پیشبینی جنگ آینده و ریشهکنی اسرائیل
این متن پیشبینی جنگ آینده و ریشهکنی اسرائیل، که برگرفته از یک سخنرانی خصوصی با عنوان “سلاح سری ایران در جنگ بعدی چیست؟” است، عمدتاً به تحلیل وضعیت نظامی، اقتصادی و جنگ ترکیبی (هیبریدی) احتمالی پیش رو بین ایران و اسرائیل میپردازد.
سخنران با قاطعیت استدلال میکند که اسرائیل به دلیل ضعف پدافندی و فقدان اهداف استراتژیک ارزشمند باقیمانده، احتمالاً حمله نظامی گستردهای را آغاز نخواهد کرد، مگر در صورت بروز اغتشاشات داخلی در ایران.
بخش مهمی از صحبتها به تشریح جنگ ترکیبی برنامهریزیشده توسط دشمنان، شامل حملات سایبری، خرابکاری در زیرساختها (نفت و گاز و برق)، و ترور مخالفان داخلی برجسته برای ایجاد نارضایتی و کشاندن مردم به خیابانها اختصاص دارد. در نهایت، سخنران با اشاره به تحلیلهای قرآنی و روایی، پیشبینی میکند که جنگ نهایی و ریشهکنکننده اسرائیل در حدود سال ۱۴۰۷ یا ۱۴۰۸ شمسی به وقوع خواهد پیوست که یک جنگ نیابتی طولانیمدت خواهد بود
پیشبینیهای نظامی و سیاسی درباره جنگ آینده و چگونگی ریشهکنی اسرائیل چیست؟
با توجه به تحلیلهای ارائه شده در منابع، پیشبینیهای نظامی و سیاسی کلیدی هم در خصوص زمان و ماهیت جنگ آینده و هم در مورد نحوه ریشهکنی اسرائیل (بر اساس تحلیلهای منابع) مطرح شده است.
در ادامه، مهمترین نکات نظامی و سیاسی و چشمانداز ریشهکنی اسرائیل را بر اساس این تحلیلها تشریح میکنیم:
۱. پیشبینیهای کلیدی نظامی و زمان جنگ بزرگ
- زمان جنگ نهایی: پیشبینی میشود که یک جنگ جدی و بزرگ با اسرائیل، که ۱۲ روزه نخواهد بود، در حدود سال ۱۴۰۷ تا ۱۴۰۸ شمسی رخ دهد.
- همزمانی با تغییرات سیاسی آمریکا: این جنگ همزمان با پایان دوره رئیسجمهوری ترامپ یا جانشین او خواهد بود. در صورتی که ترامپ برود، معاون او یا جانشین (که در منابع به عنوان جیدی ونز اشاره شده) تا پایان دوره مسئولیت را بر عهده خواهد گرفت، و این جانشین در عرصه سیاست خارجی بسیار بدتر از ترامپ و کاملاً در دست اسرائیل توصیف شده است.
- ماهیت آغازین جنگ: شروع این جنگ احتمالا به صورت نیابتی (مثل قبل) خواهد بود؛ از سوریه به سمت عراق و سپس به سمت ایران.
- فقدان حمله مستقیم فوری: تحلیلگر منابع معتقد است که اسرائیل به دلیل محاسبات نظامی (ریاضیات جنگ) و ضعف در دفاع، در حال حاضر حمله بزرگی انجام نمیدهد.
- ضعف پدافندی اسرائیل: سیستمهای پدافندی اسرائیل تضعیف شدهاند. سامانههایی مانند پیکان ۳ (Arrow 3) سالها طول میکشد تا ساخته شوند و اسرائیل در حال حاضر ظرفیت دفاعی کافی حتی برای یک روز را ندارد. در روزهای اخیر، آمریکا سامانههای Q-25 به اسرائیل داده و گردانهایی نیز از بحرین و امارات به دلیل ترس از حمله پیشدستانه ایران به اسرائیل منتقل شدهاند.
- واکنش ایران به حمله احتمالی: اگر اسرائیل دوباره حمله کند، ایران مجبور است حمله قویتری انجام دهد، زیرا در صورت ضعف دفاع، حمله بهترین دفاع است. این حمله قویتر میتواند به معنای استفاده از موشکهایی با کلاهکهای بسیار بزرگتر یا هدف قرار دادن اهداف استراتژیک مانند راکتور اتمی دیمونا باشد. امیر موسوی، رئیس تادک، اعلام کرده است که اگر دوباره حمله کنند، “دیگر خط قرمز نداریم”.
- نبود هدف راهبردی توجیهپذیر: هیچ هدف راهبردی مهمی باقی نمانده که ارزش این را داشته باشد که اسرائیل بخواهد با هزینههای بسیار بیشتر (۴ یا ۵ یا ۱۰ برابر دفعه قبل) به دنبال آن بیاید، چرا که در حملات قبلی به مقامات یا سایتهای هستهای و موشکی شکست خورده است.
۲. تاکتیکهای سیاسی و جنگ ترکیبی اسرائیل تا زمان جنگ بزرگ
منابع تأکید میکنند که اسرائیل و آمریکا در دوره کنونی (از مرداد تا اواخر آبان) به جای جنگ مستقیم، مشغول اجرای یک “جنگ ترکیبی” (Hybrid Warfare) هستند که هدف اصلی آن ایجاد اختشاش و نارضایتی داخلی است.
اگر اغتشاش در داخل ایران به وجود بیاید، اسرائیل حتماً حمله خواهد کرد تا فازهای بعدی برنامههای خود را با استفاده از گروههای تروریستی ادامه دهد.
این جنگ ترکیبی شامل بخشهای زیر است:
| مؤلفه | شرح و هدف | منبع |
|---|---|---|
| حمله سایبری | هدف قرار دادن زیرساختهای مالی مانند بانکها (مثل بانک سپه و ملت) یا پمپ بنزینها برای ایجاد نارضایتی گسترده؛ به طوری که نه عابربانک، نه موبایل و نه شعبهها کار کنند. (لازم به ذکر است که خود اسرائیل نیز اخیراً هدف حملات سایبری به پمپ بنزینهایش قرار گرفته است). | ، |
| خرابکاری | هدف قرار دادن زیرساختهای کلیدی مانند مناطق پتروشیمی، نفت، گاز، برق و آب برای ایجاد نارضایتی معیشتی که مردم را به خیابانها بکشاند. | |
| ترور | علاوه بر ترورهای رایج (مانند ترور فخریزاده یا ترور کور)، اصلیترین هدف ترور یک مخالف برجسته داخلی یا یک سیاستمدار برجسته دوقطبیساز/کارآمد است [7، 8]. هدف این است که با ترور، جرقه اولیه زده شود تا خیابانها شلوغ شوند. | ، |
| فشار سیاسی/دیپلماتیک | استفاده از ابزارهایی مانند مکانیسم ماشه (Snapback) در شورای امنیت. این ابزار عمدتاً برای ایجاد جو روانی استفاده میشود تا ترس از جنگ و تحریمهای اقتصادی افزایش یافته و منجر به بالا رفتن قیمت دلار شود، هرچند تحلیلگر منبع معتقد است که این مکانیسم مستقیماً به صادرات نفت و تحریمهای اقتصادی ربطی ندارد. | ،، |
- ثبات موقت داخلی: اگر ایران بتواند از “گل به خودی زدن” و ایجاد ناامنی داخلی جلوگیری کند، پیشبینی میشود که اوج اقدامات جنگ ترکیبی تا اواخر آبان یا اوایل آذر باشد و پس از آن تا آخر اسفند، وضعیت آرامتر شود.
۳. نحوه ریشهکنی اسرائیل
طبق تحلیلهای ارائه شده در منابع، ریشهکنی اسرائیل در جریان جنگ نهایی (۱۴۰۷/۱۴۰۸) رخ خواهد داد و این پیشبینی بر اساس متون قرآنی است.
- وعده ریشهکنی: خداوند در قرآن اشاره میکند که قوم مورد نظر (اسرائیل) دو بار فساد میکنند و شکست میخورند؛ دفعه دوم (جنگ نهایی) ریشهکن خواهند شد.
- عامل ریشهکنی: این ریشهکنی به دست «سرسختترین مجاهدین از بندگان» انجام خواهد شد.
- مشخصات مجاهدین ریشهکننده: برای اینکه کسی در این نسل حضور داشته باشد و این کار را انجام دهد، باید سه ویژگی کلیدی داشته باشد:
- بنده خدا باشد: نه برای نفس خود، بلکه برای خدا بجنگد.
- مجاهد باشد: مجاهدت تنها به معنای حضور در میدان جنگ یا دست روی دکمه موشک نیست؛ بلکه در هر کاری که انجام میدهد، برای این هدف جهاد کند، تبیین کند و کار کند.
- سرسختترین باشد: نه فقط سرسخت، بلکه سرسختترین؛ به این معنا که حداقل در سطح آمریکا، ناتو و اسرائیل باشد که آنها نیز سرسخت هستند و پای کار میمانند. اگر شما مجاهدت کنید و برای خدا سرسختترین باشید، ریشه آنها کنده خواهد شد.
به طور خلاصه، برنامه نظامی و سیاسی اسرائیل در کوتاه مدت تمرکز بر جنگ ترکیبی برای ایجاد ناآرامی داخلی است، در حالی که پیشبینی نهایی (بر اساس منابع) وقوع یک جنگ بزرگ در حدود ۱۴۰۸ است که منجر به ریشهکنی میشود، مشروط بر اینکه نیروهای مقابل از نظر سرسختی، مجاهدت و اخلاص در بالاترین سطح باشند.
تحلیل مسائل راهبردی، احتمال وقوع درگیری مستقیم و زمانبندی ریشهکنی اسرائیل چگونه میکند؟
خوشحالم که میتوانم بر اساس اطلاعات موجود در منابع، دیدگاه تحلیلگر مسائل راهبردی را در خصوص احتمال وقوع درگیری مستقیم و زمانبندی ریشهکنی اسرائیل برای شما تبیین کنم.
تحلیلگر مسائل راهبردی ارزیابی خود را نه بر اساس رجزخوانی، بلکه بر اساس ریاضیات و محاسبات نظامی (جنگ دو دو تا چهار تا دارد) توضیح میدهد.
۱. ارزیابی احتمال وقوع درگیری مستقیم
تحلیلگر به طور قاطع معتقد است که اسرائیل حمله مستقیم نظامی نخواهد کرد. او از روز اول بر این موضع پافشاری کرده است، در حالی که نظامیان و تقریباً تمام تحلیلگران داخلی، خارجی، ضد انقلاب، ترامپ و نتانیاهو همچنان میگویند که حمله رخ خواهد داد و پیوسته تاریخهای مختلفی را پیشبینی کردهاند (مانند اواخر تیر تا هفته دوم مهر و اکنون دهه سوم آبان).
استدلال تحلیلگر برای عدم حمله:
- ضعف پدافندی اسرائیل: تحلیلگر اشاره میکند که سامانههای پدافندی اسرائیل (مثل تاد و پیکان ۳) ضعیفتر شدهاند. اسرائیل دیگر پیکان (Arrow) ندارد و ساخت آن سالها زمان میبرد؛ در سه ماه نمیتواند پیکان کافی برای دفاع حتی یک روز را بسازد. اگر دفاع کسی ضعیف باشد، حمله قویترین دفاع است.
- شکست در اهداف راهبردی: تحلیلگر میپرسد که کدام هدف راهبردی باقی مانده است که اسرائیل در آن شکست نخورده باشد و ارزش هزینه مضاعف برای حمله را داشته باشد؟.
- حمله به مقامات در گذشته شکست خورده و دیگر غافلگیری در کار نیست.
- حمله به اهداف هستهای قبلاً شکست خورده است.
- در زمینه موشکی نیز به برخی جاها دسترسی پیدا نکردهاند که این نقاط در عمق زمین قرار دارند.
- اجبار ایران به حمله قویتر: با توجه به ضعف پدافندی اسرائیل، ایران مجبور است حملهای بسیار قویتر انجام دهد، به طوری که اسرائیل باید ۱۰ برابر دفعه قبل هزینه بپردازد. تحلیلگر معتقد است هدف راهبردی وجود ندارد که بیارزد اسرائیل هزینههای بسیار بیشتری بدهد.
استثنای مهم: تحلیلگر با همان قاطعیتی که میگوید اسرائیل حمله نمیکند، تأکید میکند که اگر اغتشاش (اقتشاش) در ایران رخ دهد، اسرائیل قطعاً حمله خواهد کرد. در این صورت، هدف راهبردی اسرائیل، دنبال کردن فازهای ۴، ۵ و ۶ اختشاش و ادامه دادن ورود گروههای تروریستی خواهد بود.
۲. زمانبندی ریشهکنی اسرائیل
تحلیلگر معتقد است که جنگ نهایی که منجر به ریشهکنی اسرائیل میشود، بین سالهای ۱۴۰۷ تا ۱۴۰۸ شمسی رخ خواهد داد.
جزئیات مربوط به این جنگ و ریشهکنی:
- زمان وقوع: اوج و تهِ ماجرا را ۱۴۰۷ تا ۱۴۰۸ میداند و میگوید در این زمان «یه جنگ مشتی افتادیم با اسرائیل».
- ماهیت جنگ: این جنگ، جنگی ۱۲ روزه نخواهد بود و در ابتدا نیابتی (proxy) خواهد بود. این درگیری مانند دفعات قبل، از سوریه به سمت عراق و سپس به سمت ایران پیش میرود.
- ریشهکنی: تحلیلگر تأکید میکند که این همان نقطهای است که باید ریشهکنی انجام شود (“اونجاست که بایستی ریشکنی کنی این حرف آخر من به شماست”).
- ارتباط با آمریکا: او پیشبینی میکند که این جنگ احتمالاً در انتهای دوره ترامپ رخ میدهد. او همچنین اشاره میکند که معاون ترامپ (جیدی ونز) در صورت ادامه دوره، بسیار بدتر از ترامپ خواهد بود و کاملاً در دست اسرائیل است.
- مبنای مذهبی/قرآنی: این ریشهکنی را مرتبط با پیشبینی قرآنی میداند که میگوید قوم بنیاسرائیل دو بار فساد کرده و شکست میخورند، و در دفعه دوم ریشهکن خواهند شد.
- عامل ریشهکننده: بر اساس گفتههای الهی، ریشهکنی توسط “سرسختترین مجاهدین از بندگان” انجام خواهد شد که سه مشخصه دارند: بنده خدا بودن، مجاهدت برای هدف، و سرسختترین بودن (نه فقط سرسختتر از اسرائیل).
نکتهای در مورد آینده نزدیک: تحلیلگر همچنین پیشبینی میکند که تا آخر آبان یا اوایل آذرماه (انتهای کارهای اسرائیل برای ایجاد نارضایتی و جنگ روانی)، وضعیت حساس است. اما از اوایل آذر تا پایان اسفند، فضا آرام خواهد شد.
اگر بخواهیم این دیدگاه را تصور کنیم، میتوان گفت: تحلیلگر، درگیری مستقیم بزرگ را مانند قماربازی میبیند که پول کافی برای شرطبندی بعدی را ندارد، مگر اینکه حریفش (ایران) خودش زمین بازی را به هم بریزد (اغتشاش).
اما ریشهکنی نهایی، مانند یک قطار سریعالسیر است که برنامه زمانی دقیقی دارد (حدود ۱۴۰۷-۱۴۰۸)، فارغ از نوسانات لحظهای، و به مقصد نهایی خود خواهد رسید.
جنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران شامل ترکیبی از سایبری، خرابکاری و ترور چگونه است؟
سؤال شما در مورد ابعاد جنگ ترکیبی که توسط اسرائیل و آمریکا علیه ایران در حال اجراست و به طور خاص اهداف سایبری، خرابکاری و ترور را شامل میشود، بسیار دقیق و مهم است.
این جنگ ترکیبی سالهاست که علیه ایران در حال اجرا بوده است.
در اینجا تفکیک ابعاد و اهداف این جنگ ترکیبی بر اساس اطلاعات منابع ارائه شده است:
۱. جنگ ترکیبی و زمانبندی آن
جنگ ترکیبی که اسرائیل و آمریکا در طول ۴۰ سال علیه ایران اجرا کردهاند، علاوه بر ناکارآمدیهای داخلی (گافهایی که خودمان داریم)، در ماههای اخیر با شدت بیشتری دنبال شده است.
انتظار میرود اجرای بخشهای مهم این جنگ ترکیبی از مرداد/شهریور تا اواخر آبان ماه ادامه یابد. آمریکا و اسرائیل بیکار ننشستهاند و در حال کار بر روی بخش نظامی و همچنین کلیت کشور (با هدف ایجاد همین اختشاش) هستند.
۲. اهداف سایبری (حمله سایبری)
حملات سایبری یکی از مهمترین بخشهای این جنگ ترکیبی محسوب میشود.
- ایجاد نارضایتی عمومی: هدف اصلی از این حملات ایجاد نارضایتی گسترده در میان مردم است.
- اهداف زیرساختی:
- سیستم بانکی: حمله سایبری به بانک سپه و بیشتر بانک ملت نمونههایی از این اقدامات است. هدف بزرگتر این است که در صورت امکان کل بانکها از کار بیفتند تا نه عابربانک، نه موبایل و نه شعبهها فعال باشند.
- سوخت: حمله سایبری به پمپ بنزینها (ایجاد ناراضیتی) نیز انجام شده است.
- سرقت اطلاعات: دزدیدن اطلاعات سایبری و اسنادی که فیزیکی نیستند، نیز از طریق هک کردن دنبال میشود.
نکته: منابع اشاره دارند که آسیبپذیری در برابر حملات سایبری جهانی است؛ حتی پمپ بنزینهای خود اسرائیل نیز اخیراً هدف حملات سایبری قرار گرفته و از کار افتادهاند.
۳. اهداف خرابکاری
خرابکاری، گام بعدی پس از حملات سایبری است.
- تغییر اهداف: در گذشته، خرابکاریها معمولاً موشک و هستهای را هدف قرار میداد، اما اکنون هدف بزرگتری دنبال میشود.
- اهداف زیرساختی جدید:
- مناطق پتروشیمی، نفت و گاز زیرساختی.
- زیرساختهای حیاتی مانند برق و آب.
- استراتژی: هدف از این خرابکاریها، ایجاد نارضایتی است که منجر به آمدن مردم به کف خیابان شود.
۴. اهداف ترور (ترور و عملیات روانی)
ترور، سومین گام در این مجموعه اقدامات است.
- انواع ترور: ترور لزوماً به سبک ترور شخصیتهای برجسته نظامی و علمی مانند فخریزاده و صیاد خدایی محدود نمیشود. همچنین ترور کور (مانند کرمان-شاه چراغ) یا ترور به سبک دهه ۶۰ منافقین نیز در دستور کار قرار دارد.
- مهمترین هدف ترور (با بیشترین هزینه): پرهزینهترین و اصلیترین هدف ترور، ترور یک مخالف برجسته داخلی است.
- استراتژی اصلی ترور: ترور این شخصیت برجسته داخلی به گونهای طراحی شده است که بلافاصله تقابل به وجود بیاید و مردم به کف خیابانها بیایند. این عمل به عنوان جرقهای عمل میکند که در حوادث قبلی (مثلاً جلو اوین) زده نشد.
- پس از شلوغ شدن خیابان، افرادی که از طریق سایبری و خرابکاری با مشکلات معیشتی و نارضایتی مواجه شدهاند، ظرف ۲۴ ساعت به خیابانها میپیوندند.
- این هدف ممکن است علاوه بر مخالف برجسته داخلی، یک سیاستمدار برجسته دوقطبیساز یا یک سیاستمدار کارآمد نیز باشد، اما مخالف برجسته اصلیترین مورد است.
این اقدامات (سایبری، خرابکاری و ترور) همگی در راستای ایجاد نارضایتی و کشاندن مردم به خیابانها طراحی شدهاند تا اهداف راهبردی بعدی (مانند ادامه کار گروههای تروریستی و فازهای ۴، ۵ و ۶) محقق شوند.
یک تمثیل برای درک کلیت استراتژی: اگر جنگ ترکیبی را شبیه به یک بیماری مزمن بدانیم، حملات سایبری و خرابکاری به مثابه ضعیف کردن سیستم ایمنی بدن (ایجاد نارضایتی و اختلال در معیشت) عمل میکنند.
هدف ترور یک شخصیت برجسته داخلی نیز مانند فعال کردن یک ویروس خفته است که به محض تضعیف شدن بدن، جرقه را زده و وضعیت را از کنترل خارج میکند.
در نهایت، با شلوغ شدن فضای داخلی، فرصت برای مداخلات و تحقق اهداف راهبردی بعدی فراهم میشود.




