در جنگ دوازده روزه شناخته شد. ایالات متحده بعداً تایید کرد که به اسرائیل اجازه ضمنی، اشتراک اطلاعات و کمک‌های دیگر برای این حمله را داده بود.
  • تقابل ایران: ایران در پاسخ به اجبار آمریکا، ابتدا از مذاکره مستقیم با واشنگتن خودداری کرد و ایالات متحده و اسرائیل را تهدید به اقدام نظامی نمود.
    • مقامات ایرانی در واکنش به تهدیدات آمریکا، بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) را اخراج و تهدید کردند که نیروگاه‌های هسته‌ای بیشتری خواهند ساخت و سلاح هسته‌ای به دست خواهند آورد.
    • تهران همچنین ضرب‌الاجل شصت روزه آمریکا را نامعقول دانست و در پاسخ به تشدید تحریم‌ها، شعار “مرگ بر آمریکا” را تکرار کرد و مجدداً تهدید به اقدام نظامی علیه آمریکا و اسرائیل نمود.

بسیاری در ایران بر این باور بودند که واشنگتن عمداً آن‌ها را فریب داده و از مذاکرات به عنوان پوششی برای حملات هوایی اسرائیل استفاده کرده است، که این امر اعتماد بین دو طرف را بیشتر تضعیف کرد.

۲. ترجیحات متضاد (Divergent Preferences)

تفاوت‌های پایداری بین ترجیحات دو طرف در مورد نحوه و هدف مذاکرات وجود داشت که روند را از مسیر خارج کرد.

  • ترجیح واشنگتن: واشنگتن خواستار مذاکرات مستقیم و جامع بود. ترامپ به دنبال دستیابی به توافقی جامع بود که بهتر از برجام (JCPOA) باشد. چارچوب این توافق از نظر آمریکا شامل غنی‌سازی صفر، برچیدن تأسیسات هسته‌ای و توقف حمایت ایران از گروه‌های نیابتی در ازای لغو تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط بود.
  • ترجیح تهران: تهران تمایل به مذاکرات غیرمستقیم و موقت داشت. ایران به دنبال دستیابی به یک توافق موقت یا مجموعه‌ای از توافق‌های موقت بود که شامل اقدامات اعتمادساز باشد، قبل از نهایی کردن یک توافق جامع. ایران در دور اول مذاکرات یک طرح سه‌مرحله‌ای ارائه داد که شامل امتیازات متقابل تدریجی بود.

۳. رویکرد حداکثری آمریکا (American Maximalism)

عامل پیچیده سوم، رویکرد حداکثری آمریکا در مورد سطوح غنی‌سازی و ذخایر اورانیوم ایران بود.

  • غنی‌سازی: در طول پنج دور مذاکرات، واشنگتن موضع حداکثری غنی‌سازی صفر را اتخاذ کرد، که این امر از نظر تهران «غیرقابل پذیرش» (nonstarter) بود. ایران به عنوان امضاکننده NPT، حق حاکمیتی برای غنی‌سازی اورانیوم برای مقاصد غیرنظامی و صلح‌آمیز برای خود قائل بود.
  • ذخایر اورانیوم: ایالات متحده موضع حداکثری خود را در مورد ذخایر اورانیوم با غنی‌سازی بالا نیز حفظ کرد و اصرار داشت که تا زمانی که این ذخایر از بین نرود یا صادر نشود، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد. این موضع با طرح سه‌مرحله‌ای ایران که خواستار لغو جزئی تحریم‌ها به عنوان یک اقدام اعتمادساز در مرحله دوم بود، در تضاد قرار داشت.
  • پافشاری: حتی پس از اینکه دولت ترامپ در اوایل ژوئن به طور موقت امتیازی حیاتی در مورد غنی‌سازی محدود برای مقاصد غیرنظامی ارائه کرد، چند روز بعد دوباره به موضع حداکثری خود بازگشت و اصرار کرد که ایران اجازه غنی‌سازی در هیچ سطحی را نخواهد داشت، که این امر باعث رد پیشنهاد توسط تهران شد.

۴. نفوذ و دخالت اسرائیل و کنگره آمریکا

عامل چهارم که مانع مذاکرات شد و تنش‌ها را افزایش داد، نفوذ و دخالت مقامات اسرائیلی و قانون‌گذاران کنگره آمریکا بود.

  • دخالت اسرائیل: مقامات اسرائیلی، به ویژه نتانیاهو، بر ترامپ تأثیر گذاشتند تا اعلام کند اسرائیل در صورت عدم برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، به آن حمله خواهد کرد. این خواسته به “مدل لیبی” معروف بود.
    • اسرائیل و اعضای کنگره ترامپ را تحت فشار قرار دادند تا از امتیاز خود در مورد غنی‌سازی اورانیوم عقب‌نشینی کند و مجدداً تحریم‌ها را اعمال نماید.
    • در نهایت، اسرائیل با انجام حملات هوایی گسترده علیه زیرساخت‌های نظامی و هسته‌ای ایران در ۱۳ ژوئن، مذاکرات را مختل کرد و آن را سابوتاژ نمود. حمله به علی شمخانی، که بر مذاکرات نظارت داشت، نشان‌دهنده قصد خرابکاری در گفتگوها بود.
  • دخالت کنگره: جمهوری‌خواهان کنگره اعلام کردند که هر توافقی که نیاز به تأیید آن‌ها داشته باشد، مستلزم پایان دادن کامل به غنی‌سازی اورانیوم و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است. آن‌ها نامه‌ای به ترامپ فرستادند تا از مصالحه احتمالی او در مورد غنی‌سازی جلوگیری کنند.

نتیجه درگیری نظامی دوازده روزه

شکست مذاکرات و وقوع جنگ دوازده روزه در ژوئن، پیامدهای جدی داشت:

  • در ۱۳ ژوئن، اسرائیل با کمک آمریکا به اهدافی در ایران حمله کرد.
  • در ۲۲ ژوئن، ایالات متحده مستقیماً با بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران در فردو، اصفهان و نطنز درگیر شد.
  • ایران در طول جنگ با پهپادها و موشک‌ها، سایت‌های نظامی و غیرنظامی اسرائیل را هدف قرار داد.
  • این درگیری در ۲۴ ژوئن پس از میانجیگری واشنگتن (به دنبال حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی آمریکا در قطر) با آتش‌بس پایان یافت.
  • این حملات منجر به کشته شدن چندین دانشمند هسته‌ای و فرمانده ارشد نظامی و همچنین کشته شدن ۱۱۹۰ نفر و زخمی شدن ۴۴۷۵ نفر دیگر در ایران شد.

اگر ایالات متحده و ایران بخواهند مذاکرات را از سر بگیرند، باید هر چهار عامل فوق را برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک و جلوگیری از جنگی دیگر مورد توجه قرار دهند.


در واقع، این مذاکرات مانند تلاش برای ساختن یک پل بر روی یک شکاف عمیق بود؛ در حالی که هر دو طرف از یک طرف شکاف، دیگری را با سنگ پرتاب می‌کردند (اجبار و تقابل) و اصرار داشتند که پل باید کاملاً مطابق با نقشه‌های حداکثری آن‌ها ساخته شود (رویکرد حداکثری) و همزمان، عوامل خارجی نیز مرتباً ستون‌های در حال ساخت پل را تخریب می‌کردند (دخالت اسرائیل و کنگره).

با وجود این موانع، پل دیپلماسی نتوانست تکمیل شود و فرو ریخت.

چگونه تفاوت در رویکردهای مذاکراتی و سقف خواسته‌ها مانع دستیابی به توافق هسته‌ای شد؟

این یک سؤال بسیار مهم است که به طور مستقیم به موانع کلیدی در مسیر دیپلماسی هسته‌ای اشاره دارد. منابع موجود نشان می‌دهند که تفاوت در رویکردهای مذاکراتی و حداکثرگرایی آمریکا در سقف خواسته‌ها، دو عامل محوری بودند که دستیابی به توافق بین ایالات متحده و ایران را دشوار کردند و در نهایت مذاکرات را به شکست کشاندند.

در اینجا چگونگی تأثیر این عوامل بر مذاکرات هسته‌ای توضیح داده شده است:

۱. تفاوت در رویکردهای مذاکراتی (Divergent Preferences)

دومین عاملی که مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران را از مسیر خود خارج کرد، تضاد پایدار بین ترجیح واشنگتن برای مذاکرات مستقیم و جامع و تمایل تهران به مذاکرات غیرمستقیم و موقت بود.

  • فرمت مذاکرات: رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ترامپ، تمایل خود را برای مذاکره مستقیم با ایران ابراز کرد، در حالی که تهران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات اصرار داشت. مذاکرات سال ۲۰۲۵ عمدتاً به صورت غیرمستقیم با میانجی‌گری عمان برگزار شد، هرچند گاهی اوقات ارتباطات مستقیمی نیز بین مقامات دو طرف وجود داشت.
  • انتظارات از توافق:
    • خواسته آمریکا: ترامپ مشتاق بود به یک توافق جامع دست یابد که بهتر از برجام باشد. چارچوب مورد نظر او شامل غنی‌سازی صفر، برچیدن برنامه هسته‌ای، و توقف حمایت ایران از نیروهای نیابتی منطقه‌ای بود، در ازای لغو تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط با ایالات متحده.
    • خواسته ایران: ایران قصد داشت به یک توافق موقت یا مجموعه‌ای از توافق‌ها دست یابد که شامل اقدامات اعتمادساز باشد، پیش از آنکه به یک توافق جامع برسد. ایران در دور اول مذاکرات یک برنامه سه مرحله‌ای ارائه کرد که در آن امتیازات متقابل به صورت تدریجی داده می‌شد.

اگرچه پس از پنج دور مذاکره، طرفین به این نتیجه رسیدند که دامنه مذاکرات محدود به مجموعه‌ای خاص از مسائل است (امنیت برای واشنگتن، اقتصاد برای تهران)، اما در نهایت باید تصمیم می‌گرفتند که آیا به دنبال یک توافق جامع هستند یا یک توافق مرحله‌ای و پیشرو.

۲. حداکثرگرایی آمریکا در سقف خواسته‌ها (American Maximalism)

سومین عامل پیچیده‌کننده، حداکثرگرایی آمریکا در مورد سطوح غنی‌سازی ایران و ذخایر اورانیوم بود. این موضع‌گیری شدید، تبدیل به یک مانع اساسی برای تهران شد.

  • غنی‌سازی اورانیوم: در طول پنج دور مذاکره، واشنگتن موضع حداکثری غنی‌سازی صفر در مقابل عدم تسلیحاتی شدن را اتخاذ کرد.
    • تهران این موضع را رد کرد، زیرا به عنوان یکی از امضاکنندگان NPT (پیمان عدم اشاعه)، حق حاکمیتی خود را برای غنی‌سازی اورانیوم جهت مقاصد غیرنظامی یا صلح‌آمیز می‌دانست.
    • ترامپ در نامه‌ای به رهبر ایران، خواهان پایان دادن به غنی‌سازی اورانیوم و برچیدن برنامه هسته‌ای شد. این حداکثرگرایی حتی در اوایل آوریل، پیش از شروع دور اول مذاکرات، با تهدید ترامپ مبنی بر حمله اسرائیل به ایران در صورت عدم برچیدن کامل برنامه هسته‌ای، ادامه یافت.
    • حتی پس از دور پنجم مذاکرات، زمانی که دولت ترامپ به طور موقت پیشنهاد کمک به ایران در ساخت نیروگاه و اجازه غنی‌سازی محدود را مطرح کرد، به سرعت موضع خود را معکوس کرده و دوباره خواستار غنی‌سازی صفر شد.
  • ذخایر اورانیوم: ایالات متحده در مورد ذخایر اورانیوم بسیار غنی شده ایران نیز موضع حداکثری داشت.
    • واشنگتن اصرار داشت که تا زمانی که این ذخایر از بین نرفته یا صادر نشوند، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد.
    • این موضع با برنامه سه مرحله‌ای پیشنهادی ایران در تضاد بود. طبق طرح ایران، تهران در ازای توقف غنی‌سازی سطح بالا و بازگرداندن بازرسی‌های آژانس، در ابتدا لغو جزئی تحریم‌ها را دریافت می‌کرد و تنها در مرحله سوم و نهایی بود که ذخایر اورانیوم را نابود یا به کشور ثالثی منتقل می‌کرد.
    • در دور چهارم، آمریکا پیشنهاد ایران برای ایجاد کنسرسیوم مشترک غنی‌سازی هسته‌ای با کشورهای عربی و سرمایه‌گذاری آمریکا را رد کرد و بر موضع حداکثری خود اصرار ورزید.

این اصرار مداوم بر خواسته‌های حداکثری—به ویژه غنی‌سازی صفر و برچیدن کامل—باعث شد که ایران پیشنهادهای آمریکا را رد کند و نسبت به فروپاشی مذاکرات هشدار دهد.

اگر دو طرف قصد ازسرگیری مذاکرات را داشته باشند، باید بر سر انتظاراتشان از توافق (جامع یا مرحله‌ای) به اجماع برسند و واشنگتن باید حداکثرگرایی خود در مورد سطوح غنی‌سازی و ذخایر را کاهش دهد تا راهی برای دستیابی به توافق باز شود.

تاثیر نفوذ نیروهای خارجی و داخلی بر فرآیند مذاکرات و بی‌اعتمادی متقابل چگونه بود؟

این یک پرسش حیاتی و دقیق در مورد عواملی است که به طور مستقیم بر پیشرفت مذاکرات اثر می‌گذارند. بر اساس منابع موجود، نفوذ نیروهای خارجی (مانند اسرائیل) و نیروهای داخلی (مانند قانون‌گذاران ایالات متحده) یکی از چهار عامل اصلی بود که فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایالات متحده و ایران را با مشکل مواجه کرد و به طور چشمگیری **بی‌اعتمادی متقابل** را تشدید نمود.

در اینجا تأثیر این نفوذ بر مذاکرات و اعتماد متقابل آمده است:

### ۱. تأثیر نفوذ اسرائیل و کنگره آمریکا بر روند مذاکرات

نفوذ و مداخله اسرائیل و کنگره آمریکا به عنوان یک عامل تعیین‌کننده، مانع از حصول توافق شد و تنش‌ها را افزایش داد.

#### الف. فشار برای موضع حداکثرگرایی و جلوگیری از سازش:
* **فشار حداکثری:** اسرائیل و اعضای کنگره ترامپ را تحت فشار قرار دادند تا موضع حداکثری خود مبنی بر «غنی‌سازی صفر» و «برچیدن کامل» برنامه هسته‌ای را حفظ کند. این فشار به ویژه در لحظات حساسی اعمال می‌شد که ترامپ آماده سازش به نظر می‌رسید.
* **پیشگیری از توافق:** پیش از دور اول مذاکرات، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بر ترامپ تأثیر گذاشت تا اعلام کند در صورت عدم برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، اسرائیل به این برنامه حمله خواهد کرد. این خواسته که به «مدل لیبی» معروف بود، تنش‌ها با تهران را افزایش داد، زیرا حق ایران برای غنی‌سازی مسالمت‌آمیز تحت معاهده NPT را رد می‌کرد و تمایل به تغییر رژیم را نشان می‌داد.
* **مداخله کنگره:** جمهوری‌خواهان کنگره اعلام کردند که هر توافقی که نیاز به تأیید آن‌ها داشته باشد، مستلزم پایان دادن به تمام غنی‌سازی اورانیوم و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است. آن‌ها همچنین نامه‌ای به ترامپ ارائه کردند تا از ارائه پیشنهادی که شامل سازش در مورد غنی‌سازی بود، جلوگیری کنند.
* **تحریم‌ها:** اسرائیل و اعضای کنگره ترامپ را تحت فشار قرار دادند تا در مورد امتیاز غنی‌سازی اورانیوم تجدید نظر کند و تحریم‌ها علیه ایران را دوباره اعمال کند، حتی پس از وعده توقف آن‌ها.

ب. خرابکاری و توقف مذاکرات:
* **حملات هوایی اسرائیل:** اوج مداخله زمانی رخ داد که اسرائیل در ۱۳ ژوئن، دو روز قبل از برگزاری دور ششم مذاکرات، حملات هوایی گسترده‌ای را علیه زیرساخت‌های نظامی و هسته‌ای ایران انجام داد.

این اقدام مذاکرات را مختل کرد و تهران را وادار کرد که دور ششم را لغو و مذاکرات آتی را به طور نامحدود به حالت تعلیق درآورد.
* **قصد خرابکاری:** هدف قرار دادن علی شمخانی – که ناظر بر مذاکرات و مشاور خامنه‌ای در این زمینه بود – نشان می‌داد که اسرائیل قصد خرابکاری در مذاکرات را داشته است.
* **پیامدهای گسترده:** حملات هوایی اسرائیل نه تنها یک مانع برای مذاکرات هسته‌ای ایالات متحده و ایران بود، بلکه یک شکست برای رژیم منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در سطح گسترده‌تر محسوب می‌شد.

### ۲. تأثیر بر بی‌اعتمادی متقابل

نفوذ این نیروها، به ویژه از طریق نظامی و فشار سیاسی، مستقیماً به فرسایش شدید اعتماد بین واشنگتن و تهران انجامید.

#### الف. ایجاد سوء ظن نسبت به نیت آمریکا:
* **استفاده از مذاکرات به عنوان پوشش:** پس از حملات هوایی اسرائیل، بسیاری در ایران بر این باور بودند که واشنگتن عمداً تهران را فریب داده و با نیت بد مذاکره کرده است، زیرا از این مذاکرات به عنوان **پوششی برای حملات هوایی اسرائیل** استفاده می‌کرد.
* **تخریب اعتماد:** این تصور (چه درست باشد یا نه) اعتماد متقابل بین ایالات متحده و ایران را بیشتر از بین برد و چشم‌انداز دستیابی به یک توافق دیپلماتیک را به طور قابل توجهی کاهش داد.

#### ب. تداوم چرخه اجبار و مقابله:
* **تشدید تنش‌ها:** عاملی که پیش از مداخله آشکار اسرائیل نیز اعتماد را مخدوش کرده بود، **چرخه معیوب اجبار آمریکا و مقابله ایران** بود که تنش‌ها را تشدید کرد و اعتماد بین دو طرف را در طول مذاکرات از بین برد .
* **اجبار آمریکا:** اجبار آمریکا شامل افزایش تحریم‌های اقتصادی (حتی پس از وعده توقف آن‌ها) و تهدید به اقدام نظامی توسط اسرائیل و ایالات متحده در صورت عدم دستیابی به توافق بود.
* **عدم مدیریت نفوذ:** تهران از این مسئله آگاه بود و از ترامپ خواسته بود که از مداخله بیشتر اسرائیل جلوگیری کند. با این حال، مدیریت این نفوذ برای ترامپ دشوارترین مسئله بود، زیرا او روابط نزدیکی با نتانیاهو داشت و نمی‌توانست لابی‌های طرفدار اسرائیل را نادیده بگیرد.

برای ساختن یک توافق دیپلماتیک پایدار، ایالات متحده باید در آینده تضمین کند که دوباره حمله نخواهد کرد و اصرار کند که اسرائیل نیز به آتش‌بس پایبند باشد تا بتواند حداقل ظاهری از اعتماد را در تهران احیا کند.

—

**در یک نگاه کلی،** این نفوذها شبیه زمانی است که شما در حال ساختن یک بنا با شریک خود هستید (مذاکرات)، اما در هر مرحله، همسایه شما (نیروی خارجی/اسرائیل) تلاش می‌کند با خراب کردن دیوارها یا تهدید به بمباران، کار را متوقف کند، در حالی که بستگان شریکتان (نیروی داخلی/کنگره) مرتباً می‌گویند که مصالحی که استفاده می‌کنید (شروط توافق) به اندازه کافی محکم نیست و باید شروط حداکثری را بپذیرید.

نتیجه این می‌شود که نه تنها ساختمان پیشرفتی نمی‌کند، بلکه اعتماد شریک شما به حسن نیت شما کاملاً از بین می‌رود، زیرا احساس می‌کند شما در پنهان‌کاری با خرابکاران همکاری می‌کنید.


حمله موشکی ایران به پایگاه مخفی اسرائیل، موسوم به سایت ۸۱، دلیل عدم شرکت ایران در صلح غزه

 

پست قبلی

بحران ایران، اسرائیل و آمریکا: از دیدگاه فلچر

پست‌ بعدی

تغییر سیاست آمریکا در قبال اسرائیل

مرتبطپست

دیدگاه‌های حقوقی و امنیتی فلچر در مورد تجاوز آمریکا به ایران

بحران ایران، اسرائیل و آمریکا: از دیدگاه فلچر

آبان 23, 1404
استراتژی جدید دفاع ملی ایالات متحده

خطر جنگ غیرضروری در ایران و ونزوئلا و راهکار تغییر در ساختار نظامی آمریکا

آبان 19, 1404
بحران آب ایران، پرواز جنگنده‌های باکو، شبکه جاسوسی در یمن

بحران آب ایران، پرواز جنگنده‌های باکو، شبکه جاسوسی در یمن

آبان 18, 1404
پست‌ بعدی
حمایت بی‌چون و چرا از اسرائیل عمداً به بخشی از فرهنگ آمریکایی تبدیل شده بود.

تغییر سیاست آمریکا در قبال اسرائیل

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار اخیر

مصاحبه ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

مصاحبه: ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

آبان 24, 1404
خرابکاری اسرائیل در ایران

خرابکاری اسرائیل در ایران نتیجه عکس می‌دهد، تنش‌ها بالا می‌گیرد

آبان 24, 1404

دسته بندی ها

  • تحلیل و نظریه
  • توازن قدرت جهانی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • فناوری
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • برگه نمونه
  • تماس با ما
  • جهان تحلیل
  • در باره ما
  • صفحه اصلی 2
  • صفحه اصلی 3
  • صفحه اصلی 4
  • صفحه اصلی 5

جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

این وب سایت از کوکی ها استفاده می کند. با ادامه استفاده از این وب سایت شما در حال دادن رضایت به کوکی ها در حال استفاده هستید. بازدید از سیاست حفظ حریم خصوصی و کوکی.