چه عواملی نشان میدهنده این است که قدرت نظامی آمریکا دیگر نمیتواند جایگزین نفوذ اقتصادی تحلیل رفتهاش شود؟
بر اساس منابع ارائه شده، عوامل متعددی نشان میدهند که ایالات متحده دچار یک «فاجعه ساختاری» شده است که در آن قدرت نظامی گستردهاش دیگر قادر به جبران نفوذ اقتصادی از دسترفتهاش نیست.
این عوامل عبارتند از:
۱. فقدان جایگزین اقتصادی و ظهور چین اصلیترین عامل این است که آمریکا اهرم فشار اقتصادی خود را در نیمکره غربی از دست داده است.
چین اکنون بزرگترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای منطقه (مانند برزیل) است و بدون پیششرطهای سیاسی، در زیرساختها سرمایهگذاری کرده و کالا خریداری میکند.
منابع تأکید میکنند که «قدرت اقتصادی بنیانِ نفوذ است و قدرت نظامی تنها باقیمانده آن».
زمانی که آمریکا جایگزین اقتصادی برای پیشنهادهای چین ندارد، تهدیدهای نظامیاش توخالی به نظر میرسند، زیرا کشورهای منطقه آموختهاند که تهدید نظامی بدون پشتوانه اهرم اقتصادی، فاقد اعتبار است.
۲. عدم مشروعیت و انزوای دیپلماتیک آمریکا اکنون در وضعیتی است که «از نظر نظامی ترسناک است اما مورد احترام نیست» .
این تمایز بسیار حیاتی است؛ زیرا قدرتی که احترام و مشروعیت ندارد، شاید بتواند آسیب بزند، اما نمیتواند نفوذ پایدار ایجاد کند.
واشنگتن تصور میکند که با اعزام کشتیهای جنگی و صدور بیانیه میتواند منطقه را وادار به اطاعت کند، اما این رویکرد تنها به انزوای بیشتر آمریکا منجر شده است، در حالی که چین با دیپلماسی صبورانه و اقتصادی نفوذ خود را گسترش میدهد.
۳. محدودیتهای ساختاری و فرسودگی نظامی سیستم نظامی آمریکا با وجود بودجه کلان، دچار فرسودگی و محدودیتهای شدید است. منابع اشاره میکنند که:
- پایگاههای نظامی آمریکا در کارائیب نمادهای یک هژمونی پیر هستند و نه ابزار قدرت فعلی.
- نیروی دریایی و هوایی آمریکا نمیتوانند همزمان در اقیانوس آرام (مقابله با چین) و ونزوئلا درگیر شوند بدون اینکه در جبهههای دیگر آسیبپذیر شوند.
- اشغال نظامی سرزمینی که مردمش راضی نیستند (مانند ونزوئلا) عملاً ناممکن و بینهایت پرهزینه است و به جنگ چریکی بیپایان ختم میشود.
۴. ورشکستگی استراتژیک (مدل شوروی و بریتانیا) منابع استدلال میکنند که قدرتهای بزرگ نه با شکست نظامی، بلکه با تصمیمات استراتژیک غلط و ورشکستگی اقتصادی سقوط میکنند.
آمریکا در حال تکرار اشتباهات امپراتوری بریتانیا و شوروی است: تلاش برای حفظ حضور نظامی گسترده در حالی که بنیانهای اقتصادیاش در حال انقباض است.
آمریکا سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار صرف نیروی نظامی میکند اما توانایی تأمین مالی دولت خود را بدون استقراض ندارد؛ این وضعیت نشاندهنده «ورشکستگی است که لباس قدرت به تن کرده است».
۵. پیامدهای نامتقارن و واکنش متحدان متحدان منطقهای مانند برزیل هشدار میدهند که مداخلات نظامی آمریکا (مثل ونزوئلا) تنها باعث بیثباتی، سیل پناهندگان و گسترش خشونت میشود که هزینه آن را کشورهای منطقه میپردازند،نه آمریکا .
این «پیامدهای نامتقارن» باعث شده است که متحدان به جای همراهی با ماجراجوییهای نظامی آمریکا، به سمت حفظ روابط تجاری با چین و ایجاد استقلال استراتژیک حرکت کنند.
برزیل به صراحت اعلام کرده است که ثبات منطقه و بازارهای چین را قربانی ماجراجوییهای نظامی آمریکا نخواهد کرد.
نتیجهگیری در نهایت، منابع نشان میدهند که واشنگتن دچار توهمی است که گمان میکند «قدرت نظامی میتواند جایگزین تعامل اقتصادی شود».
این در حالی است که هژمونی تنها از طریق «ضرورت اقتصادی و مشروعیت سیاسی» حفظ میشود که آمریکا هر دو را از دست داده است.
برای درک بهتر این وضعیت، میتوان از یک استعاره استفاده کرد: آمریکا مانند صاحبخانهای است که سقف خانهاش (اقتصاد) در حال ریزش است و پیریزی ساختمان پوسیده است، اما به جای تعمیر آن، تمام پول خود را صرف خرید اسلحههای گرانقیمت و نصب نردههای امنیتی (نیروی نظامی) میکند.
شاید این سلاحها همسایگان را بترساند، اما نمیتواند مانع از فرو ریختن خانه بر سر ساکنانش شود.
برزیل در مورد چه اقدامی در مورد ونزویلا به آمریکا هشدار داد؟