ناپایداری اقتصادی اسرائیل: هزینههای جنگ و ساختار
متن ارائه شده، که رونوشتی از یک تحلیل اقتصادی است، ارزیابی میکند که اسرائیل به دلیل همزمانی چندین بحران جدی، از جمله درگیریهای نظامی طولانیمدت چندجبههای و مشکلات داخلی، در یک نقطه عطف حیاتی اقتصادی قرار دارد. ناپایداری اقتصادی اسرائیل: هزینههای جنگ و ساختار
تحلیلگر هشدار میدهد که هزینههای جنگ به صدها میلیارد شِکِل رسیده و منجر به وخامت شدید مالی و کسری بودجه بیش از اهداف دولتی شده است، عاملی که موجب کاهش رتبه اعتباری این کشور توسط آژانسهای جهانی شده است.
علاوه بر این، نگرانیهای عمیقتری در مورد ساختارهای اقتصادی مزمن وجود دارد، به ویژه مشارکت پایین نیروی کار در میان جمعیتهای حریدی و عربتبار و همچنین تخصیص بودجه برای اهداف سیاسی به جای خدمات ضروری عمومی.
همزمان، اسرائیل با انزوای بینالمللی فزایندهای روبهرو است که شامل تهدید تحریمهای تجاری اتحادیه اروپا و عقبنشینی از توافقهای عادیسازی منطقهای میشود.
در نهایت، این گزارش تأکید میکند که بیثباتی نهادی، شامل مناقشات علنی بین مقامات دفاعی و سیاسی و تداوم جنجالهای مربوط به اصلاحات قضایی، باعث افزایش ریسکگریزی سرمایهگذاران بینالمللی شده است.
طبق این تحلیل، مسیر اقتصادی آینده اسرائیل بستگی به این دارد که رهبری سیاسی چگونه به این چالشهای بیسابقه، از جمله نیاز مبرم به اصلاحات مالی و اجتماعی، پاسخ دهد.
چگونه هزینه های جنگ و کسری بودجه برای رتبه بندی اعتباری و ثبات مالی تاثیر می گذارد؟
هزینههای جنگ و کسری بودجه اسرائیل تأثیرات عمیق و جدی بر رتبهبندی اعتباری و ثبات مالی این کشور داشتهاند، تا حدی که برخی تحلیلگران آن را یک “نقطه عطف اقتصادی مهم” در تاریخ ۷۷ ساله اسرائیل میدانند.
در اینجا چگونگی تأثیر این عوامل بر اقتصاد اسرائیل بر اساس منابع آمده است:
۱. تأثیر هزینههای جنگ بر بار مالی
هزینههای هنگفت نظامی:
- هزینههای مستقیم جنگ غزه توسط بانک مرکزی اسرائیل و وزارت دارایی تا مه ۲۰۲۴ حدود ۲۵۰ میلیارد شِکِل تخمین زده شد.
- پس از گسترش درگیری به لبنان و درگیری بعدی با ایران در ژوئن ۲۰۲۵، این تخمینها به ۳۰۰ میلیارد شِکِل و فراتر از آن افزایش یافت.
- برای درک ابعاد این هزینهها، کل بودجه دفاعی سال ۲۰۲۳ پیش از جنگ حدود ۶۰ میلیارد شِکِل بود؛ بنابراین هزینههای کنونی مخارج نظامی عادی را کوتوله میسازد.
- درگیری با ایران در ژوئن ۲۰۲۵ نیز لایهای از تخریب داخلی را اضافه کرد که شامل آسیب یا تخریب ۲٬۰۳۵ خانه در ۲۴۰ ساختمان و آواره شدن بیش از ۱۳٬۰۰۰ اسرائیلی بود.
هزینههای اقتصادی بسیج نیروهای ذخیره:
- مدت و دامنه درگیری تغییر کرده است؛ دیگر صحبت از یک عملیات دو هفتهای نیست، بلکه دو سال درگیری نظامی مداوم در چندین جبهه مطرح است.
- فراخوانی مکرر دهها هزار سرباز ذخیره هزینههای اقتصادی زیادی به همراه دارد.
- یک مطالعه وزارت دارایی نشان داد که هزینه اقتصادی یک سرباز ذخیره تقریباً ۴۸٬۰۰۰ شِکِل در ماه است. این امر باعث میشود کسبوکارها کارگران خود را از دست بدهند، بهرهوری کاهش یابد و موتور اقتصادی دچار مشکل شود.
۲. تأثیر کسری بودجه و سیگنالدهی به بازارها
افزایش شدید کسری بودجه:
- تصویر مالی به شدت تخریب شده است.
- کسری انباشته طی ۱۲ ماه گذشته به تقریباً ۱۰۸ میلیارد شِکِل (حدود ۲۹.۵ میلیارد دلار) رسید.
- در فوریه ۲۰۲۵، کسری بودجه به ۵.۳٪ تولید ناخالص داخلی (GDP) رسید.
- این رقم از هدف ۵ درصدی خود دولت نیز بالاتر بود؛ هدفی که آژانسهای رتبهبندی با شک و تردید به آن نگاه میکردند.
اهمیت کسری برای یک اقتصاد کوچک و باز:
- چون اسرائیل یک اقتصاد کوچک و باز است که به شدت به صادرات (به ویژه فناوری و دفاع)، سرمایهگذاری خارجی و دسترسی به بازارهای سرمایه بینالمللی وابسته است.
- هنگامی که کسری بودجه در طول یک درگیری طولانی افزایش مییابد، این فقط یک مشکل حسابداری نیست؛ بلکه به بازارهای جهانی سیگنال میدهد که وضعیت مالی کشور ممکن است ساماندهیشده نباشد. این سیگنال در منطقهای با نوسانات خاورمیانه تقویت میشود.
۳. تأثیر مستقیم بر رتبهبندی اعتباری
کاهش رتبهبندیها:
- آژانسهای رتبهبندی اعتباری این وضعیت را مورد توجه قرار دادهاند.
- مودی (Moody’s) در سال ۲۰۲۴ رتبه اعتباری اسرائیل را دو بار کاهش داد، از A2 به BA1. این یک افت قابل توجه است.
- فیتچ (Fitch) و استاندارد اند پورز (Standard and Poor’s) نیز با کاهش رتبهبندی خود از این روند پیروی کردند.
ریسک و چشمانداز (نه فقط مبانی کنونی):
- اگرچه برخی منتقدان میگویند کاهش رتبه بیش از حد است و به اقتصاد نوآورانه و قوی اسرائیل اشاره میکنند، اما آژانسهای اعتباری تنها به مبانی فعلی نگاه نمیکنند.
- رتبهبندیهای اعتباری درباره مسیر اقتصادی (trajectory) و ریسک هستند.
- تحلیلگر ارشد استاندارد اند پورز برای اسرائیل اعلام کرد که بزرگترین ریسکهای این کشور شکنندگی نهادی و ریسکهای جنگ است.
- بازارهای سرمایه، اوراق قرضه اسرائیل را پرریسکتر از آنچه رتبهبندی رسمی نشان میدهد، قیمتگذاری میکنند.
افزایش هزینه استقراض:
- در سناریوی بدبینانه، کاهش بیشتر رتبههای اعتباری باعث افزایش هزینههای استقراض میشود، دقیقاً در زمانی که دولت برای تأمین مالی بازسازی و دفاع به آن نیاز دارد.
- به طور کلی، اعتبار (Credit) در حال گرانتر شدن است.
۴. تهدیدها برای ثبات مالی و خدمات عمومی
خطر فروپاشی خدمات عمومی:
- پروفسور کارنیت فلوگ، رئیس سابق بانک مرکزی اسرائیل، هشدار داد که ادامه درگیریها در غزه و نیازهای بالاتر تأمین مالی دفاعی، خدمات عمومی اسرائیل را در معرض خطر فروپاشی قرار خواهد داد.
- این شامل بیمارستانها، مدارس و زیرساختهای اساسی یک جامعه فعال است.
کاهش هزینههای غیرنظامی:
- با توجه به افزایش هزینههای دفاعی، پیشبینی میشود که هزینههای غیرنظامی تا سال ۲۰۳۴ به میزان ۴ تا ۵.۵ درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یابد.
- این وضعیت اسرائیل را در پایینترین سطح هزینهکرد برای نیازهای اساسی شهروندان خود در میان کشورهای توسعهیافته مشابه قرار میدهد.
ترکیبی از ریسکها:
- مؤسسه مطالعات امنیت ملی در آوریل ۲۰۲۵ تحلیلی منتشر کرد که سه عامل همزمان را که “ریسکهای فزاینده بحران مالی” را ایجاد میکنند، شناسایی کرد: ۱) از سرگیری جنگ در غزه، ۲) تصویب بودجه دولتی مشکلدار برای سال ۲۰۲۵، و ۳) بیثباتی سیاسی.
- بودجه ۲۰۲۵ مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا نتوانست تغییرات ساختاری لازم برای تأمین مالی عملیاتهای نظامی را پوشش دهد و در عین حال بودجههای سیاسی هدفمند را به نهادهای مذهبی (حریدیها) اختصاص داد، در حالی که کشور به شدت به منابع برای دفاع و بازسازی نیاز داشت.
به طور خلاصه، افزایش هزینههای جنگی و کسری بودجه، با ارسال سیگنال بینظمی مالی به بازارهای جهانی، منجر به کاهش رتبهبندی اعتباری و افزایش هزینه استقراض اسرائیل شده است.
این وضعیت، همراه با چالشهای ساختاری و بیثباتی نهادی، یک «چرخه معیوب زوال» ایجاد میکند که در آن خدمات عمومی تحت فشار قرار گرفته و ریسک مالی در کشور افزایش مییابد.
تمثیل برای درک بهتر: تصور کنید که یک خانواده در حال بازسازی یک خانه بزرگ پس از یک طوفان شدید است.
هزینههای جنگ و کسری بودجه مانند افزایش ناگهانی و عظیم صورتحسابهای پیمانکاران هستند که فراتر از پسانداز خانواده است.
رتبهبندی اعتباری آنها کاهش مییابد (از “عالی” به “متوسط”)، به این معنی که برای گرفتن وام جدید باید سود بسیار بیشتری بپردازند (افزایش هزینه استقراض).
در نتیجه، آنها مجبور میشوند بودجهای را که برای آموزش و بهداشت روزمره فرزندانشان کنار گذاشته بودند، کاهش دهند تا بتوانند سقف خانه را تعمیر کنند (فروپاشی خدمات عمومی).
این امر نشان میدهد که مشکلات مالی ناشی از بحران، نه تنها برای بدهیها، بلکه برای کیفیت زندگی در بلندمدت نیز هزینه به دنبال دارد.
کدامیک از اصلاحات ساختاری برای مقابله با کاهش هزینه های مالی و مشارکت در کار نیاز است؟
برای مقابله با چالشهای اقتصادی بلندمدت اسرائیل، بهویژه کاهش پایگاه مالیاتی مولد و مشارکت نیروی کار پایین در میان بخشهای کلیدی جمعیتی، منابع بر مجموعه گستردهای از اصلاحات ساختاری و مالیاتی تأکید دارند.
این اصلاحات برای تضمین پایداری مالی در مواجهه با هزینههای دفاعی بالا و کاهش خدمات عمومی ضروری هستند.
اصلاحات ساختاری و مالیاتی ضروری عبارتند از:
۱. اصلاحات ساختاری برای افزایش مشارکت نیروی کار
یکی از عمیقترین چالشهای اقتصادی بلندمدت اسرائیل، که بحران کنونی آن را تشدید کرده است، مشکل مشارکت نیروی کار در میان مردان فوق ارتدوکس (حریدی) و زنان عرب-اسرائیلی است.
- اولویت اقتصادی: اصلاحات ساختاری باید مشارکت نیروی کار را افزایش دهند. اینها صرفاً مسائل اجتماعی نیستند، بلکه به عنوان الزامات اقتصادی حیاتی در نظر گرفته میشوند.
- جامعه فوق ارتدوکس: جامعه حریدی نمیتواند با دریافت یارانه برای ماندن در خارج از نیروی کار ادامه دهد. تخمین زده میشود که هزینه اقتصادی عدم سربازگیری مردان فوق ارتدوکس به تنهایی حدود ۱۰ میلیارد شکل در سال یا تقریباً ۰.۶ درصد تولید ناخالص داخلی است.
- زنان عرب-اسرائیلی: زنان عرب-اسرائیلی نباید از فرصتهای اقتصادی به حاشیه رانده شوند.
- تحصیلات: سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) سالهاست که بر این نکته تأکید میکند که بسیاری از جوانان اسرائیلی در این بخشها، آموزش ناقص یا با کیفیت پایین در دروس اصلی دریافت میکنند، که این امر امکانات بعدی آنها برای پیوستن به بازار کار و بهرهوریشان را محدود میکند.
- پیامدهای جمعیتی: روندهای جمعیتی بر خلاف مدل اقتصادی سنتی اسرائیل حرکت میکنند، زیرا جمعیت فوق ارتدوکس سریعتر از سایر بخشها رشد میکند. اگر الگوهای فعلی ادامه یابد، سهم بزرگتری از جمعیت در سن کار یا خارج از نیروی کار یا در مشاغل با بهرهوری پایین خواهند بود. شما نمیتوانید یک ارتش درجه اول و خدمات عمومی درجه اول را با یک پایگاه مالیاتی مولد در حال کاهش حفظ کنید.
۲. اصلاحات مالیاتی برای گسترش پایگاه مالیاتی
برای مقابله با پایگاه مالیاتی رو به کاهش و تقویت منابع مالی دولت، اصلاحات مالیاتی که پایگاه مالیاتی را گسترش دهد، ضروری است.
- اقتصاد غیررسمی و معافیتها: اسرائیل دارای یک اقتصاد غیررسمی بسیار بزرگ و معافیتهای گستردهای است که درآمد دولت را کاهش میدهد.
- آستانه درآمد: فرماندار سابق بانک مرکزی اسرائیل خاطرنشان کرد که ۵۵ درصد از کارمندان اسرائیلی به آستانه پرداخت مالیات بر درآمد نمیرسند. این رقم برای یک اقتصاد توسعهیافته فوقالعاده است و نشاندهنده نیاز به تغییر ساختار مالیاتی است.
۳. اصلاحات ساختاری عمومی (توصیههای OECD)
بررسی اقتصادی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در آوریل ۲۰۲۵، همراه با پیشبینی رشد (با فرض کاهش درگیریها)، هشدارهایی را در مورد اصلاحات ساختاری که همچنان نادیده گرفته شدهاند، مطرح کرد.
این توصیهها که اجرای آنها در طول یک دهه حداقل بوده است، شامل موارد زیر است:
- رفع موانع تجارت داخلی و خارجی.
- کاهش بوروکراسی و مقررات زائد.
- بهبود نتایج آموزشی.
- افزایش مشارکت بازار کار در میان گروههای کمتر نمایندهشده.
همچنین، برای تغییر مسیر اقتصادی، تثبیت مالی معتبر و پایدار ضروری است که شامل بازبینی واقعی هزینهها و اولویتبندی نیازهای نظامی و زیرساختهای اساسی ضمن حذف ناکارآمدیها باشد.
این تثبیت مالی نباید شامل توزیع وجوه اختیاری (Discretionary Funds) به شرکای ائتلافی باشد در حالی که خدمات ضروری کاهش مییابند.
انزوای بینالمللی و شکنندگی نهادی چگونه سرمایهگذاری و مسیر اقتصادی اسرائیل را تغییر میدهد؟
مهمترین چالشهای اقتصادی اسرائیل در سالهای اخیر ؛ یعنی تأثیر متقابل انزوای بینالمللی و ضعف نهادی بر ریسک سرمایهگذاری و مسیر اقتصادی این کشور. منابع نشان میدهند که این دو عامل نه تنها ریسکها را تشدید میکنند، بلکه میتوانند نقطه عطفی قابل توجه در تاریخ ۷۷ ساله اقتصادی اسرائیل ایجاد کنند.
در اینجا نحوه تأثیر انزوای بینالمللی و شکنندگی نهادی بر ریسک سرمایهگذاری و مسیر اقتصادی اسرائیل تشریح میشود:
۱. انزوای بینالمللی و تأثیر آن بر ریسک سرمایهگذاری و تجارت
اقتصاد اسرائیل یک اقتصاد کوچک و باز است که به شدت به صادرات (به ویژه در بخش فناوری و دفاع) و جریان سرمایهگذاری خارجی و دسترسی به بازارهای سرمایه بینالمللی وابسته است.
انزوای دیپلماتیک و اقتصادی بیسابقهای که اسرائیل با آن روبرو است، مستقیماً بر تجارت، سرمایهگذاری و دسترسی به بازارها تأثیر میگذارد.
افزایش ریسک تجاری و مالی:
- تهدید تعلیق توافق تجارت آزاد اتحادیه اروپا: اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری اسرائیل، پیشنهاد تحریمهایی را مطرح کرده است که میتواند به طور جزئی توافقنامه تجارت آزاد اتحادیه اروپا و اسرائیل را که دههها ستون فقرات صادرات اسرائیل به اروپا بوده است، به حالت تعلیق درآورد. حتی تهدید تعلیق نیز سیگنالهایی را برای شرکتهایی که به دنبال سرمایهگذاری یا گسترش هستند، ارسال میکند.
- تحریمهای هدفمند و ممنوعیت نظامی: چندین کشور غربی (استرالیا، کانادا، نیوزلند، نروژ و بریتانیا) تحریمهای هدفمندی را علیه افراد اسرائیلی، شهرکنشینان و سازمانها اعمال کردهاند. اسپانیا نیز یک قرارداد تسلیحاتی به ارزش تقریباً ۷۰۰ میلیون یورو را لغو کرد و ممنوعیت تجارت نظامی با اسرائیل را از اکتبر ۲۰۲۵ اعلام کرد.
- افزایش بایکوت و تحریم (BDS): جنبش بایکوت، سلب سرمایه و تحریم (BDS) نفوذی پیدا کرده است که قبلاً سابقه نداشته است. فعالان به طور فزایندهای شرکتهای دریافتکننده بیش از ۳۱۰ میلیارد دلار سرمایه از نهادهای مالی اروپایی (بین ژانویه ۲۰۲۳ و اوت ۲۰۲۵) را هدف قرار دادهاند.
- انزوای فرهنگی و برند: لغو مشارکتهای دانشگاهی، گسترش بایکوتهای فرهنگی (مانند جنجال یوروویژن) و تأثیرات آن، منعکس کننده انزوای فرهنگی گستردهتری است که پیامدهای اقتصادی برای گردشگری، صادرات فرهنگی و برند کلی اسرائیل دارد.
ریسک حقوقی برای سرمایهگذاران و رهبری:
- جلب توجه دادگاه کیفری بینالمللی (ICC): صدور حکم جلب برای نخست وزیر نتانیاهو و وزیر دفاع سابق گالانت ابعاد جدیدی به ریسکها اضافه میکند. این امر به کسبوکارهای بینالمللی و سرمایهگذاران سیگنال میدهد که رهبری اسرائیل در اکثر کشورهای غربی با خطر قانونی مواجه است؛ عاملی که در تصمیمگیری شرکتها برای مکانیابی عملیات یا سرمایهگذاری، خنثی نیست.
- تأخیر در یکپارچگی منطقهای: ابتکارات اقتصادی مهم، مانند پیمان ابراهیم، که قرار بود دوره جدیدی از یکپارچگی اقتصادی منطقهای را آغاز کند و دسترسی به بازار عربستان را برای مشاغل اسرائیلی فراهم کند، به طور نامحدود به حالت تعلیق درآمده است. این تأخیر هزینههای واقعی برای کسبوکارهایی دارد که بر اساس عادیسازی شرطبندی استراتژیک کرده بودند.
به طور خلاصه، انزوای دیپلماتیک هزینههای اقتصادیای دارد که در طول زمان انباشته میشوند. اسرائیل نمیتواند موقعیت نظامی فعلی خود را به طور نامحدود حفظ کند، در حالی که همزمان با تحریمها و بایکوتهای گستردهای نیز روبرو است.
۲. شکنندگی نهادی و تأثیر آن بر ریسک سرمایهگذاری
بازارها صرفاً قیمت مبانی اقتصادی را تعیین نمیکنند، بلکه کیفیت حکمرانی و ریسک سیاسی را نیز قیمتگذاری میکنند.
تحلیلگر ارشد استاندارد اند پورز برای اسرائیل اشاره کرده است که بزرگترین ریسکهای کشور، شکنندگی نهادی و ریسک جنگ است.
افزایش هزینه استقراض (Borrowing Costs):
- کاهش رتبهبندی اعتباری: ضعف نهادی یکی از دلایل اصلی کاهش رتبه اعتباری اسرائیل بوده است. موسسه مودی دوبار در سال ۲۰۲۴ رتبه اسرائیل را کاهش داد (از A2 به BA1) و فیچ و استاندارد اند پورز نیز همین رویه را دنبال کردند.
- قیمتگذاری ریسک در بازارها: رتبهبندی اعتباری نه تنها در مورد مبانی فعلی، بلکه در مورد مسیر حرکت و ریسک است. بازارهای سرمایه اوراق قرضه اسرائیل را ریسکپذیرتر از آنچه رتبهبندی رسمی نشان میدهد قیمتگذاری میکنند؛ سرمایهگذاران از طریق رفتار خود پیامی ارسال میکنند که باید به آن توجه کرد.
- حق بیمه ریسک حکمرانی: حکمرانی غیرقابل پیشبینی یک حق بیمه ریسک (Risk Premium) است که اسرائیل به طور فزایندهای باید آن را بپردازد. وخامت روابط با ایران و درگیریهای ادامهدار، اگر با کاهش بیشتر رتبههای اعتباری همراه شود، هزینههای استقراض را در زمانی که دولت برای تأمین مالی بازسازی و دفاع به آن نیاز دارد، افزایش میدهد.
فرسایش ساختارهای حکمرانی:
- بحران داخلی نظامی-مدنی: درگیری عمومی و شدید بین وزیر دفاع و رئیس ستاد کل ارتش (که در آن رئیس ستاد، وزیر دفاع را متهم به آسیب رساندن به آمادگی نظامی کرده است) نشاندهنده فروپاشی در روابط مدنی-نظامی است. این امر در طول عملیات نظامی در چند جبهه، خلأ رهبری خطرناکی ایجاد میکند.
- سیاسی شدن نهادها: ادامه جنجال اصلاحات قضایی که منجر به تصویب قوانینی در مارس ۲۰۲۵ برای سیاسی کردن کمیته انتصاب قضایی شد، نشاندهنده تغییرات ساختاری در حکمرانی اسرائیل است که آژانسهای رتبهبندی و سرمایهگذاران به آن توجه میکنند.
- مشکلات بودجهای: تصویب بودجه ۲۰۲۵ با توزیع بودجههای اختیاری که از نظر بسیاری از اقتصاددانان انگیزههای سیاسی داشتند، نه توجیه اقتصادی، حاکی از مشکلات عمیقتر حکمرانی است. این بودجه در زمانی که کشور به شدت به هر شِکِل برای دفاع و بازسازی نیاز داشت، به نهادهای فوق ارتدوکس اختصاص یافت.
تغییر مسیر اقتصادی (سناریوی بدبینانه)
شکنندگی نهادی و انزوای بینالمللی عوامل اصلی در شکلگیری سناریوی بدبینانه برای مسیر اقتصادی اسرائیل هستند.
اگر این عوامل تقویت کننده یکدیگر باشند، چرخه فضیلت اقتصادی اسرائیل (رشد قوی، نوآوری، جذب سرمایهگذاری) که دههها به طول انجامید، میتواند به یک چرخه معیوب سقوط تبدیل شود.
در این سناریو:
- مشکلات ساختاری (مانند نرخ پایین مشارکت نیروی کار در جمعیتهای کلیدی) و نهادهای سیاسیشده در طول زمان تشدید میشوند.
- هزینه استقراض افزایش مییابد و خدمات عمومی (بیمارستانها، مدارس، حمل و نقل عمومی) رو به وخامت میگذارند تا جایی که احتمال «سقوط» این خدمات وجود دارد.
- کارگران ماهر مهاجرت میکنند و پایگاه مالیاتی مولد کوچکتر میشود، که مانع از حفظ خدمات عمومی درجه یک و نیروی نظامی درجه یک میشود.
در مجموع، تصمیمات سیاسی که اکنون در اسرائیل گرفته میشود، ریسکهای اقتصادیای را ایجاد میکنند که به مرور زمان تشدید میشوند.
به گفته منابع، اقتصاد و سیاست جدایی ناپذیر هستند و نتایج اقتصادی از انتخابهای سیاسی نشأت میگیرند.
اسرائیل اکنون در نقطه عطفی قرار دارد که تصمیمات سالهای آینده تعیین میکند آیا این کشور با پویایی اقتصادی دست نخورده از بحران خارج میشود یا وارد دوره طولانی مدت افول نسبی میشود.



