چگونه عوامل داخلی آمریکا و منطقهای، استراتژی نظامی-سیاسی اسرائیل در قبال ایران را تغییر دهند؟
سؤال شما بسیار مهم است و به بررسی پویاییهای داخلی و خارجی مؤثری میپردازد که بر تصمیمگیریهای نظامی-سیاسی اسرائیل در قبال ایران اثرگذار بودهاند. این عوامل، بهویژه در آمریکا و منطقه، فرصتها و محدودیتهایی را برای اجرای استراتژی اسرائیل ایجاد کردهاند.
در حالی که منافع بنیادی اسرائیل برای استیلای نظامی در منطقه و تضعیف یا حذف کشورهایی که میتوانند چالشی برای مانوردهی آن باشند (مانند ایران و ترکیه) ثابت باقی مانده است، عوامل داخلی آمریکا و منطقهای، زمانبندی و فرصت برای اقدام نظامی را بهطور چشمگیری تغییر دادهاند.
در اینجا نحوه تأثیرگذاری این عوامل بر استراتژی اسرائیل توضیح داده شده است:
۱. تغییرات ناشی از عوامل داخلی آمریکا
در گذشته، پنجره زمانی برای حمله احتمالی اسرائیل به ایران (پیش از دسامبر) با توجه به سیاستهای داخلی آمریکا تعیین شده بود.
استدلال این بود که پس از ورود آمریکا به فصل انتخابات میاندورهای، انجام عملیات برای اسرائیل پیچیدهتر میشود. با این حال، تحولات اخیر در صحنه داخلی آمریکا تصویر را دستخوش تغییرات مهمی کرده است:
- کاهش حمایت در میان پایگاه ترامپ: حمایت از اسرائیل در میان طیف «آمریکا اول» (MAGA) بهشدت کاهش یافته است.
- فشار ترامپ و اهرم واشنگتن: ترامپ متوجه شده است که اسرائیل در حال تبدیل شدن به یک مشکل سیاسی برای اوست، تا جایی که به یکی از حامیان خود گفت که «مردم من دارند از شما متنفر میشوند». این آگاهی باعث شد ترامپ تغییر موضع دهد و فشار واقعی بر اسرائیل وارد کند. این اعمال نفوذ برای اولین بار به نتیجه رسید و منجر به آتشبس شد.
- کاهش ریسک از دیدگاه واشنگتن: کسانی که در واشنگتن مستقر هستند، احساس میکنند که این فشار ترامپ بر اسرائیل کارآمد بوده و احتمال ریسک جنگ را کاهش داده است. این موضوع بسیار حیاتی است، زیرا نشان میدهد که اهرم فشار آمریکا در صورت تصمیمگیری برای استفاده، قطعاً کارساز خواهد بود.
پیامد استراتژیک: تغییر فضای سیاسی و ریزش حمایت در میان پایگاه اصلی ترامپ، فرصت و پنجره زمانی اسرائیل برای اقدام نظامی را بهطور چشمگیری تغییر داده است.
۲. تغییرات ناشی از عوامل منطقهای
واکنشهای منطقهای و متحد شدن کشورهای منطقه نیز بر محاسبات استراتژیک اسرائیل تأثیر گذاشته است:
- خطای حمله به قطر: اسرائیل با حمله به دوحه، قطر، «اشتباه بزرگی» مرتکب شد.
- وحدت منطقه و فشار بر آمریکا: منطقه بهشدت نسبت به این حمله واکنش نشان داد. نحوه واکنش و اتحاد منطقه (به رهبری قطر و سایر کشورها) علیه اسرائیل، باعث شد که این کشورها بر ترامپ فشار بیاورند تا او نیز به نوبه خود بر اسرائیل فشار وارد کند.
پیامد استراتژیک: این واکنشها و وحدت منطقهای، دینامیکهای منطقهای را تغییر داده و فشار مضاعفی بر اسرائیل برای تجدیدنظر در اقدامات خود وارد کرده است.
۳. تأثیر این عوامل بر زمانبندی حمله
با وجود کاهش حمایت آمریکا و فشار منطقهای، استراتژیپردازان اسرائیلی بر سر زمانبندی بعدی اختلاف نظر دارند:
- منافع پایدار اسرائیل: اگرچه عوامل خارجی تغییر کردهاند، منافع اسرائیل برای برقراری استیلای نظامی کامل و از بین بردن قابلیتهای بازدارنده رقبای منطقهای همچنان پا برجاست.
- افزایش ریسک برای عملیات زودهنگام: برخی از اسرائیلیها معتقدند که دقیقاً به دلیل این تغییرات منفی (کاهش حمایت آمریکا و فشار منطقهای)، اسرائیل اکنون بیشتر احتمال دارد که قبل از پایان دسامبر حمله کند.
- هدف از حمله زودهنگام: استدلال این است که با حمله به ایران و کشاندن آمریکا به جنگ، اسرائیل میتواند بار دیگر پویاییها را تغییر دهد و شرایط را از وضعیت نامطلوبی که در نتیجه اشتباه حمله به قطر ایجاد شده، دور سازد.
- انگیزه شخصی نتانیاهو: منافع شخصی نتانیاهو نیز قویتر شده است؛ اگر او جنگی در غزه نداشته باشد، برای دوری از زندان به جنگ دیگری نیاز دارد و بمباران لبنان کافی نیست، بلکه به چیزی بزرگتر احتیاج دارد.
بنابراین، در حالی که فشار آمریکا و وحدت منطقهای پنجره فرصت را محدود کرده و خطر را از دید واشنگتن کاهش داده، این شرایط متضاد باعث شده است تا برخی از مقامات سابق اسرائیلی بر این باور باشند که ریسک حمله، به دلیل نیاز به تغییر سریع دینامیکهای منطقهای و داخلی (نتانیاهو)، در واقع افزایش یافته است.
این وضعیت مانند کشتیگیری است که در حال باخت است؛ فشارهای خارجی (آمریکا و منطقه) موقعیت او را ضعیف کرده، اما این ضعف ممکن است او را وادار کند که بهجای تسلیم، آخرین حرکت پر ریسک خود (حمله) را قبل از اتمام زمان انجام دهد تا شاید بتواند نتیجه بازی را برگرداند.
تاثیر بازدارندگی موشکی ایران و نقش آذربایجان بر جنگ احتمالی اسرائیل-ایران چیست؟
این سؤال بسیار مهمی است و به دو عامل کلیدی اشاره دارد که بر دینامیک هرگونه درگیری احتمالی آینده بین ایران و اسرائیل تأثیر میگذارند: توان بازدارندگی ایران و جغرافیای منطقهای مرتبط با آذربایجان.
در اینجا به تفصیل تأثیر این دو عامل بر گسترش احتمالی جنگ اسرائیل-ایران بر اساس منابع میپردازیم:
۱. تأثیر بازدارندگی موشکی ایران
توانایی موشکی ایران به عنوان یک عامل بازدارنده بسیار مؤثر علیه اسرائیل شناخته شده است.
نقش در بازدارندگی و تعیین دینامیک جنگ:
- سرعت و قابلیت دسترسی: منطقه به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی کوچکتر شده است؛ ایران موشکهایی دارد که میتوانند در ۱۲ دقیقه به اسرائیل برسند.
- عامل کلیدی در آتشبس: موشکهای ایران احتمالاً یکی از دلایل اصلی بودند که اسرائیلیها در پایان جنگ گذشته خواستار آتشبس شدند.
- برتری نسبت به سامانههای دفاعی: ایران موشکهایی را سریعتر از ساخت سامانههای رهگیر توسط آمریکا و اسرائیل میسازد.
- توانایی نفوذ: اگرچه دامنه کامل خسارات وارده توسط موشکها به دلیل سانسور نظامی اسرائیل نامشخص است (زیرا تنها اجازه نمایش اهداف غیرنظامی داده میشد)، اما مشخص شد که اسرائیل در حال اتمام رهگیرها بود و ایرانیها در نفوذ به سامانههای دفاع هوایی یا یافتن شکافها در آنها کارآمدتر شدند.
- چالش برای سلطه اسرائیل: این توانایی موشکی نشان داد که ایران میتواند با استفاده از موشکها، بیش از برنامه هستهای یا گروههایی مانند حزبالله، اسرائیل را بازدارد و تسلط آن را به چالش بکشد.
- آمادگی برای فاز دوم: ایران در حال بازسازی پرتابگرها و ساخت موشکهای بیشتر است.
تأثیر بر گسترش جنگ:
اگر درگیری تشدید شود و ایرانیها در ضربه زدن شدید به اسرائیلیها (شاید با تلفات بالا) موفق باشند، فشار بر آمریکا برای دخالت افزایش مییابد.
در این صورت، خویشتنداریای که ایرانیها در قبال تقابل با آمریکا نشان دادهاند، ممکن است از بین برود.
در چنین فازی، ایرانیها که ذخیره بزرگتری از موشکهای کوتاهبرد و میانبرد دارند، احتمالاً شروع به استفاده از آنها خواهند کرد.
۲. نقش آذربایجان و ریسک سرایت به قفقاز جنوبی
نقش آذربایجان یک منطقه خطر بالقوه برای گسترش جغرافیایی درگیری است.
استفاده از قلمرو آذربایجان:
- رسانههای ایرانی گزارش دادهاند که از قلمرو آذربایجان در طول جنگ ژوئن استفاده شده است.
- این مسئله باعث ایجاد خشم و سوءظنی عظیم و مسلم در ایران شده است، که نه فقط ناشی از گزارشها بلکه به دلیل اتحاد اسرائیل و آذربایجان طی دو دهه گذشته نیز هست.
- اسرائیلیها در امور نظامی و اطلاعاتی آذربایجان بسیار فعال هستند و این رابطه را بیشتر به دلیل رقابت خود با ایران دنبال میکنند.
ریسک گسترش و خویشتنداری ایران:
- به دلیل ظن عمیق و شاید شواهدی از نقش آذربایجان در درگیری، این احتمال وجود دارد که تقابل بتواند به آنجا گسترش یابد.
- با این حال، ایرانیها به دلایل مختلف، از جمله دلایل قومی/نژادی، تمایل بسیار کمی به تقابل مستقیم با آذربایجان دارند.
به طور خلاصه، توانایی موشکی ایران به عنوان یک عامل بازدارنده قدرتمند، ریسک تلفات بالا در اسرائیل را افزایش میدهد که به نوبه خود میتواند خویشتنداری ایران در قبال آمریکا را از بین ببرد و منجر به استفاده از ذخایر موشکی بزرگتر شود.
همزمان، اگر جنگ تشدید شود، نقش همکاری نظامی و اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل باعث میشود که تقابل به احتمال زیاد به قلمرو آذربایجان نیز سرایت کند، با وجود عدم تمایل ایران به درگیری مستقیم با باکو.