توازن قوا: ترامپ اعراب را انتخاب میکند، اسرائیل را رها میسازد؟
این منبع، رونوشتی از ویدئوی یوتیوب با عنوان «توازن قوا: ترامپ اعراب را انتخاب میکند، اسرائیل را رها میسازد؟ | لری سی. جانسون» است که شامل گفتوگویی میان یک میزبان و لری جانسون، تحلیلگر، میشود.
آنها در مورد موضوعات مختلفی از جمله **تنشهای رو به رشد میان دولت ترامپ و اسرائیل به رهبری نتانیاهو**، که با اقداماتی مانند مذاکره با حماس بدون اطلاع اسرائیل و تغییرات در شورای امنیت ملی آمریکا آشکار شده است، بحث میکنند.
تحلیلگران همچنین درباره **تغییرات ژئوپلیتیک در خاورمیانه**، از جمله نزدیک شدن ایران و عربستان سعودی و شکستهای نظامی آمریکا در یمن، گفتوگو کرده و به **هشدارها درباره خطرات درگیری نظامی با ایران**، با استناد به هزینههای فاجعهبار جنگ عراق، میپردازند.
بخش پایانی این بحث به **وضعیت جنگ اوکراین**، با تمرکز بر اتهامات به ترامپ مبنی بر دامن زدن به درگیری و احتمال مذاکرات آینده میان روسیه و اوکراین، اختصاص دارد.
چه عواملی باعث تغییر راهبردی ایالات متحده می شود؟
پرسش شما بسیار مهم و بهجا است، زیرا منابع نشان میدهند که در حال حاضر دگرگونیهای عمیقی در راهبرد ایالات متحده، بهویژه در خاورمیانه، در حال وقوع است.
عوامل متعددی موجب شدهاند که ایالات متحده تغییرات راهبردی در قبال متحدان خاورمیانهای خود ایجاد کند:
۱. تنش و کاهش حمایت از اسرائیل
در سطح رابطه با اسرائیل، تنشها و نارضایتیهای شخصی و سیاسی رئیسجمهور دونالد ترامپ از بنیامین نتانیاهو به وضوح مشاهده میشود. ترامپ از “دستکاری” خود توسط نتانیاهو ناراحت است.
- انزوای اسرائیل در مذاکرات: ایالات متحده اقدام به مذاکره با حماس کرده است، بدون آنکه اسرائیل را در نظر بگیرد. برای مثال، آزادی یک شهروند بزرگسال آمریکایی-اسرائیلی در نتیجه مذاکره مستقیم با قطر، مصر و حماس صورت گرفت و اسرائیل در جریان قرار داده نشد.
- انجام توافقات بدون اطلاع اسرائیل: ایالات متحده در مورد توافق با حوثیها، ظاهراً هیچ اطلاعی به اسرائیلیها نداد.
- جابجایی پرسنل: مایک والتز از شورای امنیت ملی برکنار شد و به پستی کماهمیت در سازمان ملل منصوب شد.
- نقش کلیدی کمکهای آمریکا: ایالات متحده کارت برنده را در اختیار دارد (The Trump card)، زیرا کمکهای مالی و نظامی آمریکا برای اسرائیل حیاتی است و اسرائیل بدون آن آسیبپذیر خواهد بود. این وضعیت، آمریکا را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند شرایطی را دیکته کرده و تغییراتی را تحمیل کند.
- تغییر افکار عمومی آمریکا: حمایت قاطع از اسرائیل در حال کاهش است. دلیل عمده این امر، تصاویری است که از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میشود و مردم را از کشته شدن کودکان و غیرنظامیان مطلع میسازد . در نتیجه، تعداد فزایندهای از مردم زیر ۵۰ سال از اسرائیل بیزار شدهاند.
- تغییر رویکرد عمومی: دولت ترامپ ممکن است در حال کاهش حمایت خود از اسرائیل نباشد، اما حداقل تلاش میکند در انظار عمومی “چاپلوسی” اسرائیل را در هر فرصتی متوقف کند.
۲. تحولات ژئوپلیتیک منطقهای
واقعیت خاورمیانه با تغییرات گستردهای روبرو شده که مدلهای قدیمی آمریکا و اسرائیل را به چالش کشیده است.
- همسویی ایران و عربستان: یکی از مهمترین این تغییرات، تغییر ماهیت روابط بین ایران و عربستان سعودی است. سعودیها چرخش کامل راهبردی داشته و فصل جدیدی از روابط را با ایران تثبیت کردهاند.
- شکست روایت غرب: این تحولات، روایت قدیمی نتانیاهو را که کشورهای عربی با آمریکا و اسرائیل علیه محور ترور ایران متحد میشوند، کاملاً نقض میکند.
- از دست دادن کنترل روایت: در واشنگتن این ترس وجود دارد که کنترل روایت را از دست داده است، زیرا ایران و عربستان سعودی به حمایت از یکدیگر متعهد شدهاند و روسیه و چین نیز نفوذ خود را افزایش دادهاند. ترامپ و همراهانش در حال تلاش برای جبران (catch-up) هستند و شاید عمق این تغییرات را به طور کامل درک نکرده باشند.
۳. ناکامی در دخالتهای نظامی (نمونه یمن)
ناکامیهای نظامی آمریکا نیز به عنوان عاملی برای تغییر رویکرد مطرح شده است:
- درس گرفتن از یمن: بخشی از انگیزه تغییر راهبرد، شکست و ضربهای بود که ایالات متحده در یمن متحمل شد.
- زیانهای مالی و تجهیزاتی: آمریکا متحمل زیانهای سنگین تجهیزاتی شد، از جمله از دست دادن حداقل سه فروند جنگنده اف/ای-۱۸ هورنت و پهپادهای متعدد.
- بیاثر بودن حملات: حوثیها به جای یک پهپاد در ماه، شروع به سرنگونی یک پهپاد در هفته کردند، که نشان داد رویکرد فعلی “کار نمیکند”.
- فشار منطقهای: این ناکامیها باعث شد که آمریکا به دنبال راهی برای خروج باشد. پادشاه عمان به عنوان بازیگر کلیدی مطرح شده و توانسته است ایالات متحده را قانع کند که در صورت عدم توقف کشتار حوثیها، سعودیها با استقبال سردی از ترامپ پذیرایی خواهند کرد.
۴. تغییرات نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ
فرایند تغییر راهبردی آمریکا فراتر از خاورمیانه، ریشههای عمیقتری در ژئوپلیتیک جهانی دارد:
- همگرایی روسیه و چین: تلاش غرب برای انزوای روسیه از طریق عملیات نظامی ویژه در اوکراین، همزمان با تهاجم کلامی علیه چین، این دو کشور را به هم نزدیک کرد.
- صعود بریکس: این همگرایی، توسعه سریع بریکس (BRICS) را به عنوان یک قدرت مالی جایگزین تسریع کرد، به طوری که کشورها دیگر گروگان دلار آمریکا نباشند. پیوستن ایران به بریکس، موقعیت اقتصادی آن را نسبت به ۱۰ سال پیش که تحت فشار توافق برجام بود، بهتر کرده است.
- پایان سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن: سیاستهای ۷۰ ساله آمریکا عمدتاً بر اساس “تفرقه بینداز و حکومت کن” و ترویج درگیری بوده است (مانند تحریک جنگ ایران و عراق یا جنگ بین عربستان و حوثیها). اما این مدل اکنون در حال از هم پاشیدن است و ملتها در حال ایجاد وحدت هستند. این تحولات نشاندهنده مراحل اولیه تولد یک نظم نوین جهانی است.
در نهایت، مجموعهای از نارضایتیهای داخلی، شکستهای راهبردی و تغییرات عمیق منطقهای و جهانی، دولت آمریکا را به این نتیجه رسانده است که برای حفظ موفقیت باید اقدامات خود را تغییر دهد و حداقل در ظاهر، موضع قبلی خود در قبال متحدان دیرینه (بهویژه اسرائیل) را تعدیل کند.
این وضعیت را میتوان به کشتیای تشبیه کرد که سالها بر اساس نقشههای قدیمی در حال حرکت بوده، اما ناگهان متوجه میشود که جریانهای اقیانوسی و نقشههای جغرافیایی کل دنیا به طور اساسی تغییر کردهاند و برای بقا باید مسیرش را عوض کند.
چگونه تشدید تنشهای ژئوپلیتیک جهانی بر اسرائیل در منطقه تأثیر گذاشته است؟
این یک پرسش محوری و مهم در مورد دینامیکهای ژئوپلیتیک کنونی است.
بر اساس منابع ارائه شده، تشدید تنشهای ژئوپلیتیک جهانی، به ویژه با ظهور نظم نوین جهانی و تغییر روابط قدرت، به طور چشمگیری بر موقعیت اسرائیل در منطقه تأثیر گذاشته است.
در اینجا به تفصیل به تأثیرات اصلی این تنشها بر موقعیت اسرائیل میپردازیم:
۱. تغییر در روابط منطقهای و ظهور اتحادهای جدید
تشدید تنشهای جهانی و تلاش برای منزوی کردن روسیه و تهدید چین، به شکلگیری شراکت عمیقتر بین روسیه و چین منجر شد و موجب تسریع در توسعه بریکس به عنوان یک قدرت مالی جایگزین در اقتصاد جهانی شد.
این تحولات به طور مستقیم بر خاورمیانه اثر گذاشته است:
- بهبود موقعیت ایران: ایران وارد بریکس شده است و از نظر اقتصادی در موقعیت بهتری نسبت به ۱۰ سال گذشته قرار دارد. همچنین، روسیه و چین حمایت قاطعی از ایران دارند، برخلاف مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در سال ۲۰۱۵ که در آن دو کشور با احتیاط برخورد میکردند. روسیه همچنین یک توافقنامه امنیتی جامع با ایران امضا کرده است .
- نزدیکی ایران و اعراب: واقعیت خاورمیانه با نوع جدیدی از روابط بین ایران و عربستان سعودی تغییر کرده است. در حال حاضر، عربستان سعودی و ایران به شکل بیسابقهای متعهد به حمایت از یکدیگر شدهاند. منابع اظهار میدارند که این وضعیت کاملاً برعکس تصویری است که بنیامین نتانیاهو از خاورمیانه ترسیم میکرد که در آن کشورهای عربی به اسرائیل نزدیک میشوند و ایران دشمن است.
- از دست رفتن کنترل: با اتحاد ایران و عربستان و قدرتنمایی چین و روسیه، به نظر میرسد دولت آمریکا (دولت ترامپ) در حال جبران عقبماندگی است و ممکن است کنترل روایت را از دست داده باشد و حتی عمق این تغییرات را به طور کامل درک نکرده باشد [۱۹]. این تحولات در مراحل اولیه تولد یک نظم نوین جهانی رخ میدهد.
۲. کاهش حمایت و اعمال فشار از سوی آمریکا
نفوذ جهانی آمریکا در حال افول است و این امر به اسرائیل اجازه نمیدهد که بتواند سیاستهای خود را به آمریکا دیکته کند، بلکه این آمریکاست که در موقعیت دیکته کردن شرایط به اسرائیل قرار دارد.
- اختلاف علنی با رهبری: گزارشهای عمومی حاکی از آن است که اختلافی بین دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو به وجود آمده است، به طوری که ترامپ از اقداماتی که نتانیاهو انجام داده و همچنین از آنچه باور دارد سوءاستفاده نتانیاهو از او بوده است، ناراضی است.
- اقدامات بدون اطلاع اسرائیل: ایالات متحده اقداماتی انجام داده است که نشاندهنده یک شکاف است: گزارش شده است که در مورد توافق با حوثیها چیزی به اسرائیلیها گفته نشده است. همچنین، مذاکرات برای آزادی گروگان دوتابعیتی اسرائیلی-آمریکایی مستقیماً با قطر، مصر و حماس انجام شد و اسرائیل در جریان قرار نگرفت.
- نقش حیاتی کمکهای آمریکا: با وجود اینکه نتانیاهو اظهار داشته که اسرائیل “باید یاد بگیرد بدون کمک امنیتی آمریکا زندگی کند”، منابع تأکید میکنند که نقش ایالات متحده در تأمین کمکهای مالی و نظامی برای اسرائیل حیاتی است و اسرائیل بدون آن آسیبپذیر خواهد بود. ایالات متحده کارت برنده را در اختیار دارد و میتواند شرایطی را تحمیل کند و تغییراتی را اعمال نماید.
- درخواستهای منطقهای: در یک سناریوی ایدهآل (هرچند دور از ذهن)، عربستان سعودی میتواند از ترامپ بخواهد که اگر خواهان روابط عادیسازی است، باید «نسلکشی در اسرائیل را متوقف کند»، «تأمین بمبها را متوقف کند» و بر رساندن کمکهای بشردوستانه به مردم فلسطین اصرار ورزد.
۳. تغییرات در افکار عمومی و مشروعیت بینالمللی
موقعیت اسرائیل در عرصه بینالمللی و حتی در داخل ایالات متحده به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است:
- تغییر افکار عمومی آمریکا: حمایت قاطع پیشین از اسرائیل در ایالات متحده در حال تغییر است. به لطف رسانههای اجتماعی، مردم در حال مشاهده تصاویر کودکان کشته شده و غیرنظامیان به قتل رسیده هستند. در حال حاضر، تعداد فزایندهای از افراد زیر ۵۰ سال، اسرائیل را تحقیر میکنند.
- از دست رفتن نفوذ مالی: در نقطهای، نفوذ مالی اسرائیل بر ایالات متحده که از طریق رشوه اعمال میشود، باید پایان یابد. این وضعیت باعث شده است که اسرائیل به یک «دولت جنایتکار» و منفور در جهان تبدیل شود . این تغییرات برای آینده اسرائیل یک مشکل محسوب میشود، زیرا دیگر نمیتوانند روی خریدن رأی هر سیاستمدار آمریکایی حساب کنند .
- طرد شدن بینالمللی: این وضعیت منجر به وقوع همان چیزی شده است که اسرائیلیها ادعا میکنند میخواهند از آن دوری کنند: تک افتادن و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن. به عنوان مثال، در یک مورد، صاحب رستورانی در سایگون، هنگامی که متوجه شد یک خانواده یهودی هستند، به آنها دستور داد که رستوران را ترک کنند.
نتیجهگیری به شکل یک تمثیل:
اگر وضعیت ژئوپلیتیک جهانی را مانند یک جزر و مد بزرگ در نظر بگیریم، اسرائیل در گذشته بر روی یک قایق محکم به نام “حمایت قاطع آمریکا” در حال حرکت بود.
اما تشدید تنشهای جهانی و تغییر ائتلافها (به ویژه اتحاد ایران و عربستان و ظهور بلوک شرق) به مثابه جزر و مدی است که مسیر آبها را تغییر داده، قایقهای جدیدی (مانند بریکس) را به حرکت درآورده و قایق اسرائیل را در معرض موجهای شدیدتری قرار داده که حتی میتواند آن را بدون تکیهگاه اصلیاش (حمایت بیقید و شرط آمریکا) آسیبپذیر کند .
داوری عمومی در روابط روابط چگونه و نتانیاهو به طور چشمگیری تغییر کرده است؟
پرسش شما در مورد تغییر چشمگیر در برآورد عمومی از روابط بین دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو (بیبی نتانیاهو) بسیار بهجاست؛ منابع نشان میدهند که گزارشهای عمومی حاکی از یک شکاف جدی است که در حال توسعه است.
در حال حاضر، روایت عمومی و برآوردها حاکی از آن است که در این رابطه تغییرات قابل توجهی رخ داده است، به طوری که به نظر میرسد ترامپ دیگر علاقهای به نتانیاهو ندارد.
نشانههای کلیدی تغییر در برآورد عمومی:
- ایجاد شکاف و احساس سوء استفاده:
- روایت عمومی این است که دونالد ترامپ دیگر حوصله نتانیاهو را ندارد.
- ترامپ بهطور خاص از چیزی که معتقد است سوء استفاده نتانیاهو از او بوده، رنجیده است. این شکاف در حال توسعه، حداقل طبق گزارشهای عمومی، صحت دارد.
- کاهش ارتباط و اقدام بدون اطلاع اسرائیل:
- گزارشهایی وجود دارد که ایالات متحده مستقیماً با قطر، مصر و حماس در مورد آزادی یک گروگان دوتابعیتی اسرائیلی-آمریکایی مذاکره کرده است، بدون اینکه به اسرائیل در مورد آن چیزی گفته شود.
- ایالات متحده همچنین در مورد توافق با حوثیها (Houthis) هیچ چیزی به اسرائیلیها نگفته است.
- تغییرات دیپلماتیک و نظامی:
- ترامپ دستور بازگشت بمبافکنهای B2 را از دیهگو گارسیا به ایالات متحده داد.
- تنشها زیر سطح بین دو دولت وجود دارد.
- سفر برنامهریزی شده ترامپ به خاورمیانه شامل دیدار از اسرائیل نیست؛ او قرار است به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی برود، و پیت هاگست نیز سفر خود به اسرائیل را لغو کرد. این نشان میدهد که تحولاتی در جریان است که مردم از آنها آگاه نیستند. توازن قوا: ترامپ اعراب را انتخاب میکند، اسرائیل را رها میسازد؟
-
نارضایتی ترامپ از استراتژی نتانیاهو:
- ترامپ در ذهن خود خواهان پایان دادن به هرگونه درگیری در اسرع وقت است. در مقابل، به نظر میرسد نتانیاهو چنین قصدی ندارد. در حالی که نتانیاهو در مورد حمله و تخریب غزه صحبت میکند، تبادل گروگانها در حال انجام است.
- بنابراین، این سؤال مطرح شده است که آیا ترامپ هنوز کارتهای لازم برای مجبور کردن نتانیاهو را دارد، یا اینکه او صرفاً به دنبال حل و فصل موضوع گروگانهای آمریکایی است و اهمیتی نمیدهد که اسرائیل چه خواهد کرد.
- تغییر در روابط منطقهای:
- تغییر واقعیت خاورمیانه، بهویژه روابط جدید بین ایران و عربستان سعودی، یکی از عواملی است که ظاهراً دولت ترامپ در حال حاضر در نظر دارد. این وضعیت کاملاً برخلاف تصویری است که نتانیاهو مدتها ترسیم میکرد، مبنی بر اینکه کشورهای عربی به اسرائیل نزدیک میشوند و ایران دشمن است.
در مجموع، این اقدامات و گزارشها، بهخصوص عدم مشورت با اسرائیل در مذاکرات حساس و تغییر تمرکز دیپلماتیک ترامپ به سمت کشورهای عربی و مذاکره مستقیم با بازیگران غیردولتی، نشاندهنده یک شکاف علنی و قابل مشاهده در روابطی است که قبلاً بسیار نزدیک تلقی میشدند.
این تحول را میتوان مانند یک کشتی بزرگ دانست که در ابتدا محکم در کنار اسکله پهلو گرفته بود، اما اکنون به دلیل جزر و مد سیاسی و اقتصادی، فاصلهاش از اسکله بیشتر شده است و مسیرش در حال تغییر است، به طوری که دیگر به صورت سابق به آن وابسته نیست. ایالات متحده به وضوح برتری خود را در ارائه کمکهای حیاتی مالی و نظامی به اسرائیل حفظ کرده است.




