هشدار ایران درباره اسرائیل و حزب الله
این منبع، رونوشتی از یک مصاحبه ویدئویی یوتیوبی با پروفسور محمد مرندی، استاد ادبیات انگلیسی و شرقشناسی دانشگاه تهران است. هشدار ایران درباره اسرائیل و حزب الله
این گفتگو حول محور تنشهای فزاینده در خاورمیانه، بهویژه درگیریهای اخیر بین اسرائیل و حزبالله در لبنان، و احتمال وقوع یک جنگ منطقهای بزرگ میچرخد.
مرندی دیدگاههای ایران و محور مقاومت را در مورد این درگیریها بیان میکند و استدلال مینماید که ایران اجازه نخواهد داد اسرائیل حزبالله یا غزه را شکست دهد.
او همچنین به موضوعاتی نظیر نفاق غرب در مورد آتشبسها، افزایش حمایت اخلاقی از حزبالله در منطقه، و ضعف استراتژیک ایالات متحده در سطح جهانی میپردازد و تأکید میکند که اسرائیل با ادامه جنگ، موقعیت خود را تضعیف میکند
چگونه تحرکات نظامی اسرائیل و حزب الله پتانسیل جنگ منطقهای را افزایش داده است؟
این یک پرسش حیاتی است، چرا که تحولات اخیر نظامی در منطقه به شدت پتانسیل وقوع یک جنگ گستردهتر را افزایش داده است. بر اساس اطلاعات موجود در منابع، ما به یک جنگ بزرگ بسیار نزدیک هستیم.
در اینجا چگونگی افزایش پتانسیل جنگ منطقهای توسط تحرکات نظامی اخیر اسرائیل و حزبالله تشریح شده است:
۱. تشدید حملات اسرائیل و شکست آتشبس
اسرائیل عملاً آتشبس مورد توافق را نقض کرده و یک بار دیگر “قتل و کشتار” را از سر گرفته و یک جنگ مستقیم را آغاز کرده است.
- بمبارانهای منظم: رژیم اسرائیل مدتهای مدیدی است که بهطور منظم لبنان را بمباران کرده و دست به کشتار و ترور میزند، از جمله کشتار افراد عادی. این حملات شامل قتل یک خانواده لبنانی-آمریکایی در جنوب لبنان نیز بوده است.
- افزایش حملات: اخیراً تشدید بزرگی در این حملات مشاهده شده است. اسرائیل با نادیده گرفتن آتشبس، نشان داده است که به هیچ توافقی پایبند نیست.
- انگیزههای داخلی نتانیاهو: بخشی از این تشدید حملات ناشی از نیاز سیاسی داخلی بنیامین نتانیاهو است. جامعه اسرائیل بهشدت تقسیم شده است و نتانیاهو برای حفظ قدرت و اعتبار سیاسی خود نیازمند بحران و جنگ مستمر است. او بلافاصله پس از آتشبس “جعلی” در غزه، به دنبال آغاز یک کارزار نظامی دیگر علیه لبنان است. این اقدامات بیپروا خطر تبدیل شدن لبنان به یک “جعبه کبریت” (tinder box) را افزایش میدهد که میتواند چندین کشور را درگیر کند.
- پروژه اسرائیل بزرگتر: علنی شدن صحبتها در مورد پروژه “اسرائیل بزرگتر” نیز عاملی در افزایش خشم منطقهای و جهانی است.
۲. ورود قطعی ایران در صورت حمله گسترده به حزبالله
صبر حزبالله که در قبال کاهش فشار بر غزه قربانیان زیادی داده است، ستودنی است، اما ایران یک خط قرمز تعیین کرده که در صورت عبور از آن، جنگ گسترده حتمی است.
- تضمین شکست اسرائیل: ایران تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهد داد که رژیم اسرائیل حزبالله را شکست دهد یا جنوب لبنان را به تصرف خود درآورد.
- حمایت همهجانبه: اگر جنگی تمامعیار در بگیرد، ایران به لبنان کمک خواهد کرد. ایران «به هر وسیله ضروری» (by any means necessary) مطمئن خواهد شد که رژیم اسرائیل شکست میخورد.
- آمادگی ایران: ایران امروز بسیار قویتر، آمادهتر و مطمئنتر از چهار یا پنج ماه پیش است. ایران در حال تقویت تواناییهای خود و رسیدگی به نقاط ضعف است. همچنین، ایران بیمی از جنگ ندارد، اگرچه کسی خواهان آن نیست.
۳. جبههبندی منطقهای و «محور مقاومت»
افزایش تنشها در مرز لبنان، کل منطقه را در وضعیت آمادهباش قرار داده است، به طوری که جنگ احتمالی محدود به یک جبهه نخواهد ماند.
- یمن (انصارالله): یمن خود را برای جنگ آماده میکند و قویتر از آن چیزی است که اسرائیلیها و آمریکاییها تصور میکنند. ایالات متحده قبلاً در جنگ علیه نیروهای مسلح یمن شکست خورده است.
- عراق: اگر مردم عراق ببینند که رژیم اسرائیل و ایالات متحده در حال کشتار لبنانیها هستند، داراییهای ایالات متحده در عراق به شکل متفاوتی مورد برخورد قرار خواهند گرفت.
- آمادگی محور مقاومت: محور مقاومت در حال بازبینی وضعیت و سیاست نظامی خود است تا در هرگونه جنگ تجاوزکارانه آتی رژیم اسرائیل، عملکرد بسیار بهتری داشته باشد.
- ایالات متحده تحت فشار: ایالات متحده در حال حاضر در سراسر جهان دچار کشیدگی بیش از حد شده است (درگیر روسیه، چین، ونزوئلا، نیجریه و…). این عامل باعث میشود که توانایی واشنگتن برای مقابله با یک درگیری بزرگ منطقهای در خاورمیانه تضعیف شود.
به طور خلاصه، اقدامات اخیر اسرائیل با نقض مداوم آتشبس و آغاز کارزار نظامی جدید علیه لبنان، نه تنها تنشها را مستقیماً افزایش داده، بلکه تضمینهای علنی ایران مبنی بر عدم تحمل شکست حزبالله، به همراه آمادگی دیگر اعضای محور مقاومت در یمن و عراق، این خطر را ایجاد کرده است که هرگونه درگیری جدی در لبنان به سرعت به یک جنگ منطقهای گسترده تبدیل شود.
چگونه حمایت ایران و محور مقاومت، موازنه قدرت و اراده در لبنان را تغییر داده است؟
این پرسش مهمی است که چگونه پشتیبانی ایران و محور مقاومت بر صحنه سیاسی و نظامی لبنان اثر گذاشته است.
بر اساس منابع موجود، حمایت این محور، موازنه قدرت و اراده سیاسی داخلی در لبنان را به شکل قابل توجهی متحول کرده و موقعیت حزبالله را تقویت کرده است.
تقویت موقعیت اخلاقی و سیاسی حزبالله
- قهرمانی و اثبات حقانیت: حزبالله به عنوان یک سازمان فوقالعاده شناخته شده که فداکاریهای بسیاری برای مردم غزه انجام داده و جان خود را به خطر انداخته است. به دلیل این صبر و فداکاریها طی چند ماه گذشته و در طول دو سال، حزبالله در سراسر منطقه و فراتر از آن، قهرمان شناخته شده و حقانیتش به اثبات رسیده است.
- شکست روایتهای مخالف: تمام اتهاماتی که توسط عوامل ایالات متحده، ابزارهای آمریکا، و افرادی که از سوی قطر، عربستان سعودی و دیگر دیکتاتوریهای ثروتمند نفتی و اردوغان (که بیش از یک دهه در راستای سیاستهای آمریکا و اسرائیل، حزبالله را بدنام میکردند) مطرح شده بود، در هم شکسته و نابود شده است.
- افزایش جایگاه اخلاقی: جایگاه اخلاقی حزبالله در نظر منطقه و فراتر از آن به شدت ارتقاء یافته است.
تغییر اراده سیاسی و افزایش وحدت داخلی در لبنان
حمایت محور مقاومت باعث شده است که اکثریت قاطع مردم لبنان (کل لبنان) نسبت به ماهیت رژیم اسرائیل و نیت آمریکا آگاهی پیدا کنند.
- بیاعتمادی به آمریکا و اسرائیل: حزبالله به اکثریت بزرگ لبنانیها ثابت کرده است که رژیم اسرائیل و ایالات متحده قابل اعتماد نیستند، چرا که هیچ آتشبس واقعی برقرار نشده و آمریکا حتی تظاهر به حفاظت از لبنان نکرده است.
- حزبالله به عنوان تنها مدافع: مردم لبنان میدانند که تنها نیرویی که میتواند در برابر تجاوزات اسرائیل بایستد، حزبالله است.
- افزایش وحدت و هماهنگی: تلاشهای نخستوزیر لبنان (که به عنوان ابزار ایالات متحده توصیف شده است) برای ایجاد جنگ داخلی به نمایندگی از آمریکا با شکست مواجه شده است، زیرا مردم ماهیت واقعی تبلیغات را درک میکنند.
- وحدت در کشور بسیار قویتر شده است.
- هماهنگی میان حزبالله و نیروهای مسلح و رئیسجمهور لبنان در حال افزایش است. رئیسجمهور امروز بیشتر نگران اقدامات رژیم اسرائیل است و در گذشته نیز با حزبالله همکاری داشته است.
- حمایت اخلاقی از حزبالله در میان اکثریت قاطع مردم لبنان بهتر شده است.
تغییر موازنه قدرت نظامی از طریق تضمین ایران
حضور ایران به عنوان یک عامل بازدارنده قوی، موازنه قدرت منطقهای را به نفع مقاومت تغییر داده است:
- تضمین شکست اسرائیل: ایران به وضوح اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهد داد رژیم اسرائیل، حزبالله را شکست دهد.
- حفاظت از جنوب لبنان: ایران اجازه نخواهد داد رژیم اسرائیل جنوب لبنان را بگیرد. ایران به هر وسیله لازم تضمین خواهد کرد که رژیم اسرائیل شکست بخورد.
- تقویت توانمندیها: حزبالله به سرعت در حال آمادهسازی خود بوده و از جنگهای گذشته درس گرفته است (تقویت نقاط قوت و رسیدگی به نقاط ضعف) تا در تجاوز بعدی رژیم اسرائیل عملکرد بهتری داشته باشد.
- قدرت منطقهای ایران: ایران امروز بسیار قویتر و با اعتماد به نفس بیشتری نسبت به چهار یا پنج ماه گذشته است، قابلیتهای خود را گسترش داده و با نقاط ضعف خود مقابله کرده است. این وضعیت ایران، در کنار قدرت سایر اعضای محور مقاومت (مانند یمن و عراق)، شرایط را به ضرر اسرائیل تغییر داده است.
در مجموع، حمایت ایران و محور مقاومت نه تنها به اعتبار اخلاقی و سیاسی حزبالله در لبنان و منطقه جان بخشیده، بلکه با تضمین امنیتی ایران، یک عامل بازدارندگی نظامی ایجاد کرده که تلاشهای داخلی برای تضعیف وحدت را خنثی کرده و موازنه قدرت را به نفع نیروهای مقاومت تغییر داده است.
تغییر موازنه قدرت شبیه یک بازی شطرنج است که در آن یکی از طرفین، یک مهره بسیار قدرتمند (مانند وزیر) را در پشت مهره اصلی خود (حزبالله) قرار داده است؛ این اقدام نه تنها قدرت تهاجمی مهره اصلی را افزایش میدهد، بلکه حریف را از هرگونه حمله قاطع باز میدارد، زیرا میداند شکست دادن مهره اصلی به معنای درگیر شدن با نیروی قویتر و شکستناپذیر پشت سر آن است.
دیدگاه پروفسور مرندی در مورد نقش غرب و رسانه های آن در تشدید و روایت درگیری چیست؟
درود بر شما. خوشحالم که میتوانم به پرسش مهم شما درباره دیدگاه پروفسور مرندی در مورد نقش غرب و رسانههای آن در تشدید و روایت درگیری بپردازم. پروفسور مرندی دیدگاه بسیار روشنی در این زمینه دارد و به صراحت از ورشکستگی کامل رسانههای غربی و فقدان صداقت در سیاستهای قدرتهای غربی سخن میگوید.
در اینجا خلاصه و تحلیل جامعی از دیدگاه او بر اساس منابع موجود ارائه شده است:
۱. نقش غرب در تضمین آتشبس و تشدید درگیری
پروفسور مرندی اظهار میدارد که غرب در ایفای نقش خود به عنوان یک ضامن، فریبکار عمل کرده و در واقع به تشدید درگیری کمک میکند:
- رژیم اسرائیل نشان داده است که آتشبسها را به رسمیت نمیشناسد و غرب نشان داده است که دروغ میگوید هنگامی که خود را ضامن آتشبس میخواند.
- قدرتهای غربی که ظاهراً قرار بود تضمینکننده آتشبس باشند، واضحاً دروغ میگفتند.
- آمریکا و رژیم اسرائیل قابل اعتماد نیستند. ایالات متحده تصمیم نگرفت که از لبنان محافظت کند، حتی تظاهر به این کار هم نکرد تا برای رژیم اسرائیل امتیاز بگیرد.
- در موضوع راهحل دو دولتی، پروفسور مرندی اشاره میکند که این ایده از روز اول جعلی بوده و هرگز قصدی برای اجرای آن وجود نداشته است. دیپلماتها و روزنامهنگاران غربی با ادعای تلاش برای راهحل دو دولتی، صرفاً برای رژیم اسرائیل وقت میخریدند تا واقعیتهای جدیدی (شهرکسازی) در کرانه باختری ایجاد شود.
۲. ورشکستگی رسانههای غربی و ترویج روایت اسرائیلی
از نگاه پروفسور مرندی، رسانههای غربی نه تنها بیطرف نیستند، بلکه ابزاری در دست قدرتهای غربی برای پیشبرد روایت اسرائیلی هستند:
- رسانههای غربی و همچنین پلتفرمهایی مانند توییتر که توسط غرب کنترل میشوند، کاملاً ورشکسته نشان دادهاند.
- آنها روایت اسرائیل را ترویج میکنند.
- این رسانهها در مورد قتلهایی که توسط رژیم اسرائیل انجام میشود، سکوت اختیار میکنند.
- هنگامی که رژیم اسرائیل بمباران و کشتار میکند، رسانههای غربی طوری وانمود میکنند که انگار این اقدامات برای حفظ آتشبس است، که آن را “یکی از واقعیتهای دیستوپیایی” امروز میداند.
- روزنامهنگارانی که در تل آویو یا بیروت مستقر هستند، برای اربابان خود کار میکنند.
- رسانههای غربی درباره قتلهایی که در کرانه باختری یا حتی قتل شهروندان آمریکایی-لبنانی در جنوب لبنان رخ داد، اهمیت چندانی نشان ندادند. این نشان میدهد که آنها همگی ابزارهای یک امپراتوری هستند.
۳. فقدان اخلاق و هویت قرون وسطایی غرب
پروفسور مرندی معتقد است که رژیمهای غربی نقاب صداقت خود را کنار زدهاند و به ریشههای خود بازگشتهاند:
- غرب هرگونه نقابی را که زمانی درباره صداقت، گزارشدهی، روزنامهنگاری، حقوق بشر و کرامت انسانی داشت، کنار گذاشته است.
- او بیان میکند که این رژیمها بسیار قرون وسطایی شدهاند و به ریشههای خود بازگشتهاند.
- به اعتقاد وی، تشکیلات سیاسی در غرب نسلکش (genocidal) هستند و آنها را “نازیهای زمان ما” مینامد، حتی معتقد است که بدتر از نازیها هستند.
- نخبگان اروپایی تلاش میکنند تظاهر کنند که متمدنتر هستند و به حقوق بشر اهمیت میدهند، اما در واقعیت، او آنها را “هیولاهای خام” (crude monsters) میخواند که مشتاق حفظ اقتدار جهانی خود هستند.
- مرندی همچنین اشاره میکند که نخبگان غربی در حباب خود زندگی میکنند و فکر میکنند همیشه در حال پیروزی هستند، اما در واقعیت اشتباه محاسبه میکنند.
به طور خلاصه، پروفسور مرندی غرب و رسانههای آن را نه تنها بیاعتماد، بلکه همدست فعال رژیم اسرائیل میبیند که با ترویج روایتی دروغین و نقض اصول اخلاقی، زمینه را برای ادامه خشونت و کشتار فراهم کردهاند.
اگر بخواهیم این دیدگاه را با یک تمثیل شفافتر کنیم، میتوان گفت: غرب و رسانههایش مانند یک دستگاه تهویه مطبوع عمل میکنند که در یک اتاق مملو از آتش قرار گرفته است؛ به جای خاموش کردن آتش، آنها فقط هوای سرد را روی شعلهها میدمند و وانمود میکنند که هدفشان حفظ تعادل دمایی است، در حالی که در واقعیت، تمام هدفشان پوشاندن بوی سوختگی و تقویت روایت کسی است که آتش را برافروخته است.




