جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
جهان تحلیل
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
جهان تحلیل
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی تحلیل و نظریه

زوال هژمونی آمریکا و کشتی نفت‌کش ونزوئلا

حادثه رهگیری نفت‌کش با پرچم آمریکا توسط نیروهای دریایی ونزوئلا، بیش از یک درگیری عادی دریایی بود؛ این اتفاق منعکس‌کننده پایان تدریجی یک دوره و ظهور یک نظام جهانی کاملاً متفاوت است.

چگونه حادثه نفت‌کش، زوال هژمونی آمریکا و ظهور نوین جهانی چندقطبی را ساخت؟

چگونه حادثه نفت‌کش، زوال هژمونی آمریکا و ظهور نوین جهانی چندقطبی را ساخت؟

0
اشتراک گذاری ها
8
بازدیدها
اشتراک گذاری در فیسبوکاشتراک گذاری در توییتر

زوال هژمونی آمریکا و کشتی نفت‌کش ونزوئلا

این منبع که برگرفته از رونوشت ویدیویی از پروفسور جفری ساکس است، با نام زوال هژمونی آمریکا و کشتی نفت‌کش ونزوئلا به بررسی حادثه توقیف یک نفتکش آمریکایی توسط نیروهای دریایی ونزوئلا در دریای کارائیب می‌پردازد.

این رویداد استدلال می‌کند که تنها یک درگیری عادی نبوده، بلکه نمادی از افول سلطه جهانی آمریکا و ظهور یک نظام جهانی چندقطبی است.

ساکس به شدت از سیاست‌های تحریمی بلندمدت آمریکا علیه ونزوئلا انتقاد می‌کند، و آن‌ها را ابزاری برای شکست خوردن برای تغییر رژیم و اقدام جنگی می‌داند که هزینه‌های انسانی فاجعه باری داشته باشد.

وی می‌کند که عدم حمایت کامل از آمریکا و حمایت از قدرت‌هایی مانند چین و روسیه از ونزوئلا، نشان‌دهنده اعتبار و اعمال آمریکا برای تحمیل یکجانبه خواسته‌هایش است.

در نهایت، نویسنده خواستار لغو فوری تحریم‌ها و استفاده از یک دیپلم خصوصی برای ایجاد واقعیت‌بینی و چندجانبه‌گرایی به جای استراتژی‌های شکست‌خورده گذشته می‌شود.

تاثیر تحریم‌های اقتصادی آمریکا بر نظام سیاسی و وضعیت انسانی ونزوئلا چیست؟

پرسش شما در مورد پیامدهای بلندمدت تحریم‌های اقتصادی آمریکا بر نظام سیاسی و وضعیت انسانی ونزوئلا بسیار حیاتی است، چرا که این موضوع یکی از نمونه‌های بارز استراتژی‌های شکست‌خورده سیاست خارجی در دهه‌های اخیر محسوب می‌شود.

منابع موجود ما تأثیر این تحریم‌ها را در دو بعد انسانی و سیاسی به وضوح تشریح می‌کنند.

تأثیر تحریم‌ها بر وضعیت انسانی و اقتصادی ونزوئلا

تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا در طول بیش از دو دهه، یک کارزار جنگ اقتصادی بوده که به عنوان محاصره‌ای قرون وسطایی توصیف شده است. هزینه‌های انسانی این تحریم‌ها هولناک بوده است:

  1. فاجعه انسانی: تخمین‌ها حاکی از آن است که ده‌ها هزار ونزوئلایی در نتیجه مستقیم این تحریم‌ها جان باخته‌اند. این مرگ‌ها ناشی از بیماری‌های قابل پیشگیری، سوءتغذیه و فروپاشی نظام درمانی است که نتوانسته تدارکات مورد نیاز خود را تأمین کند.
  2. ایجاد شرایط سخت معیشتی: این تحریم‌ها دسترسی ونزوئلا به سیستم‌های مالی بین‌المللی را مسدود کرده، مانع فروش نفت در بازارهای جهانی شده و واردات مواد غذایی، دارو و کالاهای اساسی را تقریباً ناممکن ساخته است.
  3. ادامه رنج مردم: اقتصاد ونزوئلا به شدت آسیب دیده و مردم رنج‌های عظیمی را متحمل شده‌اند، به طوری که بسیاری برای یافتن فرصت‌های بهتر از کشور گریخته‌اند. منابع تأکید دارند که تحریم‌ها همچنان تأثیرگذار بوده و هزینه‌های انسانی سنگینی دارند.

تأثیر بلندمدت بر نظام سیاسی و هدف تغییر رژیم

سیاستگذاران آمریکایی اغلب ادعا می‌کنند که تحریم‌ها مردم عادی را هدف قرار نمی‌دهند و تنها دولت را نشانه گرفته‌اند تا دموکراسی را ترویج کنند.

با این حال، منابع این ادعا را «دروغی» می‌خوانند که برای راحت خوابیدن به خود گفته می‌شود.

  1. ابزار تغییر رژیم: تحریم‌ها ابزاری برای تغییر رژیم هستند و هدفشان این است که زندگی را برای مردم عادی به قدری غیرقابل تحمل کنند که قیام کرده و دولتی را روی کار آورند که با منافع واشنگتن سازگارتر باشد.
  2. استراتژی شکست‌خورده: این استراتژی در کوبا (به مدت ۶۰ سال)، ایران، کره شمالی و سوریه مکرراً شکست خورده است. در مورد ونزوئلا نیز، دولت سقوط نکرده و نشانه‌ای مبنی بر سقوط آن به دلیل فشار خارجی وجود ندارد.
  3. تقویت دولت به جای تضعیف آن: در بلندمدت، تحریم‌ها معمولاً دولت‌هایی را که قرار است تضعیف کنند، تقویت می‌کنند. در ونزوئلا، تحریم‌ها به دولت اجازه داده‌اند تا:
    • احساسات ملی‌گرایانه را برانگیزد.
    • دشمنان خارجی را مقصر مشکلات داخلی معرفی کند.
    • اقدامات اقتدارگرایانه را به عنوان اقدامی ضروری برای بقای ملی توجیه کند.
  4. تغییر محیط بین‌المللی: در حالی که تحریم‌ها در اوایل دهه ۲۰۰۰ که سلطه تک‌قطبی آمریکا در اوج بود، آغاز شدند، امروزه این تسلط در حال افول است. این تغییر زمینه بین‌المللی باعث شده است که تحریم‌ها کمتر احتمال دارد که به هدف نهایی خود یعنی تغییر رژیم دست یابند.
  5. گزینه‌های جدید برای ونزوئلا: ونزوئلا اکنون می‌تواند با چین، روسیه، ایران و دیگر کشورهایی که مایل به دور زدن تحریم‌های آمریکا هستند، تجارت کند. این کشورها می‌توانند در سیستم‌های مالی جایگزینی شرکت کنند که وابستگی به دلار را کاهش می‌دهد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری سیاست‌ها

به طور خلاصه، تأثیر بلندمدت تحریم‌ها بر ونزوئلا متناقض است: در حالی که این تحریم‌ها فاجعه‌ای انسانی را رقم زده و اقتصاد را نابود کرده‌اند، به هدف سیاسی اصلی خود یعنی تغییر رژیم دست نیافته‌اند.

منابع بر این باورند که رویکرد کنونی سازنده نیست و به طور فعالانه نتیجه معکوس دارد. راهکار پیشنهادی برای جایگزینی این سیاست شکست‌خورده عبارت است از:

  • لغو فوری و بدون قید و شرط تحریم‌ها، نه به دلیل تأیید دولت ونزوئلا، بلکه به این دلیل که تحریم‌ها نتیجه معکوس داشته و از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع هستند.
  • مذاکره دیپلماتیک مستقیم و بدون پیش‌شرط با دولت ونزوئلا.
  • پذیرش این واقعیت که تغییر رژیم از دستور کار خارج است و هدف باید تشویق تحول مثبت باشد.

چگونه حادثه نفت‌کش، زوال هژمونی آمریکا و ظهور نوین جهانی چندقطبی را ساخت؟

این پرسش شما به درستی بر اهمیت این حادثه نفت‌کش به‌عنوان یک لحظه کلیدی در ژئوپلیتیک معاصر تأکید دارد.

حادثه رهگیری نفت‌کش با پرچم آمریکا توسط نیروهای دریایی ونزوئلا، بیش از یک درگیری عادی دریایی بود؛ این اتفاق منعکس‌کننده پایان تدریجی یک دوره و ظهور یک نظام جهانی کاملاً متفاوت است.

در اینجا به تفصیل توضیح داده می‌شود که چگونه این حادثه، زوال هژمونی آمریکا و ظهور نظم نوین چندقطبی را آشکار ساخت:


۱. آشکار شدن گسست‌ها در سلطه جهانی آمریکا

این حادثه به شکلی آشکارتر از هر سند سیاسی دیگری، گسست‌ها و شکاف‌ها در سلطه جهانی آمریکا را نمایان ساخت.

الف. زوال اعتبار و کاهش اراده برای استفاده از قدرت: آنچه پس از حادثه رخ داد، نشان داد که ایالات متحده قادر یا مایل به تشدید تنش در پاسخ به اقدامی که زمانی یک تحریک غیرقابل تحمل تلوب می‌شد، نیست.

این موضوع منجر به فرسایش تدریجی اعتبار آمریکا شد. کشورهای دیگر ناظر این وضعیت بودند و آموختند که «خطوط قرمز» آمریکا به اندازه گذشته محکم نیستند.

این زوال قدرت لزوماً به دلیل ضعف مطلق آمریکا نیست (چرا که ارتش آمریکا همچنان قدرتمند است و اقتصادش بزرگترین است)، بلکه به دلیل کاهش قدرت نسبی آمریکا در برابر بقیه جهان و کاهش اراده مردم آمریکا برای مداخلات و جنگ‌های بی‌پایان است.

ب. شکست سیاست جنگ اقتصادی یکجانبه: حادثه نفت‌کش نشان‌دهنده ناکامی چندین دهه سیاست خارجی آمریکا و خنثی شدن جنگ اقتصادی یکجانبه بود.

این رهگیری در بستر بیش از دو دهه جنگ اقتصادی جامع و ویرانگر آمریکا علیه ونزوئلا رخ داد.

تحریم‌ها ابزاری برای تغییر رژیم بوده‌اند، نه ترویج دموکراسی یا حقوق بشر.

با این حال، تحریم‌ها که به مثابه «یک اقدام جنگی» تلقی می‌شوند، نه تنها دولت ونزوئلا را سرنگون نکردند، بلکه به آن اجازه دادند تا احساسات ناسیونالیستی را بسیج کرده و دشمنان خارجی را مقصر مشکلات داخلی معرفی کند.

۲. مقاومت ونزوئلا و کاهش قدرت تهدیدات آمریکا

ونزوئلا کشوری است که سال‌ها تحت تحریم‌های خردکننده بوده و عمداً تلاش شده تا اقتصادش نابود شود. با این حال، این کشور جسارت یافت تا با یک کشتی آمریکایی در آب‌هایی که ادعای مالکیت آن را دارد، مقابله کند.

ونزوئلا به درستی محاسبه کرد که هزینه‌های عقب‌نشینی بیشتر از هزینه‌های درگیری خواهد بود. این کشور فهمید که محیط بین‌المللی به اندازه‌ای تغییر کرده است که دیگر با محکومیت و مجازات خودکار روبرو نخواهد شد. مهم‌تر از همه، آنها تشخیص دادند که تهدیدات آمریکا اعتبار کمتری نسبت به گذشته دارند.

منابع به صراحت بیان می‌کنند که رهگیری نفت‌کش توسط نیروهای ونزوئلا نه یک اقدام بدمعاشانه، بلکه واکنشی به چیزی بود که ونزوئلا آن را به‌درستی “اقدام جنگی مداوم” از سوی ایالات متحده (اشاره به تحریم‌های اقتصادی) می‌دانست.

۳. ظهور نظم چندقطبی و عدم تبعیت خودکار

حادثه نفت‌کش نشانه آغاز دردهای یک نظام جهانی کاملاً متفاوت است که دیگر تسلیم خواسته‌های واشنگتن نمی‌شود.

الف. عدم حمایت متحدان سنتی: پس از وقوع حادثه، چندین متحد سنتی ایالات متحده برای حمایت از آن عجله نکردند. کشورهای آمریکای لاتین که ممکن بود به‌طور غریزی در گذشته طرف واشنگتن را بگیرند، سکوت آشکاری اختیار کردند یا بیانیه‌هایی صادر کردند که موضع آمریکا را تأیید نمی‌کرد.

ب. حمایت قدرت‌های جهانی رقیب: مهم‌تر از آن، قدرت‌های بزرگ جهانی مانند چین و روسیه بیانیه‌هایی صادر کردند که عملاً از حق ونزوئلا برای اجرای ادعاهای دریایی و حفاظت از منافع حاکمیتی‌اش حمایت می‌کرد. این یک سیگنال به جامعه بین‌المللی بود مبنی بر اینکه یکجانبه‌گرایی آمریکا دیگر به‌طور خودکار احترام و تبعیت را به همراه نمی‌آورد.

ج. گزینه‌های جایگزین برای کشورهای تحت فشار: نظم چندقطبی نوظهور، اگرچه قدرت آمریکا را یک شبه از بین نمی‌برد، اما آن را به‌طور فزاینده‌ای محدود می‌کند. ونزوئلا و کشورهای مشابه اکنون گزینه‌هایی دارند که قبلاً در اختیارشان نبود:

  • آنها می‌توانند با چین، روسیه، ایران و سایر کشورهایی که مایل به دور زدن تحریم‌های آمریکا هستند، تجارت کنند.
  • آنها می‌توانند در سیستم‌های مالی جایگزینی شرکت کنند که وابستگی به دلار را کاهش می‌دهد.

قدرت‌هایی مانند اقتصاد چین که اکنون قابل مقایسه با آمریکاست، روسیه که علیرغم تحریم‌ها مقاومت بیشتری نشان داده است، و قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران، ترکیه و عربستان سعودی که منافع خود را دنبال می‌کنند به جای اینکه به‌طور خودکار تسلیم واشنگتن شوند، همگی نشانه‌هایی از این نظم در حال تغییر هستند.

در نهایت، حادثه نفت‌کش ونزوئلا، یک لحظه کوچک در تاریخ است که به سمت این حقایق بزرگتر اشاره می‌کند. این نشان می‌دهد که ما در حال گذار به جهانی هستیم که در آن ایالات متحده دیگر بازیکن غالب نیست، بلکه یک بازیکن مهم است که باید از طریق دیپلماسی و اجماع عمل کند، نه از طریق نیروی یکجانبه.

عدم عدم موفقیت سیاست خارجی آمریکا در دستیابی به اهداف خود در ونزوئلا و سایر کشورهای کدامند؟

پرسش شما در مورد دلایل عدم موفقیت سیاست خارجی آمریکا در ونزوئلا و سایر کشورها، بحثی حیاتی و عمیق درباره‌ی روندهای بین‌المللی و ناکارآمدی‌های رویکرد سنتی آمریکا را مطرح می‌کند. منابع موجود، به‌ویژه در مورد ونزوئلا، این شکست‌ها را ناشی از ترکیبی از استراتژی‌های شکست‌خورده، تغییر ساختار قدرت جهانی، و مفروضات بنیادی اشتباه می‌دانند.

در اینجا مهم‌ترین دلایل عدم موفقیت سیاست خارجی آمریکا در دستیابی به اهداف خود، بر اساس منابع، آمده است:

۱. شکست استراتژی جنگ اقتصادی و تحریم‌ها

سیاست خارجی آمریکا به‌طور مکرر از تحریم‌های جامع اقتصادی به عنوان ابزار اصلی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده است، اما این رویکرد به دلایل متعددی شکست خورده است:

  • هدف واقعی، تغییر رژیم است، نه دموکراسی: تحریم‌های آمریکا نه برای ترویج دموکراسی یا حقوق بشر، بلکه صرفاً به عنوان ابزاری برای تغییر رژیم طراحی شده‌اند. هدف این است که زندگی برای مردم عادی چنان غیرقابل تحمل شود که علیه دولت خود قیام کنند و فردی را روی کار بیاورند که با منافع واشنگتن سازگارتر باشد.
  • ناکامی مکرر استراتژی: این استراتژی در کوبا به مدت ۶۰ سال، در ایران، کره شمالی و سوریه بارها شکست خورده است [4، 11]. آمریکا با وجود این ناکامی‌ها، همچنان به تکرار همان استراتژی‌های شکست‌خورده ادامه می‌دهد، در حالی که انتظار نتایج متفاوتی دارد.
  • هزینه‌های انسانی فاجعه‌بار: تحریم‌ها علیه ونزوئلا چنان جامع و ویرانگر بوده‌اند که با “محاصره قرون وسطایی” مقایسه شده‌اند. این تحریم‌ها مانع از فروش نفت، دسترسی به سیستم‌های مالی بین‌المللی و واردات غذا و دارو شده و تخمین زده می‌شود که منجر به مرگ ده‌ها هزار ونزوئلایی بر اثر بیماری‌های قابل پیشگیری و سوءتغذیه شده‌اند.
  • تقویت رژیم‌های هدف: در ونزوئلا، تحریم‌ها باعث شده است که دولت، احساسات ناسیونالیستی را تقویت کرده، دشمنان خارجی را مقصر مشکلات داخلی معرفی کند و اقدامات اقتدارگرایانه را برای بقای ملی توجیه نماید. این تحریم‌ها در واقع دولت‌هایی را که قرار بود تضعیف شوند، تقویت می‌کنند در حالی که مردم عادی را ویران می‌سازند.
  • تحریم‌های جامع، عمل جنگی محسوب می‌شوند: منابع تأکید می‌کنند که تحریم‌های جامع اقتصادی، در واقع یک “عمل جنگی” هستند؛ زیرا اگرچه شامل بمب یا گلوله نیستند، اما به همان اندازه کشنده هستند، اقتصادها را نابود و سیستم‌های مراقبتی را فلج می‌کنند.

۲. تغییر نظام بین‌الملل و ظهور نظم چندقطبی

عامل اصلی که به عدم موفقیت سیاست‌های آمریکا در ونزوئلا کمک کرده، افول سلطه یک‌جانبه آمریکا و ظهور یک نظم چندقطبی است.

  • کاهش اقتدار دلار: نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی، یک امتیاز هنگفت به آمریکا داده بود که به واشنگتن اجازه می‌داد دسترسی کشورها به سیستم‌های مالی جهانی را قطع کند. اما این جهان در حال ناپدید شدن است.
  • افزایش گزینه‌های کشورها: تسلط آمریکا در حال کاهش است. کشورهایی مانند ونزوئلا اکنون گزینه‌هایی دارند که قبلاً نداشتند، از جمله تجارت با کشورهایی مثل چین، روسیه و ایران که مایلند تحریم‌های آمریکا را دور بزنند. همچنین، آنها می‌توانند در سیستم‌های مالی جایگزین شرکت کنند که وابستگی به دلار را کاهش می‌دهد.
  • عدم حمایت متحدان سنتی: در پی حوادثی مانند رهگیری نفتکش آمریکایی توسط ونزوئلا، متحدان سنتی آمریکا (به‌ویژه کشورهای آمریکای لاتین) فوراً برای حمایت از واشنگتن هجوم نبردند، بلکه سکوت کرده یا بیانیه‌های محتاطانه‌ای صادر کردند. قدرت‌های بزرگ مانند چین و روسیه نیز به‌طور مؤثری از حق ونزوئلا برای اعمال ادعاهای حاکمیتی خود حمایت کردند. این نشان می‌دهد که یک‌جانبه‌گرایی آمریکا دیگر به‌طور خودکار احترام و اطاعت را در پی ندارد.
  • کاهش اعتبار تهدیدات آمریکا: کشورهای کوچک‌تر، جسورتر شده و مایلند تسلط آمریکا را به چالش بکشند. ونزوئلا به درستی محاسبه کرد که هزینه‌ی عقب‌نشینی بیشتر از هزینه‌ی مقابله است، زیرا آن‌ها می‌دانستند که تهدیدات آمریکا دیگر مانند گذشته اعتبار ندارند، زیرا آمریکا درگیر، خسته از جنگ‌های شکست‌خورده و از نظر داخلی دچار تفرقه است.

۳. مفروضات غلط و اهداف پنهان

سیاست خارجی آمریکا بر اساس مفروضات غلطی بنا شده است که منجر به تصمیم‌گیری‌های فاجعه‌بار شده است.

  • باور به استثناگرایی: آمریکا سیاست خارجی پس از جنگ سرد خود را بر این فرض بنا نهاد که تاریخ به پایان رسیده و الگوی آمریکایی ناگزیر در سراسر جهان گسترش خواهد یافت. هنگامی که کشورها در برابر این الگو مقاومت کردند، آمریکا آن را به عنوان یک انحراف تلقی کرد که باید از طریق فشار، تحریم یا نیروی نظامی اصلاح شود.
  • عدم پذیرش تنوع جهانی: یک “شکست در تصور” وجود دارد؛ یعنی ناتوانی در پذیرش اینکه جهان واقعاً متنوع است و اینکه کشورها ممکن است دلایل مشروعی برای رد جنبه‌هایی از کاپیتالیسم و دموکراسی سبک آمریکایی داشته باشند و بخواهند مسیر خود را بر اساس تاریخ، فرهنگ و ارزش‌های خود ترسیم کنند.
  • اولویت‌بندی کنترل بر دموکراسی: منابع نشان می‌دهند که هدف واقعی آمریکا در ونزوئلا و منطقه، کنترل بر ذخایر عظیم نفتی و اطمینان از این است که هیچ دولتی در نیمکره‌ی آمریکا نتواند با موفقیت قدرت آمریکا را به چالش بکشد، نه ترویج دموکراسی.

۴. مشکلات ساختاری داخلی در واشنگتن

نخبگان سیاست خارجی آمریکا در برابر یادگیری از شکست‌های خود مقاوم بوده‌اند.

  • اتاق پژواک (Echo Chamber): جامعه سیاست خارجی آمریکا خود را با افرادی احاطه کرده است که یک‌جور فکر می‌کنند و مفروضات و جهان‌بینی مشابهی دارند. این امر یک اتاق پژواک ایجاد می‌کند که در آن دیدگاه‌های مخالف ساده‌انگارانه یا غیروطنی تلقی می‌شوند، و زیر سوال بردن استثناگرایی آمریکا به منزله یک خروج از دایره است.
  • عدم مسئولیت‌پذیری و تکرار خطاها: این انطباق فکری، آمریکا را به سمت فاجعه‌های پی در پی سوق داده است. پس از شکست‌ها، به جای بازنگری اساسی در سیاست خارجی، همان اشتباهات در لیبی و سوریه تکرار شد. سیاست‌گذارانی که تصمیم می‌گیرند، از عواقب تصمیمات خود مصون هستند و به رویکردی متعهد هستند که پیوسته شکست می‌خورد.

در مجموع، شکست سیاست خارجی آمریکا در ونزوئلا، میکروکاسمی از تحول بزرگ‌تری است که نشان می‌دهد قدرت آمریکا در یک سیستم جهانی جدید محدودتر شده است.

آمریکا برای موفقیت در این نظم جدید، باید به جای یک‌جانبه‌گرایی، بر فروتنی، دیپلماسی، و همکاری چندجانبه تکیه کند.


اگر قرار باشد این وضعیت را با یک تمثیل توضیح دهیم، می‌توان گفت که آمریکا در حال حاضر مانند ناخدای یک کشتی قدرتمند است که هنوز فرماندهی قوی‌ترین ناوگان را دارد، اما همچنان با نقشه‌هایی حرکت می‌کند که متعلق به زمانی است که او تنها کشتی‌ران در اقیانوس بود.

در حالی که او اصرار دارد که همه طبق قوانین او حرکت کنند، کشتی‌های بزرگ و کوچک جدیدی (مانند چین، روسیه و قدرت‌های منطقه‌ای) در دریا ظاهر شده‌اند که مسیرهای خود را ترسیم می‌کنند و حاضر نیستند به حرف او گوش دهند.

اصرار بر استفاده از نقشه‌های قدیمی و تهدید به مجازات، صرفاً منجر به سوختن پل‌ها می‌شود، نه رسیدن به مقصد.


جغرافیای سیاسی: موشکهای روسیه در ونزوئلا

پست قبلی

ناوگان روسیه و پایان سلطه آمریکا

پست‌ بعدی

هشدار ایران درباره اسرائیل و حزب الله

مرتبطپست

رازهای پنهان: رضا شاه چگونه ایران را نابود کرد

رازهای پنهان: رضا شاه چگونه ایران را نابود کرد

آبان 25, 1404
مصاحبه ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

مصاحبه: ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

آبان 24, 1404
خرابکاری اسرائیل در ایران

خرابکاری اسرائیل در ایران نتیجه عکس می‌دهد، تنش‌ها بالا می‌گیرد

آبان 24, 1404

تغییر سیاست آمریکا در قبال اسرائیل

آبان 23, 1404

نمایشگاه موشک‌ها و غنائم جنگی ایران

آبان 23, 1404

چالش‌های آتش‌بس و رقابت قدرت‌های بزرگ

آبان 23, 1404
پست‌ بعدی
اسرائیل عملاً آتش‌بس مورد توافق را نقض کرده و یک بار دیگر "قتل و کشتار" را از سر گرفته و یک جنگ مستقیم را آغاز کرده است.

هشدار ایران درباره اسرائیل و حزب الله

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار اخیر

رازهای پنهان: رضا شاه چگونه ایران را نابود کرد

رازهای پنهان: رضا شاه چگونه ایران را نابود کرد

آبان 25, 1404
مصاحبه ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

مصاحبه: ترامپ در حال خدمت به یک کشور خارجی است

آبان 24, 1404

دسته بندی ها

  • تحلیل و نظریه
  • توازن قدرت جهانی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • فناوری
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • برگه نمونه
  • تماس با ما
  • جهان تحلیل
  • در باره ما
  • صفحه اصلی 2
  • صفحه اصلی 3
  • صفحه اصلی 4
  • صفحه اصلی 5

جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تحلیل و نظریه
  • هوش مصنوعی
  • هوش مصنوعی نظامی
  • جنگ
  • دیپلماسی
  • تاریخ
  • جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

جهان تحلیل- تحلیل اخبار و رویدادهای مهم ۲۴ ساعت گذشته از منابع معتبر جهان در یک نگاه

این وب سایت از کوکی ها استفاده می کند. با ادامه استفاده از این وب سایت شما در حال دادن رضایت به کوکی ها در حال استفاده هستید. بازدید از سیاست حفظ حریم خصوصی و کوکی.