جنگ نیابتی آذربایجان علیه ایران با کُردها و موشک کروز اسراییلی
این منبع، که برداشتی از ویدیویی در یوتیوب به نام جنگ نیابتی آذربایجان علیه ایران با کُردها و موشک کروز اسراییلی است، به بررسی تحولات ژئوپلیتیکی و نظامی اخیر در منطقه میپردازد.
گزارشگر و مهمان برنامه به تفصیل در مورد تجهیز جمهوری آذربایجان به موشکهای کروز ساخت اسرائیل علیه ایران صحبت میکنند و این اقدام را بخشی از یک طرح بزرگتر برای ایجاد جبههای نظامی در برابر ایران در منطقه قفقاز میدانند.
همچنین، این گفتگو به فعالیتهای گروههای مسلح کُردی و نقل و انتقال تسلیحات اسرائیلی و آمریکایی به مرزهای ایران اشاره دارد، که نشاندهنده تلاش برای ایجاد یک حلقه آتشین در اطراف ایران از طریق جنگهای نیابتی است.
در بخش دیگری، به تغییر تاکتیکهای نظامی اسرائیل و آمریکا پس از جنگ اخیر و رویکرد ایران به خودکفایی نظامی و عدم وابستگی به تسلیحات روسیه و چین اشاره شده و سپس این بحث با تحلیل تاریخی و فرهنگی از ماهیت جنگی تمدن ایران و رقابتهای منطقهای خاتمه مییابد.
چگونه ارسال تسلیحات اسرائیلی و ترکیهای به همسایگان ایران، پویاییهای منطقه را تغییر میدهد؟
این پرسش بسیار مهمی است و منابع موجود اطلاعات دقیقی را در مورد چگونگی تغییر پویاییهای نظامی منطقه در پی گسترش تسلیحات اسرائیلی و ترکیهای به همسایگان ایران ارائه میدهند.
بر اساس تحلیل منابع، گسترش این تسلیحات، پویاییهای منطقه را از مسیر رویارویی مستقیم با ایران به سوی استراتژی جنگ نیابتی و ایجاد جبهههای فرسایشی در مرزهای پیرامونی ایران تغییر داده است.
در اینجا به تشریح این تغییرات در جبهههای مختلف میپردازیم:
۱. تسلیح نظامی آذربایجان (محور اسرائیل و ترکیه)
آذربایجان به یک سنگر نظامی علیه ایران تبدیل شده است.
این تسلیحات و اکمالات نظامی نقش محوری در تغییر وضعیت نظامی قفقاز ایفا میکنند:
- موشکهای کروز اسرائیلی: آذربایجان با موشکهای کروز ضد کشتی ساخت اسرائیل مجهز شده است. این سامانه میتواند اهداف زمینی و دریایی را در فاصله ۳۰۰ کیلومتری با کلاهک ۱۱۳ کیلوگرمی هدف قرار دهد.
- پهپادهای اسرائیلی و تسلیحات ترکیهای: آذربایجان حجم زیادی از پهپادهای اسرائیلی و تجهیزات دیگر (از جمله پدافندها و پهپادهای رزمی) را دریافت کرده است. ترکیه نیز تسلیحات خود به آذربایجان را به شدت افزایش داده است.
- هدف استراتژیک: تبدیل آذربایجان به یک دژ نظامی در برابر ایران است. این انباشت زرادخانهها همچنین میتواند ناشی از ترس آذربایجان از ایران پس از “جنگ ۱۲ روزه” باشد، زیرا آنها در آن درگیری علیه ایران دست داشتند.
- چالشهای منطقهای: این تجهیز شدن میتواند منجر به عملیاتی علیه ارمنستان شود، بهویژه در سیونیک، و چالشی نظامی را آغاز کند که احتمالاً پای ایران را به درگیری باز میکند. مقامات ایرانی، از جمله عراقچی و سپاه پاسداران، حضور طرفهای خارجی در زنگزار را قابل تحمل ندانستهاند.
۲. گسترش تسلیحات اسرائیلی در مرزهای غربی و شرقی
انتقال تسلیحات اسرائیلی و آمریکایی به طور فزایندهای به مناطق نزدیک به سرحدات ایران در حال انجام است.
این امر موجب فعال شدن جبهههای متعدد نیابتی میشود:
- اقلیم کردستان عراق: تسلیحات اسرائیلی و آمریکایی در این منطقه در حال انتقال هستند تا به نیروهای نظامی محلی و ملیشهها تحویل داده شود. هدف از این اقدام، ایجاد جنجال و ناامنی علیه امنیت ایران است. با این حال، منابع اشاره دارند که ایران سابقه ۴۶ سال جنگ با این شبهنظامیان را دارد.
- بلوچستان (پاکستان): تسلیحات اسرائیلی به این منطقه نیز منتقل میشوند تا به نیروهای محلی داده شوند.
- استراتژی حلقه آتشین: این تحرکات بخشی از برنامه گستردهتری است که توسط آمریکا، اسرائیل و ترکیه طراحی شده تا در نهایت تلاشها علیه ایران متحد شده و ضربه وارد کنند. جبهههایی که به دنبال آغاز درگیری نیابتی هستند شامل کردستان، آذربایجان، بلوچستان و خراسان است.
۳. تغییر پویاییهای نظامی منطقه (استراتژی نیابتی)
شکست آمریکا، اسرائیل و ناتو در محاسباتشان برای درگیری مستقیم با ایران (که در ماه ژوئن رخ داد)، باعث شده است که آنها به تکتیک قدیمی جنگ نیابتی روی بیاورند.
- جنگ فرسایشی: این تاکتیک جدید به جای حمله مستقیم، بر روی سوق دادن مناطق، گروهها و شبکههای نزدیک به مرزهای ایران برای درگیری با تهران تمرکز دارد. هدف از این کار، ایجاد یک جنگ فرسایشی است تا توانمندیهای ایرانیها تحلیل برود.
- ائتلاف ترکیه و اسرائیل: این جبههسازی علیه ایران، شامل ایجاد یک “خاورمیانه جدید” است که محمدعلی گولر، کارشناس ترک، آن را با ائتلاف ترکیه و اسرائیل در رأس میداند. این ائتلاف پانترکیسم را با صهیونیسم متحد کرده و کل منطقه را (از قفقاز تا خلیج فارس) در چارچوب یک نقشه جدید مدیریت میکند.
- دور زدن ایران: این فعالیتها نشاندهنده دستپاچگی استراتژیک پس از عدم موفقیت در طرحهای اولیه است، چرا که ایجاد یک “حلقه آتشین” در اطراف ایران یک برنامه بسیار دشوار است، به خصوص با توجه به پیشتازی ایران در مسائل نیابتی.
به طور خلاصه، گسترش تسلیحات اسرائیلی و ترکیهای به همسایگان ایران، تحولی در ماهیت تهدید علیه ایران است؛ از یک تهدید مستقیم کلاسیک به یک تهدید نیابتی، چندجبههای و فرسایشی که تلاش میکند با ایجاد پایگاههای نظامی در مرزها (مانند آذربایجان) و تسلیح شبهنظامیان (مانند اقلیم کردستان)، قدرت ایران را تحلیل ببرد.
جنگ نیابتی آذربایجان علیه ایران با کُردها و موشک کروز اسراییلی
توضیح برای روشن شدن مفهوم: میتوان گفت این تغییر تاکتیک مانند این است که حریفی که توان شکست دادن شما را در نبردی تن به تن ندارد، تصمیم میگیرد به جای آن، اطرافیان شما را مسلح کند تا از طریق درگیریهای کوچک و مداوم، انرژی و منابع شما را تحلیل ببرد و شما را درگیر یک محاصره نظامی کند.
فعالیت نیابتی و جبههسازیهای منطقهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل علیه ایران چه چیزی را دنبال میکنند؟
پرسش شما درباره اهداف بلندمدت اقدامات نیابتی و جبههسازیهای منطقهای ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران، بسیار مهم و روشنگر است، زیرا به قلب استراتژیهای جدید منطقهای میپردازد.
منابع موجود نشان میدهند که این تحرکات، پس از شکست محاسبات اولیه و استراتژیهای مستقیم، به سمت یک جنگ فرسایشی و طولانیمدت سوق یافتهاند.
در مجموع، اهداف بلندمدت این اقدامات و جبههسازیها عبارتند از:
۱. فرسایش توانمندیهای ایران از طریق جنگ نیابتی
هدف اصلی تاکتیک جدید آمریکا و اسرائیل، ایجاد یک جنگ فرسایشی (جنگ فرسایشی) علیه ایران است تا در نهایت توانمندیهای ایرانیها را به تحلیل ببرند.
- تغییر تاکتیک پس از شکست: این تغییر استراتژی ناشی از شکست آمریکا، اسرائیل و ناتو در برابر ایران در مواجهههای مستقیم است. این کشورها پس از اینکه محاسباتشان (مخصوصاً پس از ماه جون) به هم خورد، به این تاکتیکهای قدیمی که پیشتر نیز شکست خورده بودند، روی آوردهاند. این چرخش به سمت جنگ نیابتی ناشی از نوعی دستپاچگی است، چرا که این استراتژی اولویت اصلی یا حتی برنامه دوم آنها نبود.
- تشکیل حلقه آتشین: آنها میخواهند با مسلح کردن مناطق، گروهها و شبکههای نزدیک به مرزهای ایران (به جان ایران باندازند)، یک حلقه آتشین (حلقه آتشین) پیرامون ایران ایجاد کنند.
۲. ایجاد سنگرهای نظامی و جبهههای عملیاتی منطقهای
این اقدامات نیابتی و تقویت جبههها با هدف ایجاد نقاط فشار مستقیم در مرزهای ایران و کشاندن پای ایران به درگیریها انجام میشوند:
- قفقاز و آذربایجان: آذربایجان در حال تبدیل شدن به یک سنگر نظامی (سنگر نظامی) یا یک پادگان نظامی (گارنیزون نظامی) در برابر ایران است. تجهیز آذربایجان با موشکهای کروز ضد کشتی ساخت اسرائیل و پهپادهای اسرائیلی و ترکیهای بخشی از این برنامه است. خطرناکترین اتفاقی که میتواند در این جبهه رخ دهد، انجام عملیات علیه ارمنستان (در سیونیک) است تا ایران را به نحوی وارد درگیری کند.
- کردستان عراق و مرزهای غربی: تسلیحات آمریکایی و اسرائیلی در حال انتقال به اقلیم کردستان عراق و همچنین بلوچستان (در پاکستان) هستند. هدف این است که این تسلیحات به نیروهای نظامی محلی و شبهنظامیان تحویل داده شوند تا علیه امنیت ایران جنجالآفرین شوند. آمریکا همچنین تصمیم دارد عراق را مجدداً وارد بحران جنگ داخلی کند تا گروههایی مانند داعش را برای به چالش کشیدن شبهنظامیان مورد حمایت ایران، پرتاب کند.
- جنوب سوریه (دفاع از اسرائیل): استقرار نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی دمشق، در واقع به دلیل ترس از حملات نیروهای مقاومت ایرانی به جنوب سوریه است. این نیروها به عنوان تدابیر امنیتی و پیشمرگ دفاع از اسرائیل مستقر میشوند. انتقال پایگاههای آمریکا به دمشق همچنین به منظور نظارت بر خط اکمالاتی ایران به سمت بلندیهای جولان است.
۳. تلاش برای بازسازی ژئوپلیتیک منطقه (خاورمیانه جدید)
تحرکات گسترده از آذربایجان و ترکیه تا اسرائیل و آمریکا، همه بخشی از یک برنامهریزی کلانتر علیه ایران هستند که باید در یک نقطه واحد شوند و ضربه نهایی را وارد کنند.
- برخی کارشناسان ترک این جبههسازیها را در چارچوب یک «نقشه جدید خاورمیانه» (خاور میانه جدید) میبینند. این نقشه جدید با ائتلاف ترکیه و اسرائیل در رأس، در صدد دور زدن ایران است. این نقشه به قدری قدیمی است که سابقه آن به مقابله صفویان باز میگردد.
۴. مقابله با بازدارندگی ایران و تهدید حمله اول
یکی از اهداف اصلی اسرائیل در شرایط کنونی، جلوگیری از حمله احتمالی ایران است، چرا که اسرائیل از حمله اول (حمله اول) ایران ترس دارد.
- ترس در اسرائیل ناشی از این است که ایران کشوری نیست که آمریکا آماده جنگ مستقیم با آن باشد. این شکست در بازدارندگی باعث شده است که اسرائیل بیم داشته باشد که ایران تصمیم به حمله اول بگیرد.
- نگرانی اسرائیل، فقدان دفاع قوی در برابر موشکها و راکتهای ویرانگر حزبالله از شمال است، که میتواند در صورت حمله اول ایران، منجر به تصرف جنوب لبنان و زیر گرفتن تلآویو و سایر اهداف شود.
به طور خلاصه، این جبههسازیهای نیابتی، که از قفقاز تا مرزهای غربی ایران کشیده شدهاند، تلاشی هماهنگ برای جایگزینی شکستهای نظامی و استراتژیک در مواجهه مستقیم با ایران، با یک استراتژی طولانیمدت و فرسایشی برای تحلیل بردن توان داخلی ایران است.
جنگ نیابتی آذربایجان علیه ایران با فعالیت گروههای مسلح کُردی و موشک کروز اسراییلی
چگونه اتکای ایران به توانمندی های بومی در موشک و پهپاد، موازنه قدرت را در برابر فشارهای خارجی حفظ می کند؟
سلام، پرسش بسیار مهم و دقیقی در مورد رویکرد استراتژیک ایران در مواجهه با فشارهای بینالمللی مطرح کردید.
بر اساس اطلاعات موجود در منابع، اتکای ایران به توانمندیهای بومی در حوزههای موشکی و پهپادی نقش محوری در حفظ موازنه قدرت و بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی ایفا میکند.
در پاسخ به این موضوع که چگونه این اتکا موازنه قدرت را حفظ میکند، باید به سه محور اصلی توجه کرد:
۱. استراتژی بومیسازی و عدم وابستگی
ایران پس از قرار گرفتن زیر فشارهای حداکثری، مسیر خود را از اتکا به تسلیحات شرقی و غربی جدا کرده است.
اولویت اصلی و مستمر ایران، پیشبرد فناوری تسلیحاتی بومی است.
-
دلایل عدم اتکا به واردات: ایران تمایلی به وابسته شدن به واردات و تجهیزات پیشرفته از کشورهای دیگر ندارد. این نگرانی در ایران وجود داشت که اگر از کشورهایی مانند روسیه و چین سلاح خریداری شود، فرآیند تولیدات داخلی کُند یا ضعیف گردد.
-
به گفته مقامات ایرانی، آنها ساختهای نظامی که خودشان تولید کردهاند را به خاطر واردات متوقف نمیکنند. در عوض، تمرکز بر وارد کردن قطعات است تا بتوانند روی آنها تحقیق کرده، بومیسازی کرده و خودشان تولید کنند.
-
حتی روسیه بارها اعلام آمادگی کرده است که هر نوع تسلیحاتی را به ایران بدهد، اما ایران خود این تسلیحات (مانند S-400 یا سوخو) را از روسیه طلب نکرده است.
۲. تمرکز بر موشک و پهپاد و کسب جایگاه جهانی
منابع نشان میدهند که تمرکز مطلق ایران بر موشک و پهپاد، ناشی از عدم دسترسی به دیگر فناوریها (به دلیل تحریمها) بوده است.
این تمرکز باعث شده است که ایران در این حوزهها به دستاوردهای قابل توجهی برسد:
-
ابتکار عمل بالا: ایرانیها آنقدر در ساخت پهپادهای مختلف و موشکهای متنوع ابتکار عمل دارند که هیچ کشور دیگری در آن عرصه به اندازه آنها ابتکار ندارد.
-
مزیت تمرکز: در حالی که کشورهای دیگر مانند روسیه تولیدات چندگانه دارند و تمرکزشان تقسیم شده است، تمرکز اصلی ایران بر دفاع و حمله تهاجمی موشکی است.
-
تبدیل شدن به نیروی تهاجمی: این پیشرفت در فناوری موشکسازی باعث شده است که ایران جایگاه یک نیروی تهاجمی را کسب کند.
-
موقعیت جهانی: در مسئله پهپادی، ایران تقریباً بازار بینالمللی را در دست گرفته و در جهان پیشتاز است. حتی پیشبینی میشود که از نظر تسلیحات خاص، مانند پهپاد و موشک (مخصوصاً بالستیک و هایپرسونیک)، ایران تا یک سال آینده پیشتاز باشد و کسی نتواند با آن رقابت کند.
۳. حفظ موازنه قدرت و تغییر تاکتیک دشمن
توانمندیهای بومی ایران در موشک و پهپاد، بازدارندگی قوی ایجاد کرده و به طور مستقیم موازنه قدرت را به نفع ایران حفظ کرده است؛ به طوری که آمریکا و اسرائیل مجبور به تغییر تاکتیکهای عملیاتی خود شدهاند.
-
شکست در تقابل مستقیم: منابع اشاره میکنند که آمریکا آماده جنگ مستقیم با ایران اصلاً نیست و در جنگ مستقیم، اسرائیل در برابر ایران “امتحان داده که نمیشود عمل کرد”. این شکست در بازدارندگی، باعث نگرانی شدید در اسرائیل شده است.
-
تغییر استراتژی خارجی: بعد از یک دوره درگیری خاص (جنگ ۱۲ روزه)، آمریکا و اسرائیل رفتار جنگی خود را عوض کردهاند. آنها دیگر مستقیماً حمله نمیکنند، بلکه به سمت فعالسازی مناطق، گروهها و شبکههای نزدیک به مرزهای ایران روی آوردهاند. هدف از این تاکتیک جدید، ایجاد جنگ فرسایشی و تحلیل بردن توانمندیهای ایرانیها است.
-
ناکامی تاکتیک نیابتی: روی آوردن آمریکا و ناتو به تاکتیک جنگ نیابتی، ناشی از شکست خوردن آنها در برابر ایرانیها در تقابل مستقیم است. این تغییر تاکتیک (جنگ نیابتی و ایجاد “حلقه آتشین” گرد ایران) یک برنامه دشوار است، به خصوص در شرایطی که ایران خود در این مسائل پیشتاز است.
به طور خلاصه، اتکای ایران به توانمندیهای بومی در موشک و پهپاد، امکان وابستگی نظامی به قدرتهای خارجی را از بین برده است، قابلیت تهاجمی و بازدارندگی ایران را به سطحی ارتقا داده که در جهان پیشتاز شناخته میشود، و در نهایت، قدرتهای رقیب را مجبور کرده است تا از تقابل مستقیم دوری کنند و به جنگهای نیابتی روی آورند.
این عوامل مجموعاً نشان میدهند که توانمندی بومی، ستون اصلی حفظ موازنه قدرت در برابر فشارهای خارجی است.




