نقشه راه ابرقدرت شدن ایران
این منبع ویدیویی استدلال میکند که ایران در آستانه تبدیل شدن به یک ابرقدرت قرار دارد، نه به دلیل تسلیحات هستهای، بلکه به خاطر یک مزیت منحصربهفرد پنهان. نقشه راه ابرقدرت شدن ایران
این منبع تأکید دارد که توانایی ایران در مقاومت در برابر دههها تحریم شدید غرب بدون فروپاشی داخلی، که به دلیل همبستگی با آرمان فلسطین است، اثباتکننده انعطافپذیری فوقالعادهاش میباشد.
علاوه بر این، تهران در حال انجام یک دگردیسی نظامی گسترده است و نیروی هوایی قدیمی خود را با جنگندههای پیشرفته روسی و چینی از جمله سوخو ۳۵ و جی ۱۰ سی تقویت میکند تا موازنه قدرت هوایی منطقه را برهم زند.
ایران همچنین یک استراتژی جدید جنگ اقتصادی را با هدف قرار دادن رفاه و اقتصاد اسرائیل دنبال میکند، از جمله تهدید به ضبط کشتیهای تجاری و بستن حیاتیترین آبراه جهان، یعنی تنگه هرمز.
در نهایت، این گزارش که خود را بهعنوان یک روایتگر «بیسانسور» از وقایع معرفی میکند، با این ادعا به پایان میرسد که دوران سلطه آمریکا و اسرائیل رو به زوال است.
کلید قفلی که تابآوری ایران در برابر فشارهای غرب را تضمین میکند، چیست؟
بر اساس منابع ارائه شده، نیروی کلیدی که تابآوری ایران در برابر فشارهای غرب را تضمین کرده و مانع از فروپاشی داخلی شده است، همبستگی آن با فلسطین و در نتیجه، اتحاد مردم در برابر غرب و اسرائیل است.
توضیحات و جزئیات بیشتر بر اساس منبع:
- شدت فشارها: منابع تأکید دارند که ایران با فشارهایی بیسابقه روبهرو بوده است. ایران پنج برابر بیشتر از کره شمالی با تحریمها مواجه شده است. در هشت سال، میانگین حقوق یک ایرانی از ۱۵۰۰ دلار به ۲۵۰ دلار سقوط کرد. در مقایسه، ایالات متحده تنها ۵ درصد از این فشار را بر سوریه وارد کرد و کل دولت آن کشور در عرض سه سال فرو پاشید؛ در حالی که ایران برای چهار دهه، ۲۰ برابر این فشار را تحمل کرده است.
- هدف غرب: برنامه غرب (شامل اسرائیل و بیش از ۵۰ سازمان اطلاعاتی) این بود که ایران تحت این فشارها از درون فرو بپاشد و مردم علیه حکومت قیام کنند.
- نیروی مقاومت (تابآوری): دلیلی که ایران توانست تمام این فشارها را تحمل کند، همبستگی با فلسطین بود. منبع اظهار میدارد که ایران میتوانست با رفاهی بالاتر از ژاپن یا آلمان، به چهارمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود، اما حاضر نشد «شرف خود را با آسایش مبادله کند». این انتخابی بود که آمریکا و اسرائیل هرگز آن را درک نکردند.
- نتیجه معکوس: حملات و فشارها که با هدف جداسازی مردم از حکومت و ایجاد تغییر رژیم انجام شد (حتی با استفاده از نیمی از تلاشی که برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد به کار رفت)، نتیجه عکس داد و به جای تفرقه، مردم ایران را علیه اسرائیل و غرب متحد کرد.
همچنین، منبع به یک «ابرنیروی پنهان» یا «تهدید نامرئی» اشاره میکند که هیچ کشور دیگری آن را ندارد و میتواند توازن قدرت جهانی را تغییر دهد و ایران را به یک ابرقدرت شکستناپذیر تبدیل کند.
اگرچه این منبع بعداً اینطور بیان میکند که هیچیک از این موارد (مانند اتحاد و ایستادگی) «قلب واقعی تحول ایران» نیستند و سپس به تواناییهای موشکی، توسعه نیروی هوایی و استراتژی حمله به اقتصاد غرب میپردازد.
به طور خلاصه، نیروی کلیدی که تابآوری در برابر فشار و جلوگیری از فروپاشی داخلی را تضمین کرد، همبستگی با فلسطین و وحدت داخلی علیه غرب بود.
اگر بخواهیم این مفهوم را با یک تمثیل توضیح دهیم، میتوان گفت: فشار تحریمها و تلاش برای فروپاشی داخلی مانند دمای بسیار بالایی بود که قرار بود ساختار فلزی ایران را ذوب کند.
اما در این تمثیل، همبستگی با فلسطین مانند یک ماده نسوز بود که دمای ذوب را به طرز چشمگیری بالا برد و ساختار را در برابر فروپاشی، محکم و متحد نگه داشت.
برنامه ارتقاء نیروی هوایی ایران چه تاثیری بر موازنه قدرت منطقهای دارد؟
بر اساس منابع ارائه شده، برنامه ارتقاء نیروی هوایی ایران یک تحول استراتژیک محسوب میشود که میتواند توازن قدرت منطقهای را به طور کامل دگرگون کند.
در اینجا تأثیرات اصلی این برنامه بر موازنه قدرت منطقهای توضیح داده شده است:
۱. دگرگونی کامل توازن قدرت هوایی
نیروی هوایی ایران همواره بزرگترین نقطه ضعف آن بوده است. اکثر جتهای جنگنده ایران از جمله F4 فانتوم، F5 تایگر، F-14 تامکت و میگ ۲۹، یادگار دوران جنگ ویتنام و نزدیک به پنج دهه قدمت دارند.
به عنوان مثال، کامپیوتر یک F-14 سیصد برابر کمتر از یک تلفن هوشمند امروزی قدرت پردازشی دارد، در حالی که رقبای منطقهای مانند اسرائیل از F-35 (یک سوپرکامپیوتر پرنده) استفاده میکنند.
با این حال، برنامه ارتقاء، که به عنوان یک طرح کلی برای تبدیل نیروی هوایی ایران به یک «هیولا» توصیف شده است، شامل موارد زیر است:
- جذب جنگندههای نسل جدید: ایران قرار است ۶۰ فروند سوخو-۳۵ (Su-35)، ۴۸ فروند جی-۱۰ سی (J10C) و همچنین هواپیماهای هشداردهنده زودهنگام هوابرد (Awax) دریافت کند.
- اهداف بلندپروازانهتر: ایران همچنین در نظر دارد سوخو-۵۷ (SU57) را خریداری کرده و جنگندههای سوخو-۳۰ (SUe30) و سوخو-۷۵ چکمیت (SUe75 Checkmate) را به صورت داخلی تولید کند. همچنین شایعاتی مبنی بر علاقه به جنگنده پنهانکار چینی جی-۳۵ (J35) وجود دارد.
- همپوشانی با سامانههای دفاعی: این ارتقاء تغییردهنده بازی، هنگامی که با سامانههای S-400 روسیه و HQ-9 چین ترکیب شود، میتواند توازن قدرت هوایی منطقهای را کاملاً واژگون سازد.
۲. استراتژی «کیفیت بر کمیت» و همکاری منطقهای
ایران در حال پیروی از اصلی است که بر کیفیت تجهیزات و آموزش، به جای صرف کمیت تکیه دارد.
- آموزش خلبانان: خلبانان ایرانی که پیشتر ثابت کرده بودند با وجود جتهای قدیمی خود در نبردهای هوایی درخشان عمل کرده و از کسب حتی یک پیروزی هوایی توسط نیروی هوایی اسرائیل جلوگیری کردهاند (و حتی یک F-14 ایرانی ظاهراً موفق به سرنگونی یک F-16 اسرائیلی شده است)، اکنون در روسیه و چین در حال آموزش برای کار با جنگندههای نسل بعدی مانند سوخو-۳۵ و جی-۱۰ سی هستند.
- همکاری با پاکستان: ایران و پاکستان با در اختیار داشتن جی-۱۰ سی و احتمالاً جی-۳۵، میتوانند همکاریهای استراتژیکی ایجاد کنند. این امر شامل آموزش مشترک، تاکتیکهای مشترک، و حتی ایجاد پایگاههای هوایی پشتیبان و خطوط تأمین در زمان جنگ است.
- مسیرهای فرار استراتژیک: منابع نشان میدهند که اهمیت این همکاری این است که به ایران و پاکستان اجازه میدهد یک مسیر فرار استراتژیک و لایه دفاعی پنهان ایجاد کنند، شبیه به اقدامی که اسرائیل مجبور شد انجام دهد (جتهای اسرائیلی برای جلوگیری از انهدام توسط موشکهای ایرانی، به یونان و قبرس فرار کردند).
۳. جایگاه ارتقاء هوایی در استراتژی کلی ایران
این ارتقاء بخشی از دو راهبرد کلی ایران است که میتواند توازن قدرت را نه فقط در منطقه، بلکه در سراسر جهان تغییر دهد. ایران در حال حاضر دارای یکی از توانمندترین زرادخانههای موشکی جهان است که موشکهایی سریع، دقیق و ارزان را در مقیاسی تولید میکند که دشمنانش را به وحشت میاندازد (ایران میتواند ماهیانه بیش از ۳۰۰ موشک تولید کند).
ساختن آنچه که ممکن است به قویترین نیروی هوایی منطقه در دهه آینده تبدیل شود، در کنار زرادخانه موشکی عظیم، باعث میشود که آمریکا و اسرائیل دیگر نتوانند «بازی موش و گربه» را ادامه دهند.
این تحولات باعث شده است که ایران در آستانه تبدیل شدن به یک ابرقدرت قرار گیرد و نفوذ خود را گسترش دهد.
به طور خلاصه، برنامه ارتقاء نیروی هوایی ایران از وضعیت «ضعف بزرگ» به یک «دگرگونی هیولاوار»، در کنار زرادخانه موشکی و سامانههای دفاعی پیشرفته، به طور بالقوه توازن قدرت نظامی در منطقه را به شدت به نفع ایران تغییر میدهد.
این برنامه یک ارتقاء ساده نیست، بلکه یک تغییر شکل عمده برای تبدیل ایران به یکی از بازیگران اصلی قدرت هوایی و نظامی در منطقه است.
راهبرد کلیدی ایران برای استفاده از تهدیدات اقتصادی علیه غرب چگونه است؟
راهبرد کلیدی ایران برای استفاده از تهدیدات اقتصادی علیه غرب و اسرائیل، هدف قرار دادن قلب اقتصاد غرب است، زیرا ایران معتقد است این تهدید ویرانگرتر از برتری هوایی یا اقدامات نظامی صرف خواهد بود.
این راهبرد بر اساس اطلاعات موجود در منابع، شامل اقدامات و تهدیدات کلیدی زیر است:
۱. هدفگیری مستقیم رفاه و اقتصاد اسرائیل
- ایران علناً اعلام کرده است که هر کاری لازم باشد انجام خواهد داد تا زندگی در اسرائیل غیرقابل تحمل شود.
- هدف اصلی ایران نه توان نظامی اسرائیل، بلکه پول، رفاه و اقتصاد آن است. این امر در تضاد با درک غرب است که اسرائیل به دلیل کیفیت بالای زندگی شهروندانش (که حتی بالاتر از آمریکاییهاست) و کمکهای مالی صدها میلیارد دلاری آمریکا، پایدار مانده است.
۲. تهدیدات زیرساختی و تجاری مشخص
ایران چندین حرکت استراتژیک را برای ایجاد شوک اقتصادی در منطقه و جهان آشکار کرده است:
- تهدید خط لوله گاز: ایران تهدید کرده است که خط لوله گاز آذربایجان-اسرائیل را منفجر خواهد کرد که در صورت وقوع، تأثیر اقتصادی فاجعهباری برای اسرائیل خواهد داشت.
- بستن مسیرهای کشتیرانی (توقیف کشتیها): ایران پیام روشنی داده است که هر کشتیای که به سمت اسرائیل حرکت کند، در خلیج فارس توقیف خواهد شد. این موضوع با توقیف یک کشتی باری سنگاپوری که با اسرائیل تجارت میکرد، به اثبات رسید.
- بستن تنگه هرمز (بزرگترین اهرم فشار): خطرناکترین سناریوی کابوسوار، بستن تنگه هرمز است که ۲۵ درصد از عرضه انرژی جهان را قطع میکند. این اقدام میتواند باعث شود قیمت گاز در یک شب پنج برابر افزایش یابد . از آنجا که هر محصولی، از دستمال توالت گرفته تا تحویل پیتزا در آمریکا، به انرژی و حمل و نقل وابسته است، شوک اقتصادی ناشی از آن به هر ملت، خانه و کیف پولی در جهان برخورد خواهد کرد.
۳. فلسفه استراتژیک و جابجایی مسئولیت
- استراتژی جدید ایران منعکسکننده رویکرد تهاجمی فرماندهان جدید است؛ به طوری که یک ژنرال ایرانی به صراحت اعلام کرده است: “بهترین دفاع، حمله است”.
- ایران کارتهای قدرتمندی در دست دارد و اعلام کرده است که در صورت لزوم آماده استفاده از آنها است.
- یکی از اجزای کلیدی این راهبرد، تلاش برای متهم ساختن تحریککنندگان است. در سناریوی بسته شدن تنگه هرمز، تمام تقصیرها به گردن کسانی خواهد افتاد که ایران را تحریک کردهاند.
این رویکرد اقتصادی، بخشی از برنامه بزرگتر ایران برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت است، کشوری که با وجود تحمل پنج برابر تحریمهای بیشتر از کره شمالی در چهار دهه، توانسته است فشار اقتصادی عظیمی را تحمل کند.
منابع نشان میدهند که اگر ایران تمایل داشت، میتوانست با استانداردهای زندگی بالاتر از ژاپن یا آلمان، چهارمین اقتصاد بزرگ جهان باشد، اما «عزت خود را به ازای رفاه معامله نکرد».
تشبیه برای درک بهتر: اگر قدرت نظامی ایران را به یک شمشیر تیز تشبیه کنیم، راهبرد اقتصادی آن شبیه به قطع شریان حیاتی یک شهر بزرگ است.
شما نیازی به فتح دیوارهای شهر ندارید (که ممکن است سخت باشد)، بلکه کافی است منابع حیاتی (مانند آب یا برق) را که زندگی روزمره و رفاه مردم به آن وابسته است، قطع کنید تا کل سیستم از درون فرو بپاشد.
در این حالت، اقتصاد غرب و اسرائیل همان شریان حیاتی محسوب میشود.





