ونزوئلا عملیات انحرافی و فریبنده برای حمله به ایران
این متن، گزیدهای از یک برنامه گفتوگومحور با عنوان «جمهوری پنجم» است که وضعیت نظامی و سیاسی اخیر ونزوئلا و تمرکز قوای آمریکا در اطراف آن را مورد تحلیل قرار میدهد. ونزوئلا عملیات انحرافی و فریبنده برای حمله به ایران
تحلیلگران برنامه به بررسی این اقدام آمریکا میپردازند و این پرسش را مطرح میکنند که آیا آمریکا واقعاً قصد جنگ با ونزوئلا را دارد یا این یک نمایش استراتژیک برای اهداف بزرگتر در خاورمیانه است.
در این گفتمان دو نظریه اصلی مطرح میشود: اول اینکه این مانور ممکن است یک فریب نظامی برای غافلگیر کردن ایران باشد، و دوم اینکه این یک عملیات انحرافی برای کنترل و تضعیف نفوذ اسرائیل در سیاست خارجی آمریکاست.
این برنامه همچنین به توازن قدرتهای جهانی، ضعف اقتصادی آمریکا، و جنگ روایتها و درگیریهای داخلی میان جریانهای صهیونیستی و غیرصهیونیستی در دولت عمیق آمریکا میپردازد.
آیا مانورهای ونزوئلا تلاشی برای فریب ایران جهت حمله احتمالی اسرائیل است یا خیر؟
بر اساس تحلیلهای موجود در منابع، بله، این یک فرضیه اصلی است که مانورهای ونزوئلا ممکن است تلاشی برای فریب ایران جهت یک حمله احتمالی اسرائیل باشد.
این مسئله که آیا تمرکز آمریکا بر ونزوئلا واقعی است یا یک فریب راهبردی است، خود به عنوان یک پرسش اساسی مطرح شده است.
در اینجا جزئیات و لایههای این تحلیل را شرح میدهیم:
سناریوی فریب ایران (غافلگیری دوم)
این دیدگاه بیان میکند که تجهیزات عظیم نظامی و تمرکز منابع آمریکا در ونزوئلا، که ظاهراً با هدف مبارزه با قاچاق مواد مخدر یا سرنگونی مادورو صورت گرفته، میتواند یک عملیات انحرافی و فریبنده برای ایران باشد.
اهداف این فریب عبارتند از:
- منحرف کردن توجه و ایجاد غفلت: آمریکا ممکن است قصد داشته باشد تا توجه ایران را منحرف کند و کاری کند که ایران دچار غفلت شود، با این تصور که خطر از منطقه دور شده است، زیرا تجهیزات نظامی کلان آمریکا به سمت ونزوئلا منتقل شدهاند.
- ایجاد پوشش برای اسرائیل: واشینگتن احتمالاً در هماهنگی با اسرائیل در پی اجرای یک عملیات مؤثرتر و قاطعتر علیه ایران نسبت به گذشته است.
- ترک موقت خاورمیانه: ممکن است آمریکا تلاش کند که جوامع و کشورهای خاورمیانه را متقاعد سازد که فعلاً منطقه را ترک کرده تا «مشکل فوری» ونزوئلا را حل کند، در حالی که ونزوئلا فقط یک پوشش در این بازی است.
به طور خلاصه، مانور در ونزوئلا میتواند یک نوع غافلگیری دوم ایران باشد.
سناریوی جایگزین (فریب اسرائیل)
یک تئوری متضاد نیز مطرح شده است که بر اساس آن، مانورهای ونزوئلا ممکن است فریبی برای اسرائیل باشد.
- جناح ضد صهیونیستی: برخی عناصر غیر صهیونیستی در دولت عمیق آمریکا که نگران کشیده شدن آمریکا به یک جنگ ناپیروزمندانه با ایران توسط اسرائیل هستند، ممکن است غالب شده باشند.
- محدود کردن اسرائیل: این مانور با نمایش یک “خطر فوری” نزدیک خانه آمریکا (ونزوئلا) به عناصر صهیونیستی و اسرائیلیها وانمود میکند که آمریکا تمرکز خود را از خاورمیانه منحرف کرده و در حال حاضر قادر به کمک تمامعیار به اسرائیل نیست. هدف این کار میتواند بستن دست اسرائیل باشد تا نتواند آمریکا را به جنگ علیه ایران بکشاند.
نتیجهگیری و ارزیابی
در نهایت، تحلیلها نشان میدهند که مانور در ونزوئلا دو روی مشخص دارد: یا علیه ایران است یا علیه اسرائیل.
با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که سناریوی مربوط به فریب دادن ایران و غافلگیر کردن آن در هماهنگی با اسرائیل، محتملتر به نظر میرسد، زیرا فرضیه خلاص شدن آمریکا از شر اسرائیل و فریب دادن آن از نظر تاریخی سابقه نداشته است.
این وضعیت مبهم (که آیا هدف ایران است یا اسرائیل) پس از شکست در جنگ ۱۲ روزه پدید آمده و نشاندهنده پیچیدگی موقعیت آمریکا است.
چگونه رقابتهای درونی دولت عمیق آمریکا با صهیونیسم بر سیاست خارجی تأثیر میگذارد؟
رقابتهای درونی در دولت عمیق آمریکا (Deep State) بین عناصر صهیونیستی و جناحهای غیرصهیونیستی/محافظهکار، تأثیرات عمیق و متفاوتی بر سیاست خارجی ایالات متحده، به ویژه در قبال خاورمیانه و کشورهای درگیر، گذاشته است.
این تأثیرات و رقابتها را میتوان در قالب اهداف متضاد هر یک از جناحها و اقداماتی که برای پیشبرد یا مهار این اهداف انجام میشود، تحلیل کرد:
۱. تضاد در مورد جنگ با ایران و بقای اسرائیل
- نگرانی عناصر غیر صهیونیستی: برخی از عناصر در دولت عمیق آمریکا که لابیگر اسرائیل نیستند، نگران هستند که اسرائیل، آمریکا را وارد یک جنگ بسیار شکستخورده با ایران خواهد کرد. آنها معتقدند ورود به جنگ مستقیم با ایران دامی است که راه خروجی ندارد و منجر به شکست آمریکا میشود.
- اهداف صهیونیسم/اسرائیل: اسرائیل و صهیونیستها، برای حفظ هژمونی و قدرت تکقطبی خود در خاورمیانه، مصرانه میخواهند از زور آمریکا برای سرنگونی ایران استفاده کنند. آنها تشنه سرکوب ایران هستند. برخی از صهیونیستها حتی میخواهند آمریکا را به جنگ جهانی سوم بکشانند.
- سیاست “نجات خود”: در پاسخ به این فشار، ایالات متحده برای نجات خود از دام اسرائیل، مجبور است اسرائیل را کوچک بسازد. برخی در دولت عمیق آمریکا بر این باورند که بزرگترین خطر برای ایالات متحده، اتحاد با اسرائیل است. آمریکا باید بلندپروازیهای اسرائیل را مهار کند تا از ورود به یک جنگ باخت و ناپیروزمندانه جلوگیری کند.
۲. تأثیر بر تصمیمگیریهای نظامی و استراتژیک (مانور ونزوئلا)
مانور نظامی آمریکا در اطراف ونزوئلا، که ظاهراً برای مبارزه با کارتلهای مواد مخدر است، به عنوان تابعی از این رقابت درونی، دو تعبیر متضاد پیدا کرده است:
- سناریوی اول: فریب ایران (به نفع صهیونیستها): این مانور ممکن است یک عملیات انحرافی و فریبنده برای ایران باشد. واشینگتن میتواند با هماهنگی اسرائیل، توجه ایران را به سمت ونزوئلا منحرف کند. هدف این است که ایران دچار غفلت شود و خطر را دورشده بداند، تا اسرائیل بتواند برای اجرای یک عملیات غافلگیرانه، قاطعتر و مؤثرتر علیه ایران آماده شود.
- سناریوی دوم: فریب اسرائیل (به نفع جناح غیر صهیونیستی): این مانور ممکن است تلاشی از سوی جناح غیر صهیونیستی در دولت عمیق باشد که بالاخره غالب شدهاند. با ایجاد یک جنگ خیالی با ونزوئلا و نشان دادن خطر فوری در نزدیکی خانهشان، آمریکا به صهیونیستها وانمود میکند که ما خطر متوجه خودمان است و فعلاً نمیتوانیم در خاورمیانه تمرکز کنیم. این اقدام به نوعی بستن دست اسرائیل است تا نتواند آمریکا را به جنگ علیه ایران بکشاند. هدف این است که تمرکز و منابع نظامی آمریکا از خاورمیانه منحرف شده و اسرائیل درگیر کردن یکجانبه آمریکا در جنگ را از دست بدهد.
۳. جنگ روایتها برای تضعیف نفوذ صهیونیسم
جنگ داخلی خاموش در آمریکا شامل جنگ روایتها نیز میشود. این رقابت داخلی، منجر به یک تحول بیسابقه در عرصه اطلاعرسانی و انتشار عمومی شده است:
- افشای اطلاعات علیه اسرائیل: تلاشهایی در حال انجام است تا ذهنیت مردم آمریکا آماده شود که رویدادهای تاریخی مهم (مانند ترور جان اف. کندی و یازده سپتامبر) کارهایی درونی بودند که موساد یا صهیونیسم در آنها دست داشته است.
- هدف از تغییر روایت: این اقدامات پیشگیرانه برای این است که اگر موساد بخواهد با اجرای یک ۱۱ سپتامبر دیگر، آمریکا را احساساتی و وادار به حمله به ایران کند، افکار عمومی و فشار اجتماعی مانع درگیر شدن آمریکا در آن جنگ شود.
- ائتلاف ضد صهیونیسم: در نهایت، این رقابت به آرامی به شکلگیری یک ائتلاف ضد صهیونیسم (شامل محافظهکاران آمریکایی، روسیه، ایران و چین) در سطح جهانی برای نجات آمریکا و جلوگیری از جنگ جهانی منجر شده است.
به طور خلاصه، سیاست خارجی آمریکا، که اغلب در شرایط عادی تحت نفوذ شدید صهیونیسم بود، اکنون به دلیل این رقابتهای درونی، دچار ابهام شده و اقداماتش (مانند مانور ونزوئلا یا اظهارات متناقض رئیسجمهور) به جای تمرکز بر یک هدف واحد، دو هدف متناقض را دنبال میکند: یکی تأمین خواستههای اسرائیل و دیگری فرار از دامهای اسرائیل و نجات آمریکا.
این وضعیت را میتوان به کشتیای تشبیه کرد که سکان آن در دست دو ناخدا با مقاصد متضاد قرار دارد.
یکی مصر است کشتی را به سمت طوفان (جنگ با ایران) ببرد و دیگری میکوشد با چرخاندن سکان به سمتی دیگر (ونزوئلا)، موقتاً از خطر طوفان اصلی فرار کند تا بتواند کنترل سکان را کاملاً به دست گیرد و مسیر نجات (کوچکسازی اسرائیل) را طی کند.
ابهام در مسیر کشتی (سیاست خارجی) نتیجه همین کشمکش درونی است.
چه پیامدهای بلندمدتی تضعیف نقش اسرائیل برای حفظ قدرت آمریکا در منطقه خواهد داشت؟
بر اساس منابع ارائه شده، تضعیف نقش اسرائیل برای حفظ قدرت آمریکا در منطقه، بخشی از راهبرد عناصر غیرصهیونیستی در درون دولت عمیق آمریکا تلقی میشود.
پیامدهای بلندمدت تضعیف نقش اسرائیل برای حفظ قدرت آمریکا، طبق تحلیلهای موجود در منابع، عمدتاً به شرح زیر خواهد بود:
۱. نجات آمریکا از دام جنگهای شکستخورده
برخی عناصر در دولت عمیق آمریکا نگران هستند که اسرائیل، آمریکا را وارد یک جنگ بسیار ناپیروزمندانه با ایران میکند. این افراد معتقدند که بزرگترین خطر در حال حاضر برای آمریکا، اتحاد با اسرائیل است.
- راه حل پایدار برای آمریکا این است که بلندپروازیهای اسرائیل را مهار کنند.
- برای نجات خود، آمریکا مجبور است که اسرائیل را کوچک بسازد.
- هدف این است که دست اسرائیل از این بابت که نتواند آمریکا را علیه ایران به جنگ بکشاند، بسته شود.
۲. مهار توانایی اسرائیل برای درگیر کردن یکجانبه آمریکا
برای اینکه آمریکا بتواند خود را از جنگ خاورمیانه نجات دهد، نیازمند است که ابتدا توان اسرائیل برای درگیر کردن یکجانبه جنگ را بگیرد.
- آمریکا باید قدرت نظامی اسرائیل را که پشتوانه حملات یکجانبهاش است، ضعیف کند تا عمق حملات اسرائیل به داخل ایران یا جاهای دیگر محدود شود.
- این اقدام باعث میشود که آمریکا خود را از دامی که اسرائیل برایش ساخته است (دام اسرائیل)، نجات دهد.
۳. سوق دادن اسرائیل به سمت مصالحه با ایران
هدف نهایی آمریکا از تضعیف اسرائیل این است که آن را از نظر نظامی و حیاتی آنقدر ضعیف کنند که تنها راه باقیمانده برای بقا، پذیرش مصالحه آمریکا با ایران باشد.
- این مصالحه (دیل) تنها راه نجات آمریکا نیز قلمداد میشود.
- این تحلیلگران معتقدند که اگر آمریکا وارد جنگ مستقیم با ایران شود، راه برگشتی وجود نخواهد داشت و ویرانی آمریکا (شکست) حتمی است.
۴. تغییر توازن قوا در منطقه به نفع ایران
یکی از نتایج کوچک شدن اسرائیل، تثبیت این واقعیت خواهد بود که ایران دست برتر را در منطقه به دست آورده است.
- با خرد شدن اسرائیل، ایران میتواند جایگاه و موقعیت آمریکا و موساد را به عنوان یک قدرت منطقهای کسب کند.
- لازم به ذکر است که بر اساس یکی از تحلیلها، ضعیف کردن اسرائیل به معنای قوی شدن آمریکا در برابر ایران نیست. زیرا جنگ مستقیم نیست، بلکه جنگ نیابتی است که ایران در آن پیشتاز است و آمریکا در روند اول جنگ مستقیم نیز بازنده بوده است.
به طور خلاصه، در این تحلیل، پیامد بلندمدت تضعیف اسرائیل برای واشینگتن، نجات ساختار قدرت داخلی آمریکا از نفوذ صهیونیسم و اجتناب از یک جنگ جهانی سوم تلقی میشود. این در حالی است که این امر احتمالاً منجر به کاهش نفوذ و جایگاه هژمونیک آمریکا در خاورمیانه و تقویت موقعیت ایران به عنوان یک قدرت منطقهای خواهد شد.
تشبیه برای درک بهتر:
این وضعیت مانند مدیری است که میخواهد شرکت خود را از ورشکستگی نجات دهد.
اگرچه یکی از زیرمجموعههای شرکت (اسرائیل) بسیار پرسروصدا و پرهزینه (طالب جنگ) است و اصرار دارد که منابع اصلی شرکت (آمریکا) صرف جنگهای پرمخاطره شود، اما مدیریت ارشد (عناصر دولت عمیق آمریکا) متوجه شده است که ادامه حمایت از این زیرمجموعه به قیمت نابودی کل شرکت تمام میشود.
بنابراین، اقدام به کوچکسازی اجباری این زیرمجموعه میکند تا شرکت مادر بتواند بقای خود را تضمین کرده و با رقبای دیگر (قدرتهای آسیایی) به تعادل برسد، حتی اگر این کار به معنای از دست دادن نفوذ سنتی در بازار (منطقه) باشد.
ونزوئلا عملیات انحرافی و فریبنده برای حمله به ایران




