جغرافیای سیاسی: موشکهای روسیه در ونزوئلا
این منبع که برگرفته از یک ویدیوی یوتیوب بنام جغرافیای سیاسی: موشکهای روسیه در ونزوئلا است، به بررسی استقرار اخیر سامانههای موشکی ضد کشتی روسی در سواحل ونزوئلا میپردازد و آن را نه یک اقدام ناگهانی، بلکه یک واکنش متقارن به سیاست خارجی طولانیمدت ایالات متحده میداند.
تحلیلگر استدلال میکند که سیاستهای تحریمی و تلاش برای تغییر رژیم توسط واشنگتن، ونزوئلا را به سمت مسکو و پکن سوق داده است.
این متن انتقادی شدید به سیاستهای ایالات متحده دارد و ادعا میکند که این سیاستها عمدتاً با هدف حفظ سلطه در نیمکره غربی و نه دموکراسی، دنبال شدهاند.
در نهایت، این تحلیل ظهور موشکهای روسی را نشانهای از یک نظم جهانی چندقطبی در حال ظهور و زوال نفوذ بیرقیب آمریکا میداند و بر اهمیت حیاتی دیپلماسی برای جلوگیری از تشدید درگیریها تأکید میکند.
چگونه استقرار موشکهای روسی، توازن قدرت و امنیت را در نیمکره غربی تغییر میدهد؟
سؤال شما در مورد تأثیر استقرار موشکهای روسی بر توازن قدرت و امنیت در نیمکره غربی بسیار حیاتی است، چرا که این موضوع نه تنها یک اقدام نظامی، بلکه نشانهای از یک جابجایی عمیقتر در نظم جهانی است.
بر اساس منابع موجود، استقرار این موشکها امنیت و توازن قدرت را از چند جهت اساسی تغییر میدهد:
۱. به چالش کشیدن سلطه آمریکا در نیمکره غربی
استقرار سامانههای موشکی ضدکشتی ساخت روسیه در خط ساحلی ونزوئلا، چشمانداز امنیتی کل نیمکره غربی را به طور بنیادین تغییر میدهد.
- پایان یک دوره: این موشکها دفاعهایی نمادین نیستند، بلکه سیستمهای پیشرفته با دقت بالا هستند که قادرند تا عمق آبهای بینالمللی برسند. این استقرار به طور مستقیم سلطه صدساله نیروی دریایی ایالات متحده در آبهای خود را به چالش میکشد. دورانی که قدرت دریایی آمریکا بدون رقابت بر این آبها حکومت میکرد و با آزادی کامل حرکت میکرد، ممکن است به پایان رسیده باشد.
- پیامدهای سیاسی برای ونزوئلا: برای کاراکاس، این موشکها فقط سلاح نیستند؛ آنها بیانیههای سیاسی هستند که به واشنگتن میگویند: “ما منزوی نیستیم، بیدفاع نیستیم و هرگونه اقدام نظامی علیه ما هزینه واقعی در پی خواهد داشت”. این اقدام یک واکنش به سالها خصومت ایالات متحده و ابزاری برای بقا در مواجهه با تهدیدات وجودی محسوب میشود.
۲. اعمال “تقارن استراتژیک” روسیه
روسیه این استقرار را به عنوان یک فرصت عالی برای پاسخ نامتقارن در برابر گسترش ناتو و فشار غرب در اروپای شرقی تلقی میکند.
این استراتژی بر اساس منطقی به نام “تقارن استراتژیک” عمل میکند:
- قرینهسازی ژئوپلیتیک: مسکو با استقرار حضور استراتژیک در کارائیب، همان کاری را با ایالات متحده میکند که ایالات متحده سالهاست با روسیه انجام داده است: قرار دادن تسلیحات پیشرفته در نزدیکی مرزهای یک رقیب.
- تناقض در اصول: روسیه استدلال میکند که اگر اوکراین حق حاکمیتی برای میزبانی نیروهای ناتو دارد، ونزوئلا نیز حق حاکمیتی برای میزبانی نیروهای روسی دارد. منطق ساده است: اگر شما موشکها را نزدیک مرزهای ما قرار دهید، ما نیز موشکها را نزدیک مرزهای شما قرار خواهیم داد. این یک بازی خطرناک، اما کاملاً قابل پیشبینی است.
۳. تغییر در نظم جهانی و ظهور چندقطبیگرایی
استقرار این موشکها فقط به ونزوئلا مربوط نیست، بلکه نشانهای از یک همترازی (Realignment) بزرگتر است که نظم جهانی را تغییر میدهد.
- نشانه پایان جهان تکقطبی: این اقدام تجلی فیزیکی این پیام است که جهان تکقطبی به پایان رسیده است. عصری که سلطه آمریکا بیرقیب بود، در حال اتمام است و یک واقعیت چندقطبی در حال ظهور است.
- تقویت ائتلافهای جایگزین: این حرکت نمایانگر آن است که کشورهای جنوب جهانی (آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین) در پاسخ به دههها زیادهروی آمریکا و استفاده ابزاری از سیستم اقتصادی جهانی، در حال تغییر موضع هستند. آنها دریافتهاند که وابستگی به سیستم مالی تحت سلطه آمریکا آنها را در برابر جنگ اقتصادی آسیبپذیر میکند، لذا به سمت متحدان جایگزین مانند روسیه و چین روی میآورند.
۴. افزایش خطرات امنیتی و هشدار یک بحران
این استقرار خطر قابل توجهی برای ثبات امنیتی بینالمللی ایجاد میکند.
- خطر غیرقابل انکار: خطر این بازی قابل چشمپوشی نیست. این وضعیت یادآور بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ است که بشریت را به جنگ هستهای بسیار نزدیک کرد.
- سقوط ساختار امنیتی: استقرار موشکها یک تحریک انفرادی نیست، بلکه نشانهای از یک مشکل عمیقتر است. این وضعیت فروپاشی چارچوب امنیتی پساجنگ سرد و غیبت تقریباً کامل دیپلماسی مؤثر بین قدرتهای بزرگ را آشکار میکند.
- خطر تشدید تصادفی: فقدان ارتباط و از بین رفتن معاهدات کنترل تسلیحات (مانند پیمان INF و پیمان آسمانهای باز) باعث سوءتفاهم میشود که در میان قدرتهای هستهای میتواند فاجعهبار باشد. استقرار موشکهای روسی در کارائیب، خطر تشدید تصادفی را به شدت افزایش میدهد.
- نشانهای پیش از طوفان: در نهایت، استقرار موشکهای روسی در ونزوئلا “پایان داستان نیست، بلکه هشدار قبل از طوفان است”.
به طور خلاصه، این حرکت روسیه در کارائیب، با نشان دادن محدودیتهای قدرت آمریکا در یک جهان چندقطبی در حال ظهور، توازن قدرت منطقهای را به طور بنیادین تغییر داده و سطح ریسک امنیتی را تا حد بحرانهای دوره جنگ سرد بالا میبرد.
سیاست خارجی ایالات متحده، به ویژه تحریمها، چگونه برای همکاری ونزوئلا و روسیه تأثیر گذاشته است؟
این یک پرسش بسیار مهم است، زیرا همکاری فزاینده ونزوئلا و روسیه، که عمدتاً توسط سیاستهای ایالات متحده شکل گرفته است، به طور بنیادین در حال تغییر دادن چشمانداز امنیتی در منطقه کارائیب و فراتر از آن است.
سیاست خارجی ایالات متحده، به ویژه استفاده از تحریمهای فلجکننده و تمرکز بر تغییر رژیم، تأثیر مستقیمی بر سوق دادن ونزوئلا به سمت روسیه به عنوان یک شریک نظامی و اقتصادی برای بقا داشته است.
در اینجا چگونگی تأثیرگذاری سیاستهای ایالات متحده بر تقویت همکاری ونزوئلا و روسیه آمده است:
۱. ونزوئلا به دنبال بقا و امنیت است
- خفگی اقتصادی: ایالات متحده برخی از سختترین تحریمهای اقتصادی تاریخ را علیه ونزوئلا وضع کرده است. این اقدامات، که هدف اعلامشدهشان تغییر رژیم بوده است، اقتصاد ونزوئلا را به شدت ویران کرده، دسترسی این کشور به بازارهای مالی بینالمللی را مسدود کرده و میلیاردها دلار از داراییهای آن را مسدود ساخته است.
- هدف قرار دادن بخش نفت: تحریمها عمداً بخش نفت را هدف قرار دادهاند، بخشی که تقریباً ۹۵ درصد از درآمدهای صادراتی ونزوئلا را تأمین میکند. این تحریمها وضعیت اقتصادی وخیم داخلی را به یک فاجعه انسانی تبدیل کردهاند، به طوری که کشور قادر به بازیابی یا حتی حفظ عملکردهای اساسی خود نیست.
- واکنش به خصومت: در پی سالها خصومت و آنچه کاراکاس تهدیدات وجودی از سوی واشنگتن میداند، ونزوئلا به دنبال امنیت و بقا به جای دیگری روی آورده است. از دید ونزوئلا، استقرار موشکهای روسی اقدامی تدافعی و ابزاری برای بقا در برابر تهدیدات واشنگتن محسوب میشود.
- نقش روسیه به عنوان نجاتدهنده: وقتی واشنگتن به دنبال “نابودی” بود، روسیه با ارائه سرمایهگذاری، تجارت، کمک نظامی و حمایت دیپلماتیک وارد عمل شد. ونزوئلا مسکو را نه یک متجاوز، بلکه یک شریک قدرتمند و متحدی میبیند که مایل به همکاری است.
۲. روسیه از این فرصت ژئوپلیتیکی استفاده میکند
- پاسخ نامتقارن: روسیه، که خود با گسترش ناتو و فشار غرب در اروپای شرقی مواجه است، این فرصت را برای ایجاد یک حضور استراتژیک در کارائیب غنیمت شمرده است.
- تقارن استراتژیک: مسکو در حال اعمال چیزی است که آن را «تقارن استراتژیک» مینامد. منطق ساده این است: اگر ایالات متحده موشکها و نیروها را نزدیک مرزهای روسیه مستقر کند (مانند لهستان، کشورهای حوزه بالتیک و رومانی)، روسیه نیز سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته را در نزدیکی مرزهای ایالات متحده مستقر خواهد کرد.
- تغییر چشمانداز امنیتی: نتیجه مستقیم این همکاری، استقرار سامانههای موشکی ضد کشتی ساخت روسیه در امتداد خط ساحلی ونزوئلا است. این موشکها نه تنها تسلیحات نظامی، بلکه بیانیههای سیاسی هستند که به واشنگتن میگویند: «ما منزوی و بیدفاع نیستیم و هرگونه اقدام نظامی علیه ما هزینه واقعی در بر خواهد داشت». این امر حاکمیت صد ساله نیروی دریایی آمریکا در نیمکره غربی را به چالش میکشد.
۳. نتیجه گستردهتر: به دامان رقبا رانده شدن
این الگو نشان میدهد که تاکتیکهای قهری ایالات متحده اغلب نتایج معکوس به بار میآورند. هر بار که ایالات متحده تحریمهای فلجکنندهای را بر کشوری اعمال میکند، در واقع آن ملت را مستقیماً به دامان دشمنان خود میراند.
- کشورهایی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین شاهد اقدامات واشنگتن علیه ونزوئلا، ایران، کوبا و روسیه بودهاند و به این نتیجه رسیدهاند که وابستگی به سیستم مالی تحت سلطه ایالات متحده، آنها را در برابر جنگ اقتصادی آسیبپذیر میسازد.
- این کشورها در حال انطباق، تنوع بخشیدن و ایجاد اتحادها و نهادهای مالی جایگزین (مانند بریکس) هستند تا حمایت متقابل در برابر تحریمهای غرب را فراهم کنند.
- روسیه و چین در این میان، شراکتهایی را بدون نیاز به دیکتههای سیاسی و بدون وابستگی به دلار آمریکا ارائه میدهند. این استراتژیهای اجباری در نهایت منجر به تقویت همکاریهای بلندمدت بین قدرتهای رقیب (مانند ایران و چین، یا روسیه و چین) شده است.
به عبارت دیگر، سیاست تحریمهای ایالات متحده علیه ونزوئلا نه تنها به اهداف سیاسی خود (تغییر رژیم) نرسیده است، بلکه به ونزوئلا انگیزه داده است تا برای حفاظت از خود، شراکت نظامی و سیاسی عمیقی با مسکو برقرار کند، که این امر به نوبه خود ثبات پسا جنگ سرد را تضعیف کرده است.
اگر بخواهیم این وضعیت را با یک تمثیل توضیح دهیم، میتوان گفت: تحریمها و سیاست تغییر رژیم ایالات متحده مانند دیواری عمل کردهاند که ونزوئلا را تحت فشار قرار داده و منزوی ساخته است.
به جای اینکه ونزوئلا سقوط کند، ایالات متحده با اعمال این فشار، ونزوئلا را به سمت روسیه (که در آن سوی دیگر دیوار ایستاده بود) هل داد و این دو را وادار به ایجاد یک اتحاد محکم برای مقابله با نیروی فشار خارجی کرد.
استقرار موشکها چه نشانههایی از تحول جهانی از تکقطبی به چندقطبی است؟
این پرسش بسیار مهمی است که مستقیماً به تحولات عمیق در ساختار قدرت جهانی اشاره دارد. استقرار موشکها، به ویژه موشکهای ضدکشتی روسی در سواحل ونزوئلا، بیانی فیزیکی از یک دگرگونی عمیقتر در نظم جهانی است و نشان میدهد که جهان از حالت تکقطبی فاصله گرفته است.
در اینجا به تفصیل توضیح داده شده است که این استقرار موشکی چگونه نشانهای از گذار به واقعیت چندقطبی است:
۱. پایان دوران تکقطبی آمریکا
استقرار موشکها اعلام میکند که دنیای تکقطبی به پایان رسیده است. دوران تسلط بلامنازع آمریکا که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، رو به پایان است.
- به چالش کشیدن هژمونی در نیمکره غربی: این موشکها مستقیماً سلطه یک قرنی نیروی دریایی ایالات متحده در نیمکره خود را به چالش میکشند. برای چندین دهه، قدرت دریایی آمریکا بدون هیچ چالشی بر این آبها حکومت میکرد، اما این دوران ممکن است در حال پایان باشد.
- رفتار منسوخ واشنگتن: واشنگتن همچنان طوری رفتار میکند که انگار در دهه ۱۹۹۰ (لحظه تکقطبی) است، در حالی که تلاش میکند شرایط را دیکته کند، تحریمها را به میل خود اعمال کند و ملتها را به اطاعت تهدید کند. این استقرار موشکی نشانهای از شکست این سیستم امنیتی پس از جنگ سرد است.
۲. ظهور واقعیت چندقطبی و توزیع قدرت
آنچه در حال ظهور است، یک واقعیت چندقطبی است که در آن قدرت توزیع شده، اتحادها منعطف هستند و اجبار دیگر تضمینکننده تبعیت نیست.
- قدرتهای نوظهور: چین به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شده است و روسیه قدرت نظامی خود را دوباره تثبیت کرده است. قدرتهای منطقهای مانند ایران، هند، ترکیه و برزیل دیگر مایل نیستند که به سادگی از واشنگتن پیروی کنند.
- ایجاد شبکههای جایگزین: این تحولات نتیجه چندین دهه سیاست بیش از حد مداخلهجویانه آمریکا و «مسلح کردن» (weaponization) سیستم اقتصادی جهانی توسط این کشور است. کشورهای جنوب جهانی (آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین) با مشاهده نحوه برخورد واشنگتن با کشورهایی مانند ونزوئلا، ایران، کوبا و روسیه به این نتیجه رسیدهاند که وابستگی به سیستم مالی تحت سلطه آمریکا و دلار، آنها را در برابر جنگ اقتصادی آسیبپذیر میکند.
- ایجاد ائتلافها: این کشورها در حال انطباق، تنوع بخشیدن و ایجاد اتحادها، کریدورهای تجاری و نهادهای مالی جایگزین خارج از کنترل آمریکا هستند. آنها بلوکهای جدیدی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای را تشکیل میدهند که حمایت متقابل و محافظت در برابر تحریمهای غرب را فراهم میکنند.
۳. تقارن استراتژیک و پیام سیاسی
استقرار موشکهای روسی در ونزوئلا، نشاندهنده یک «پاسخ نامتقارن» (asymmetric response) توسط مسکو است.
- اصل تقارن استراتژیک: روسیه با قرار دادن تسلیحات پیشرفته نزدیک مرزهای یک دشمن، کاری را با ایالات متحده انجام میدهد که ایالات متحده سالها با روسیه انجام داده است. این استراتژی که روسیه آن را «تقارن استراتژیک» مینامد، منطق سادهای دارد: شما موشکها را نزدیک مرزهای ما قرار میدهید، ما موشکها را نزدیک مرزهای شما قرار خواهیم داد.
- اعلامیه سیاسی: موشکهای ضدکشتی روسی برای ونزوئلا صرفاً سلاح نیستند، بلکه بیانیههای سیاسی هستند. آنها به واشنگتن میگویند: «ما منزوی نیستیم، بیدفاع نیستیم، و هر اقدام نظامی علیه ما هزینه واقعی خواهد داشت».
- نشانگر شکنندگی موقعیت آمریکا: این سامانههای موشکی نه تنها سختافزار نظامی هستند، بلکه آینههایی هستند که پیامدهای انتخابهای واشنگتن، هزینه استکبارش و شکنندگی موقعیت جهانیاش را منعکس میکنند.
در مجموع، استقرار موشکها در کارائیب، هشداری پیش از طوفان است و نشان میدهد که جهان تا چه حد از ثبات فاصله گرفته و سیستمهای قدرت تا چه اندازه دچار گسست شدهاند.
این موضوع تأکید میکند که رهبری در قرن بیست و یکم باید با همکاری و گفتوگو تعریف شود، نه با تسلط و اجبار.




