جاه طلبیهای توافق برای توافق با ایران: بررسی تحریمها
این گفتگوی مفصل که در یک برنامه یوتیوبی انجام شده، به بررسی ادعای اخیر دونالد ترامپ مبنی بر درخواست ایران برای لغو تحریمها و احتمال مذاکره جدید میپردازد. جاه طلبیهای توافق برای توافق با ایران: بررسی تحریمها
مجری و میهمان برنامه، یوسف عزیزی پژوهشگر سیاستگذاری عمومی، امکان جدی بودن اراده ترامپ برای مذاکره را با توجه به اقدامات گذشته او و نفوذ لابی اسرائیل در سیاست داخلی آمریکا زیر سوال میبرند.
در این بحث، به منافع متقابل ایران و آمریکا برای همکاری در راستای اهداف ژئوپلیتیک و اقتصادی اشاره میشود، اما بر چالشهای تاریخی و سیاسی، از جمله قدرت محدود رئیسجمهور آمریکا برای لغو کامل تحریمها و همچنین عدم ثبات سیاست خارجی واشنگتن تأکید میگردد.
همچنین، این گفتگو جنگ روایتی ترامپ مبنی بر مدیریت او در درگیریهای منطقهای برای وادار کردن ایران به مذاکره را بررسی کرده و در نهایت، به تحلیل احتمال تغییر ریل سیاست خارجی ایران از سمت شرق (چین و روسیه) در صورت لغو گسترده تحریمها توسط آمریکا میپردازد
تصمیم و توان مقابله با تحریم ها و توافق با ایران چقدر جدی است؟
مسئله جدی بودن اراده و توان دونالد ترامپ برای لغو تحریمها و دستیابی به توافق با ایران، موضوعی چندوجهی است که هم به انگیزههای شخصی و سیاسی او، و هم به محدودیتهای ساختاری در داخل آمریکا بازمیگردد.
در مورد اراده و جدیت ترامپ برای مذاکره و توافق، منابع نشان میدهند که او اشتیاق زیادی دارد، هرچند نیاتش همیشه محل سؤال است.
۱. اراده و انگیزه ترامپ برای توافق
اشتیاق شخصی و سیاسی:
- ترامپ واقعاً اشتیاق دارد که بتواند با ایران مذاکره کند، عکس یادگاری بگیرد و اعلام کند که با ایران صلح و رابطه برقرار کرده است. این اشتیاق را، حداقل در آن برهه، بایدن نداشت.
- توافق با ایران، در صورت دستیابی، میتواند به عنوان یک «توافق بهتر از برجام» در داخل آمریکا به فروش برسد و برای ترامپ امتیاز سیاسی به همراه آورد. همچنین میتواند برنامه هستهای ایران را بدون نیاز به برخورد نظامی محدود کند.
اهرم فشار و بازی روایتی:
- ترامپ در تلاش است تا مدیریت کامل جنگ ۱۲ روزه قبلی را به خود نسبت دهد. او میخواهد بگوید که مدیریت قضیه در دست خودش بوده و مقتدر کامل بوده است.
- او از این اهرم برای فشار بر ایران استفاده میکند و به ایرانیها میگوید که اگر با من تفاهم نکنید، من دوباره میتوانم اسرائیل را به جان شما بیندازم، چرا که هدایت آن کار را داشته است.
- ترامپ همچنین مدعی است که با تأخیر انداختن در رسیدن ایران به تسلیحات اتمی، ایران دیگر «قلدر منطقه» نیست و این باعث میشود که ایران مجبور به مذاکره شود.
- در حال حاضر، لابی اسرائیل در واشینگتن فشار مضاعفی بر دولت ترامپ میآورد. گزارشی منتشر شده است که نشان میدهد صادرات نفت ایران (بیش از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه در روز) افزایش یافته، در حالی که قرار بود مکانیسم فشار حداکثری آن را به زیر ۱۰۰ هزار بشکه برساند. این شرایطی است که ترامپ میتواند بحث مذاکره با ایران را پیش ببرد.
منفعت استراتژیک:
- برقراری ارتباط مجدد میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد. به ویژه برای آمریکا، یکی از اهداف اصلی برجام این بود که ایران از زنجیره پکن-مسکو دور شود و اقتصادش به سمت باشگاه غرب برگردد. جدا کردن یکی از اضلاع ائتلاف ایران، چین، روسیه و کره شمالی، برای آمریکا بسیار مهم است.
۲. توان و محدودیتهای ترامپ برای لغو تحریمها
با وجود اراده برای توافق، توان ترامپ برای لغو تحریمها دارای محدودیتهای جدی است:
محدودیتهای حقوقی و ساختاری:
- یکی از سوالات کلیدی این است که رئیسجمهور آمریکا چقدر توان دارد تحریمها را بردارد.
- قوانین تحریمی واقعاً پیچیده و چند لایهاند. برخی از این تحریمها تحت کنترل کنگره هستند و رئیسجمهور نمیتواند به تنهایی آنها را از بین ببرد.
- ترامپ ممکن است بتواند به صورت موقت، مجوزهایی (ویورهایی) برای تعلیق تحریمها صادر کند، اما این مجوزها دائمی نیستند. این مسئله خطر بزرگی را برای ایران ایجاد میکند؛ زیرا رئیسجمهور بعدی ممکن است آن مجوزها را لغو کند.
هزینههای سیاسی داخلی:
- بزرگترین مانع، هزینه سیاسی داخلی است که ترامپ باید بپردازد. اگر ترامپ یک توافق (به ویژه یک توافق پلهکانی یا موقت) با ایران انجام دهد، در کنگره با مخالفتهای شدید مواجه خواهد شد.
- رسانههای جریان اصلی (از جمله فاکس نیوز) و حتی اعضای حزب خودش میتوانند از این موضوع به عنوان “آتو” استفاده کرده و علیه او برنامهریزی کنند.
- این فشارها باعث میشود که ترامپ دلیل موجهی برای تحمل این همه هزینه داخلی نداشته باشد، مگر اینکه پرونده ایران اهمیت استراتژیک بسیار بالایی برایش داشته باشد یا آورده اقتصادی سریع و سودمندی برای آمریکا یا خانوادهاش به همراه بیاورد.
خواسته ایران در مقابل ترامپ:
- اگر مذاکرات حول محور خواستههای فراتر از هستهای (مانند موشکی و منطقهای) باشد، احتمال توافق پایین میآید. ایران، به ویژه پس از تجربه ۱۲ روزه جنگ، مسائل موشکی را تهدید موجودیتی میبیند و بعید است به سرعت وارد مذاکره در این مقوله شود.
- اگر توافقی صورت گیرد، به احتمال زیاد باید گام به گام باشد.
در مجموع، اراده ترامپ برای دستیابی به یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک با ایران جدی به نظر میرسد و تحت فشارهای داخلی و خارجی برای حل پرونده ایران قرار دارد.
اما توان او برای ارائه امتیازات دائمی و گسترده (لغو کامل تحریمها) به دلیل پیچیدگی قوانین تحریمی و مخالفت شدید داخلی در کنگره، محدود است.
میتوان وضعیت فعلی را شبیه به حرکت یک کشتی دانست که موتور قوی (اراده ترامپ) برای حرکت رو به جلو دارد، اما دکلها و بادبانهایش (محدودیتهای قانونی و سیاسی داخلی) طوری تنظیم شدهاند که مسیر را بسیار دشوار و پرهزینه میسازند.
او میتواند با سرعت زیاد حرکت کند، اما ممکن است در میانه راه مجبور به توقف یا تغییر مسیر شود.
چشمانداز احتمالی امتیازات متقابل ایران و آمریکا در دادگاه آتی در ازای لغو تحریمها چیست؟
این یک پرسش محوری است، زیرا قلب هر مذاکرهای در مورد تبادل امتیازات و منافعی است که قرار است داده و گرفته شود.
با توجه به اطلاعات موجود در منابع، چشمانداز احتمالی امتیازات متقابل ایران و آمریکا در ازای لغو تحریمها، با تمرکز بر خواستهها و محدودیتهای هر دو طرف، به شرح زیر است:
۱. خواستههای احتمالی ایران (امتیازاتی که آمریکا باید بدهد):
- لغو گسترده تحریمها: خواسته ایران، همانند دور قبلی مذاکرات، برداشته شدن تحریمهای گسترده است که از برجام نیز فراتر میرود.
- گشایش اقتصادی و دسترسی به بازارها: ایران خواهان گشایش اقتصادی بیشتر و افزایش دسترسی به بازارهای جهانی است.
- سود اقتصادی مستقیم: ایران همچنین تمایل دارد که اگر شرکتهای آمریکایی وارد شوند، سرمایهگذاری در خاک ایران (مانند صنایع بالادستی نفت و گاز یا خودروسازی در کیش) انجام دهند. ایران مخالف ورود صرف کالاهای مصرفی (مانند خودروهای شورولت) است که باعث خروج سرمایه و دلار از کشور شود.
۲. امتیازات احتمالی ایران:
- پذیرش محدودیتهای هستهای بیشتر: ایران در دورههای قبلی مذاکرات اعلام کرده بود که حاضر است امتیازات بیشتری نسبت به برجام بدهد.
- تعلیق غنیسازی: ایران ممکن است حاضر باشد غنیسازی هستهای خود را برای دو سال تعلیق کند، نه اینکه آن را به طور کامل کنار بگذارد، البته به شرط اینکه آمریکا تحریمهای بیشتری را لغو کند.
- دسترسی/محدودیتهای بیشتر: ایران ممکن است دسترسی بیشتر یا محدودیتهای بیشتری در برنامه هستهای خود بپذیرد.
- مذاکره بر سر مسائل منطقهای: در صورتی که مسئله هستهای پیشرفت کند، این امکان وجود دارد که ایران در آینده (مثلاً دو سال بعد) آماده مذاکره کلیتر در مورد مسائل منطقهای باشد.
۳. خواستههای احتمالی آمریکا (امتیازاتی که ایران باید بدهد):
- محدودسازی برنامه هستهای: هدف آمریکا، محدود کردن برنامه هستهای ایران بدون نیاز به درگیری نظامی است.
- تمرکز بر مسائل موشکی و منطقهای: این یک سؤال بزرگ است که آیا دولت ترامپ صرفاً بر بحث هستهای تمرکز خواهد کرد (که خواسته ایران است) یا مسائل موشکی و منطقهای را نیز روی میز خواهد گذاشت. ترامپ به دنبال این است که ایران «خواستههای او را بپذیرد» و در روایت خود مدعی شده که با کاهش قدرت ایران، آن را مجبور به مذاکره کرده است.
- خط قرمز در غنیسازی: برخی خطوط قرمز در آمریکا خواستار آن هستند که ایران به طور کلی غنیسازی را کنار بگذارد.
۴. چالشها و محدودیتهای کلیدی در مسیر توافق:
- رد خط موشکی: ایران مذاکره بر سر برنامههای موشکی را به عنوان یک تهدید امنیتی و تهدید موجودیتی میبیند. حتی مقامات ارشد (مانند آقای لاریجانی) نیز در برابر مذاکره بر سر موشکها موضع سفت و سختی گرفتهاند.
- فرآیند گام به گام در مقابل توافق بزرگ: ایران تنها میتواند قدم به قدم جلو برود و ایجاد یک تغییر اساسی بزرگ (تغییر ریل) بعید به نظر میرسد، به ویژه با توجه به بیثباتی در سیاست داخلی آمریکا. این در حالی است که ترامپ معمولاً به دنبال «توافقهای بزرگ» است و سابقه آمریکا نشان میدهد که انتظار دارند ایران ابتدا همه چیز را امضا کند، سپس شاید تحریمها برداشته شود.
- قدرت رئیسجمهور در لغو تحریمها: لغو گسترده تحریمها توسط ترامپ بسیار بعید است، زیرا قوانین تحریمی پیچیده، چند لایه و بخشی از آنها تحت کنترل کنگره است. رئیسجمهور میتواند صرفاً مجوزهای موقت (Waivers) بدهد اما نمیتواند تحریمها را به طور کامل از بین ببرد.
- سود استراتژیک آمریکا: یکی از منافع عمده آمریکا از مذاکره، دور کردن ایران از اتحاد رو به گسترش با چین و روسیه (پکن-مسکو-تهران) است، زیرا برجام در ابتدا با هدف بازگرداندن اقتصاد ایران به سمت غرب طراحی شده بود.
- هزینه سیاسی داخلی ترامپ: هرگونه توافق با ایران، به خصوص اگر گام به گام باشد، برای ترامپ در سیاست داخلی هزینه سیاسی زیادی به دنبال خواهد داشت و با مخالفت شدید کنگره، رسانههای اصلی و لابیهای قدرتمند (مانند لابی اسرائیل) مواجه خواهد شد.
به طور خلاصه، چشمانداز مذاکرات احتمالی بر پایه امتیازدهی هستهای ایران (فراتر از برجام) در ازای لغو تحریمهای گستردهتر از برجام متمرکز است.
اما این مسیر با موانع جدی روبهرو است؛ به خصوص اگر آمریکا پافشاری بر روی موضوع موشکی یا خروج کامل ایران از غنیسازی داشته باشد، و همچنین به دلیل فقدان ثبات و اطمینان در سیاست خارجی آمریکا.
اگر بخواهیم این پیچیدگی را در نظر بگیریم، وضعیت مذاکره شبیه به یک بازی شطرنج در یک زمین لغزنده است: هر دو طرف میخواهند مهرههای بیشتری را در ازای کمترین خطر از دست بدهند، اما زمین (یعنی سیاست داخلی و تحریمها) آنقدر ناپایدار است که هیچکدام نمیتوانند به حرکت بعدی طرف مقابل یا حتی به حرکت خود در آینده اعتماد کامل داشته باشند.
چگونه سیاستهای داخلی آمریکا و رقابتهای منطقهای در مسیر دیپلماسی ایران و آمریکا میگذارند؟
این پرسش بسیار مهم و پیچیدهای است، زیرا دیپلماسی ایران و آمریکا نه تنها تحت تأثیر منافع مستقیم طرفین، بلکه به شدت متأثر از نیروهای داخلی و رقابتهای استراتژیک گستردهتر است.
بر اساس تحلیل منابع، سیاست داخلی آمریکا و رقابتهای منطقهای به شرح زیر بر مسیر دیپلماسی تأثیر میگذارند:
۱. تأثیر سیاست داخلی آمریکا (محدودیتها و هزینههای داخلی)
سیاست داخلی آمریکا یک عامل تعیینکننده در میزان اراده و توانایی رئیسجمهور برای پیگیری توافق با ایران است:
- نفوذ لابی اسرائیل و تندروها: لابی اسرائیل دست بالا را در سیاست داخلی آمریکا دارد. این گروهها دائماً بر دولت فشار میآورند. بهعنوان مثال، گزارشهای منتشر شده توسط اندیشکدههایی که بخشی از لابی اسرائیل هستند (مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها)، دولت ترامپ را به دلیل افزایش صادرات نفت ایران (بیش از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه در روز) مورد انتقاد قرار داده و مدعیاند این درآمد صرف توسعه برنامههای هستهای، موشکی و منطقهای ایران میشود.
- محدودیتهای قدرت رئیسجمهور در لغو تحریمها: ایران و آمریکا باید بررسی کنند که رئیسجمهور آمریکا تا کجا توانایی لغو یا تعلیق تحریمها را دارد. بسیاری از قوانین تحریمی پیچیده و چندلایه هستند و بخشی از آنها تحت کنترل کنگره است. این سؤال برای ایران پیش میآید که از آن بخش از رفع تحریمها که در اختیار رئیسجمهور است، چقدر میتواند بهره ببرد.
- هزینه سیاسی داخلی برای ترامپ: اگر ترامپ بخواهد توافقی را با ایران به سرانجام برساند، باید هزینه سیاسی سنگینی را در سیاست داخلی بپردازد. او در کنگره با مخالفان بسیاری مواجه خواهد شد، حزب مخالف از این موضوع به عنوان اهرم (آتو) استفاده خواهد کرد و رسانههای جریان اصلی (حتی فاکس نیوز و اعضای حزب خودش) برنامههایی علیه او پخش خواهند کرد.
- عدم ثبات سیاست داخلی: عدم ثبات در سیاست داخلی آمریکا و نحوه توزیع قدرت در این کشور بر سیاست خارجی تأثیر گذاشته است. به همین دلیل، بسیاری از کشورها (از جمله ایران) در مواجهه با آمریکا رفتار محتاطانه دارند، چرا که اعتمادی که باید شکل بگیرد، هنوز ایجاد نشده است.
۲. تأثیر رقابتهای منطقهای و استراتژیک
محیط رقابتی منطقه و رقابتهای قدرتهای بزرگ، تعیینکننده بستر دیپلماسی هستند:
- مدیریت جنگ و اهرم فشار اسرائیل: روایتهایی وجود دارد که مذاکرات پیشین ایران و آمریکا (دورهای پنجم و ششم) به نتایج خوبی رسیده بودند که اسرائیل با راه انداختن جنگ ۱۲ روزه مداخله کرد ترامپ با این ادعا که خودش مدیریت آن جنگ را بر عهده داشته، میخواهد به ایران بگوید که توانایی هدایت دوباره اسرائیل علیه آنها را دارد (“من دوباره میتونم این اسرائیلو بندازم به جونتون”) و از این طریق برای مذاکره فشار وارد کند.
- پیمانهای منطقهای و صلح ابراهیم: ترامپ مسیر دیپلماسی با ایران را در ارتباط با طرح گستردهتر «صلح ابراهیم» (پیمان ابراهیم) میبیند. او استدلال میکند که با تأخیر در رسیدن ایران به تسلیحات اتمی، ایران دیگر «قلدر منطقه» نیست. این شرایط باعث میشود که ایران مجبور به مذاکره شده و همزمان کشورهای منطقه نیز راحتتر به پیمان ابراهیم بپیوندند .
- جذب قدرتهای منطقهای به سمت شرق: یکی از اهداف استراتژیک آمریکا از توافقاتی مانند برجام این بود که اقتصاد ایران دوباره به سمت غرب برگردد و عضوی از «باشگاه غرب» شود. این هدف میتوانست شکافی در زنجیره پکن-مسکو-تهران ایجاد کند. با این حال، افزایش فشار غیرمنطقی آمریکا بر ایران و دیگر اضلاع این بلوک (روسیه، چین، کرهشمالی)، باعث اتحاد بیشتر این کشورها شده . ایران نیز به کار کردن با چین و روسیه خو کرده و زیرساختهای سیاست خارجیاش بر اساس این «شرقگرایی» شکل گرفته است.
- حفظ حضور نظامی آمریکا: لابیهای اسرائیل و عربستان در واشنگتن سرمایهگذاری شدیدی میکنند تا مطمئن شوند نیروهای نظامی و تجهیزات آمریکا در منطقه بمانند. دلیل این امر این است که آنها بدون حضور آمریکا، قدرت نظمآفرینی در برابر ایران و متحدین منطقهایاش را ندارند.
به طور خلاصه، مسیر دیپلماسی ایران و آمریکا مانند کشتیای است که برای حرکت، نه تنها باید بر آبهای روابط دوجانبه غلبه کند، بلکه دائماً باید مراقب تلاطمهای شدید ناشی از طوفانهای سیاسی داخلی آمریکا (مانند نفوذ لابیها و محدودیتهای کنگره) و جریانهای قوی رقابتهای استراتژیک (مانند پروژههای منطقهای اسرائیل و جبههبندی با چین و روسیه) باشد.
حمله موشکی ایران به پایگاه مخفی اسرائیل، موسوم به سایت ۸۱، دلیل عدم شرکت ایران در صلح غزه




