اتهام دیک چنی، الجولانی یک کارمند کنترلشده سیا و نتانیاهو جانی جنگی
این بخش از رونوشت یک مصاحبه ویدیویی یوتیوب، دیدگاههای تند و انتقادی را در مورد چندین موضوع جنجالی بینالمللی و داخلی ایالات متحده ارائه میدهد.
سخنران ابتدا با متهم کردن دیک چنی به جنایات جنگی و حمایت از محاکمه او آغاز میکند، با اشاره به نقشش در هدایت جنگها بر اساس مفروضات نادرست و مجوز دادن به شکنجه.
در ادامه، این منبع به شدت الجولانی را محکوم میکند، او را یک تروریست و جنایتکار جنگی توصیف کرده و تصمیم ایالات متحده برای پذیرش او را تقبیح میکند، و حتی گمانهزنی میکند که جولانی یک دارایی کنترلشده سیا بوده است.
علاوه بر این، نگرانیهایی در مورد احتمال حمله ایالات متحده به ونزوئلا مطرح میشود و استدلال میگردد که این یک جنگ انتخابی سیاسی است که خطری برای آمریکا ندارد.
در نهایت، این منبع به شدت اسرائیل را به دلیل اعمال غیراخلاقی، از جمله تجاوز سازمانیافته به زندانیان فلسطینی و لجنهمال کردن جنایات خود، محکوم میکند و کسانی را که از رژیم نتانیاهو انتقاد میکنند، هدف حملات فرهنگی قرار میدهد.
سیاست خارجی ایالات متحده چگونه اقدامات اسرائیل و شخصیتهای جنجالی را توجیه میکند؟
سیاست خارجی ایالات متحده و عوامل داخلی مؤثر بر آن، به روشهای متعددی اقدامات اسرائیل و شخصیتهای جنجالی را توجیه میکنند یا از آنها محافظت به عمل میآورند.
این توجیهات اغلب ریشه در منافع استراتژیک، سیاسیکاریهای داخلی و یک سیستم قانونی دارند که به نفع مقامات اجرایی عمل میکند:
۱. توجیه جنایات اسرائیل و اقدامات دولت نتانیاهو
دولت نتانیاهو به صورت سیستماتیک جنایات خود را “ماستمالی” (whitewash) میکند. حمایت از این سیستم توجیهگر در ایالات متحده و در داخل اسرائیل به چند صورت انجام میشود:
- حفاظت از آبروی بینالمللی: مشروعیت بینالمللی نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) به شدت از هالهی حمایتی که سیستم قضایی برای آنها فراهم میکند، بهرهمند است.
- عادیسازی جنایات: در مورد رسوایی تجاوز به یک زندانی فلسطینی، خودِ رسوایی، افشای نوار تجاوز بود، نه خودِ عمل تجاوز.
- دفاع از متجاوزان: نخستوزیر نتانیاهو از متجاوزان دفاع کرد، گویی تجاوز یک “سلاح مشروع سرکوب” است. نظامیان مسئول تجاوز در رسانههای اسرائیل قهرمان تلقی شده و تمجید میشوند.
- بنیادگرایی افراطی به عنوان مبنای اخلاقی: انحراف اسرائیل به یک “دولت فاسد” تحت هدایت نتانیاهو، منجر به نابودی حاکمیت قانون شده است . این دولت نوین اسرائیل، که متمایل به آموزههای افراطی تلمودی است، مخالفان خود را “آمالک” (Amalecch) مینامد. بر اساس این ایدئولوژی، کشتن، سرقت و تجاوز به آنها بدون هیچ مجازاتی مجاز است .
- سرکوب منتقدان در آمریکا: افرادی در ایالات متحده، مانند مارک لوین، تلاش میکنند تا آزادی بیان منتقدان رژیم نتانیاهو (و نه دین یهودیت) را سلب کنند و آنها را به عنوان “آدمکش یهودی” متهم نمایند . این افراد، که به گفته منبع، “از متجاوزان و قاتلان و روانپریشان” دفاع میکنند، میهنپرستی آمریکاییهایی را که علیه صهیونیسم صحبت میکنند، به چالش میکشند. این اقدامات در کاخ سفید نیز بازتاب مییابد، جایی که افرادی که در مورد موضوعات ناخوشایند صحبت میکنند، حذف پلتفرم میشوند.
۲. توجیه شخصیتهای جنجالی و تروریستها (الجولانی)
ایالات متحده سیاستهایی را اتخاذ کرده است که به بازسازی و توجیه اعتبار افرادی مانند “الجولانی” کمک کرده است، حتی با وجود سابقه تروریستی آنها:
- استفاده به عنوان منبع کنترلشده (Controlled Asset): این منبع شواهد متعددی را بیان میکند که الگولانی در زمانی که زندانی آمریکاییها در عراق بود، توسط سازمان سیا (CIA) به خدمت گرفته شده و تبدیل به یک منبع کنترلشده شد .
- منافع استراتژیک: پس از آزادی، او به سوریه فرستاده شد و به تأسیس داعش کمک کرد. آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) یادداشتی داشته که اساساً بیان میکرد که باید اجازه داده شود این افراد فعالیت کنند، زیرا قانون بشار اسد را تضعیف میکنند و این در راستای منافع استراتژیک آمریکا است.
- حمایت مالی و تسلیحاتی: ایالات متحده میلیاردها دلار کمک و آموزش ارائه کرده، در حالی که میدانسته این کمکها به نفع گروه گولانی است.
- ریاکاری سیاسی: با وجود سابقه جنایات جنگی و اینکه گولانی مستحق مجازات اعدام است، رئیس جمهور ایالات متحده قصد دارد با او در دفتر بیضی دیدار کند؛ این در حالی است که همزمان آمریکا به دنبال مبارزه با گروههای تروریستی دیگر (مانند بوکو حرام در نیجریه) است؛ این تناقض و ریاکاری “باورنکردنی” خوانده شده است.
۳. توجیه جنایات جنگی مقامات ارشد (دیک چنی)
در مورد مقامات ارشد آمریکایی متهم به جنایات جنگی، توجیه یا محافظت اغلب از طریق ساختارهای قانونی و سیاسی انجام میشود:
- مصونیت اجرایی: در حالی که دیک چنی به طور شخصی به عنوان یک جنایتکار جنگی شناخته میشود که کشور را آگاهانه تحت بهانههای دروغین وارد جنگ کرد و شکنجه (“بازجویی پیشرفته”) را سازماندهی نمود، به نظر میرسد که دیوان عالی ایالات متحده این دیدگاه را دارد که رئیس جمهور میتواند تقریباً هر کاری انجام دهد بدون اینکه از نظر قانونی پاسخگو باشد.
- پوشش مصونیت: اگر معاون رئیس جمهور (چنی) تحت اختیارات اجرایی عمل میکرده باشد، احتمالاً تحت “پوشش مصونیت” قرار میگیرد، حتی اگر اقدامات او قوانین بینالمللی، قوانین ایالات متحده و قانون اساسی را نقض کرده باشد .
۴. توجیه جنگهای انتخابی (ونزوئلا)
اقدامات تجاوزکارانه نظامی (مانند طرح حمله احتمالی به ونزوئلا) از طریق توجیهات سیاسی و حقوقی ساختگی انجام میشود:
- جنگ برای سیاست: هرگونه اقدام نظامی علیه ونزوئلا “جنگ انتخابی” و “عمل تجاوزکارانه” است و نه جنگی ضروری، زیرا ونزوئلا هیچ تهدیدی برای امنیت آمریکا ایجاد نمیکند. این اقدامات صرفاً به دلایل سیاسی انجام میشوند (مثلاً مارکو روبیو برای رقابت ریاست جمهوری ۲۰۲۸ تلاش میکند).
- ایجاد توجیهات قانونی: برای اقدامات نظامی غیرمستقیم، مانند قتل افرادی که در قایقهای قاچاق فنتانیل یا مواد مخدر در سواحل ونزوئلا هستند، ذهنهای حقوقی در کاخ سفید و فرماندهی مرکزی آمریکا موردی را تنظیم میکنند که تهدیدی مستقیم علیه ایالات متحده تلقی شود.
- مخفیکاری قانونی: وقتی کنگره درباره این حملات درخواست چکلیست و اختیار قانونی را کرد، مشاور حقوقی وزارت دفاع از ارائه آن خودداری کرد و آن را “محرمانه” خواند. این وضعیت نشان میدهد که شاخه اجرایی از کنترل خارج شده و شاخه قضایی تمایل دارد اختیارات قانونی را برای اقدامات اجرایی تأیید کند، در حالی که شاخه قانونگذاری (کنگره) تمایلی به انجام وظیفه خود ندارد.
انتقاد تند از دیک چنی و اقدامات اسرائیل چه پیامدهای سیاسی و اخلاقی دارد؟
پرسش شما درباره پیامدهای سیاسی و اخلاقی انتقاد شدید از دیک چنی و اقدامات اسرائیل است. منابع موجود، جزئیات گستردهای را در مورد ماهیت این انتقادات و واکنشها و پیامدهای مترتب بر آن ارائه میدهند:
پیامدهای سیاسی و اخلاقی انتقاد از دیک چنی
انتقاد شدید از دیک چنی، معاون رئیسجمهور سابق آمریکا، عمدتاً بر اساس اتهاماتی مبنی بر نقض گسترده قانون و اخلاق استوار است که نتایج بلندمدت سیاسی و اخلاقی برای میراث او دارد:
- جنایات جنگی و نقض قانون:
- چنی متهم به جنایت جنگی است. او متهم است که نه تنها برخلاف قانون اساسی عمل کرده، بلکه حقوق مدنی و آزادیهای فردی افرادی را که قانوناً از این حقوق برخوردار بودند، نقض کرده است.
- او کشور را با بهانههای آگاهانه دروغین به جنگهایی هدایت کرد و شکنجه (که تحت عنوان “بازجویی تقویتشده” انجام میشد) را که خود یک جنایت جنگی بر اساس قوانین بینالمللی و فدرال است، سازماندهی کرد.
- او خون “دهها شاید صدها هزار انسان بیگناه مرده” را بر گردن دارد.
- هر گونه بررسی حقوقی دقیق اقدامات او نشان خواهد داد که وی قانون بینالملل، قانون ایالات متحده و قانون اساسی را نقض کرده است.
- پیامدهای اخلاقی و میراث تاریخی:
- چنی فردی “خوب نیست”.
- میراث او برای همیشه لکهدار شده است.
- اعتقاد بر این است که پس از درگذشت او، افرادی که از حقایق مطلع هستند، آزادی بیشتری برای صحبت پیدا میکنند و حقیقت آشکار خواهد شد. در نتیجه، او در تاریخ به عنوان یک “مرد محکوم” ثبت خواهد شد.
- اگرچه مصونیت قانونی ممکن است او را از پیگرد قضایی حفظ کند (در صورتی که تحت اختیارات اجرایی عمل کرده باشد)، اما این مصونیت “واقعیت نقض قوانین” توسط او را تغییر نمیدهد.
پیامدهای سیاسی و اخلاقی انتقاد از اقدامات اسرائیل
انتقاد تند از اقدامات اسرائیل در منابع، به ویژه در مورد مسئله سوءاستفاده از زندانیان فلسطینی، منجر به محکومیت اخلاقی شدید و واکنشهای سیاسی-رسانهای داخلی و بینالمللی میشود:
- محکومیت اخلاقی عمیق و افشای انحراف:
- منتقدان، اسرائیل را متهم میکنند که یک “دولت ذاتاً فاسد” (inherently depraved state) است.
- این انتقادات پس از افشای ویدیویی مبنی بر تجاوز و وحشیگری افسران ارتش اسرائیل (IDF) علیه یک زندانی مرد فلسطینی مطرح شد.
- این مسئله افشا میکند که تجاوز جنسی به عنوان “سلاح مشروع ستم” در سیستم قضایی اسرائیل نهادینه شده است و از آن به عنوان باجگیری استفاده میشود.
- نتانیاهو با دفاع از متجاوزین، اوضاع را بدتر کرد. منتقدان تأکید دارند که این اقدامات نشاندهنده “نبود هر گونه معیار اخلاقی” در دولت نتانیاهو است.
- بر اساس این دیدگاه انتقادی، این اقدامات نشان میدهد که اسرائیل از یک دولت مبتنی بر حاکمیت قانون به دولتی تبدیل شده که در آن تنها “حکومت زور” که توسط “علمای افراطی تلمودی” تعریف میشود، وجود دارد. این دیدگاه، بنیان اخلاقی اسرائیل مدرن را به عنوان “چیزی جز تجاوز” نمیداند.
- پیامدهای سیاسی و روابط عمومی:
- آسیب به وجهه اسرائیل: انتشار نوار تجاوز باعث “آسیب بسیار زیاد به وجهه دولت اسرائیل و ارتش” شد و احتمالاً “جدیترین حمله به روابط عمومی” اسرائیل از زمان تأسیس آن بوده است.
- معکوس شدن اولویتها: نکته اصلی رسوایی، افشای نوار تجاوز بود، نه خود تجاوز. این نشاندهنده عدم وجود استانداردهای اخلاقی است که در آن، آشکارسازی یکی از بدترین جنایات قابل تصور، خود به عنوان یک جرم تلقی میشود.
- سرکوب افشاگران: ژنرال سابق مشاور حقوقی ارتش اسرائیل که نوار را فاش کرد، نه تنها استعفا داد، بلکه دستگیر و زندانی شد.
- تلاش برای ساکت کردن منتقدان:
- انتقاد از رژیم نتانیاهو (صهیونیسم، نه یهودیت) منجر به تلاشهای شدید برای لغو پلتفرم (deplatforming) و ساکت کردن منتقدان در ایالات متحده شد.
- افرادی که از رژیم نتانیاهو انتقاد میکنند، توسط برخی مفسران مانند مارک لوین، به عنوان “متنفر از یهودیان” یا حامی “مزخرفات نازی-جهادی” قلمداد میشوند.
- لوین به طور خاص از این دفاع میکند که این افراد باید “لغو” و از پلتفرمها حذف شوند.
- پیامد سیاسی داخلی: این منتقدان ادعا میکنند که چنین تلاشهایی برای حذف و ساکت کردن، غیراُمریداییترین کاری است که میتوان انجام داد، زیرا حق آزادی بیان را نقض میکند. مارک لوین متهم میشود که بیشتر عاشق اسرائیل است تا آمریکا.
- این رویکرد برای خروج از پلتفرم، در کاخ سفید نیز بازتاب مییابد و این دولت، که قرار بود قویترین مدافع آزادی بیان باشد، به ابزارهایی برای ساکت کردن منتقدان در موضوعاتی که مورد علاقه آنها نیست، متوسل میشود. منتقدان معتقدند که حذف دیگران از پلتفرم، بزرگترین دلیل بر این است که “ایدههای شما بوی بدی میدهند” و “قابل دفاع نیستند”.
انتقاد از افرادی مانند دیک چنی، به مثابه بررسی دفتر حسابداری یک شرکت بزرگ است؛ اگرچه ممکن است حسابدار (چنی) مصونیت اجرایی داشته باشد، اما ردپای مبالغ (خون صدها هزار نفر) و اسناد جعلی (بهانههای جنگ دروغین) برای همیشه در دفاتر باقی میماند و میراث او را در معرض محکومیت تاریخی قرار میدهد.
در مورد انتقاد از اسرائیل، این وضعیت شبیه انفجار یک بمب اخلاقی است؛ رویدادهایی مانند تجاوز نهادینهشده، نه تنها چهره دولت را ویران میکند، بلکه تلاشهای بعدی دولت برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت و مجازات افشاگران، نشاندهنده یک بحران اخلاقی عمیق است که منجر به تلاش برای سرکوب صدای منتقدان در سطح بینالمللی میشود.
نقش سانسور و آزادی بیان در شکلدهی به بحثهای سیاست خارجی آمریکا چیست؟
نقش سانسور و آزادی بیان در شکلدهی به بحثهای سیاست خارجی آمریکا از طریق ایجاد محدودیت در انتقاد از دولتهای خاص و جلوگیری از شفافیت در اقدامات اجرایی دولت نمایان میشود.
۱. محدودیت آزادی بیان و حذف منتقدان (Deplatforming):
در بحثهای مربوط به سیاست خارجی، بهویژه در مورد رژیم نتانیاهو، تلاشهای علنی برای خاموش کردن منتقدان و استفاده از ابزارهای سانسور مشاهده شده است.
- هدف قرار دادن منتقدان: افرادی که از رژیم نتانیاهو انتقاد میکنند یا به “شرارتهای صهیونیسم” (و نه یهودیت) اذعان میکنند، با درخواستهایی برای “لغو” و “حذف از پلتفرم” (deplatforming) مواجه میشوند.
- اتهامزنی برای خاموشسازی: منتقدان به اتهام “یهودیستیز کامل و علنی” بودن مورد حمله قرار میگیرند و گفته میشود که باید آنها را “حذف” کرد.
- ابزار دولت: مارک لوین (Mark Levine) به عنوان یکی از ابزارهایی معرفی شده است که دولت برای حذف منتقدان از پلتفرمها به کار میگیرد. وی آشکارا به “حذف افراد از پلتفرم” افتخار میکند، عملی که آن را “غیرآمریکاییترین کاری” میداند که میتوان انجام داد.
- دفاع از جنایات: استدلال میشود که لوین در واقع با حمله به منتقدان، از “تجاوزگران و قاتلان و روانپریشها” دفاع میکند.
- نشانۀ ضعف ایده: باور بر این است که وقتی فردی شروع به حذف دیگران از پلتفرم میکند، بزرگترین مدرک ممکن است که ایدههایش نامناسب و دفاعناپذیر هستند و تنها کاری که میتواند انجام دهد تخریب دیگران است.
۲. عدم شفافیت اجرایی و محدودیت در بحث قانونی:
در زمینه اقدامات نظامی و جنگهای انتخابی، شاخه اجرایی دولت آمریکا با پنهانکاری، بحثهای شفاف در مورد مشروعیت سیاست خارجی را محدود میکند.
- اجرای خارج از کنترل: شاخه اجرایی (Executive Branch) به عنوان “خارج از کنترل” توصیف شده است.
- محرمانگی استدلالهای حقوقی: در یک مورد، مشاور عمومی وزارت دفاع در یک جلسه محرمانه با کنگره، از ارائه “چکلیست” و “اختیار قانونی” برای انجام عملیات نظامی (مانند غرق کردن قایقها) خودداری کرد، با وجود اینکه مدعی بود آن مدارک را در اختیار دارد. او دلیل امتناع را “محرمانه” بودن عنوان کرد.
- نقض اصول: این اقدام مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا قوانین عمومی هستند و محرمانه نیستند، و اعضای کنگره دارای مجوزهای امنیتی لازم برای مشاهده این اسناد در یک اتاق امن (skiff) بودند.
- ناتوانی کنگره: این پنهانکاری مانع از آن میشود که کنگره وظیفه خود را انجام دهد، وظیفهای که شامل اقداماتی مانند احضار افراد، یا استفاده از “قدرت مالی” به عنوان بزرگترین سلاح خود برای پاسخگو کردن شاخه اجرایی است.
- تضعیف تفکیک قوا: در نتیجه، سیستمی که قرار بود سه شاخه جداگانه اما برابر داشته باشد، به وضعیتی غمانگیز تبدیل شده است که در آن قوهی قضائیه نیز ظاهراً تمایل شدیدی به تأیید سریع و قانونیسازی اقدامات اجرایی خارج از کنترل دارد.
۳. ایدهآل آزادی بیان:
در مقابل، آزادی بیان و آزادی مطبوعات به عنوان دریچههای ایمنی شناخته میشوند که به مردم اجازه میدهند شکایات خود را آشکارا بیان کنند. این مکانیزم برای عظمت آمریکا ضروری تلقی میشود و دلیل آن است که “دستههای حزبی برای کشتار همدیگر در حال دویدن نیستند”.
- تعهد به احترام: آمریکاییها حق دارند علیه مسائلی که با آنها مخالفند صحبت کنند. حتی اگر با نظرات دیگران مخالف باشیم، باید به حق آنها برای صحبت احترام بگذاریم و از آن دفاع کنیم، زیرا این معنای آمریکایی بودن است.
- نفاق دولت: با این حال، دولت کنونی که قرار است قویترین مدافع آزادی بیان باشد، اگر در مورد موضوعاتی که دوست ندارد صحبت کنید، از شما دفاع نمیکند و به شما حمله خواهد کرد.
به طور خلاصه، بحثهای سیاست خارجی آمریکا توسط تلاشهای عمدی برای خاموش کردن منتقدان سیاستهای این کشور (به ویژه در رابطه با صهیونیسم) و همچنین توسط پنهانکاری و فقدان پاسخگویی در بالاترین سطوح شاخه اجرایی شکل میگیرد، که هر دو مورد اصول بنیادین دموکراسی آمریکا یعنی آزادی بیان و شفافیت قانونی را تضعیف میکنند.
تشبیه:
محیط بحث سیاست خارجی آمریکا در این زمینه شبیه به یک زمین بازی نابرابر است؛ در حالی که برخی اجازه دارند با صدای بلند و آزادانه بازی کنند (آزادی بیان ایدهآل)، دیگران که از خطوط قرمز عبور میکنند (انتقاد از متحدان قوی یا اسرار اجرایی)، ناگهان توسط یک داور نامرئی (سانسور و پنهانکاری) از زمین خارج میشوند، و این داور حتی قوانین خود را برای تماشاگران (کنگره و مردم) فاش نمیکند.




