تأثیر همکاری نظامی ایران و ونزوئلا بر منافع ایالات متحده و امنیت منطقهای چیست؟
همکاری نظامی رو به رشد میان ایران و ونزوئلا، که ریشه در دهههای گذشته دارد و تحت حکومتهای چاوز و مادورو شدت یافته است، چالشهای امنیتی و راهبردی جدیدی را برای منافع ایالات متحده و ثبات منطقه آمریکای لاتین ایجاد کرده است.
بر اساس منابع موجود، این تأثیرات را میتوان در چند محور اصلی دستهبندی کرد:
۱. ایجاد پایگاه راهبردی و دور زدن تحریمها ایران و ونزوئلا در ژوئن ۲۰۲۲ یک توافقنامه همکاری ۲۰ ساله امضا کردند که حوزههای نفت، پالایش، دفاع و اطلاعات را پوشش میدهد.
برای ایران، این اتحاد به معنای دسترسی به یک قطب لجستیکی در نیمکره غربی برای دور زدن تحریمها، بازارهای جدید برای فروش نفت و تسلیحات، و دولتی دوست است که حاضر به میزبانی از کشتیها، هواپیماها و مشاوران ایرانی در نزدیکی مرزهای ایالات متحده است.
برای ونزوئلا، این همکاری به معنای دریافت تخصص پالایشگاهی و دسترسی به فناوری نظامی ایران برای جایگزینی تجهیزات فرسوده روسی است.
۲. انتقال تسلیحات و تغییر موازنه تهدیدات دریایی ایران تسلیحات خاصی را به ونزوئلا صادر کرده که قابلیتهای نظامی کاراکاس را در دریا افزایش میدهد:
- موشکهای ضد کشتی: ونزوئلا به موشکهای ضد کشتی CM90 (نسخه صادراتی موشک نصیر ایران) مجهز شده است که بردی حدود ۵۵ مایل (۸۸ کیلومتر) دارد,.
- قایقهای تندرو: این موشکها بر روی قایقهای تندرو کوچک (کلاس ذوالفقار یا پیکاپ) نصب شدهاند.
- تاکتیکهای هجومی: اگرچه برد این موشکها بازی را کاملاً تغییر نمیدهد، اما یک “حباب ضد کشتی” در حدود ۵۰ مایل دریایی از سواحل ونزوئلا ایجاد میکند.
- این امر میتواند تهدیدی برای ناوشکنها، کشتیهای گارد ساحلی و کشتیهای لجستیکی آمریکا در نزدیکی بنادر کلیدی باشد، بهویژه در سناریوهای عملیات آبی-خاکی,.
۳. توسعه توان پهپادی و نظارتی ایران به یکی از صادرکنندگان تهاجمی پهپاد تبدیل شده و ونزوئلا نیز از این فناوری بهرهمند شده است:
- پهپادهای شناسایی و تهاجمی: ونزوئلا اکنون دارای پهپادهای “مهاجر ۶” (با برد و مداومت پروازی بالا) و نسخههای بومیسازی شده از پهپادهای انتحاری “شاهد” (مانند “زامورا وی-۱”) است.
- انتقال فناوری: همکاریها فراتر از فروش مستقیم رفته و شامل انتقال فناوری است که به ونزوئلا اجازه میدهد پهپادها را در داخل مونتاژ یا اصلاح کند.
- تهدید عملیاتی: ترکیب پهپادها با قایقهای تندرو به ونزوئلا امکان میدهد تا اهداف را شناسایی کرده و مختصات را به واحدهای موشکی ارسال کند، یا از پهپادهای انتحاری برای ایجاد مزاحمت و ضربه به رادارها و کشتیها استفاده نماید,.
۴. صادرات دکترین “جنگ نامتقارن” خلیج فارس شاید مهمتر از سختافزار، صادرات “دکترین نظامی” ایران باشد.
ایران در حال آموزش ونزوئلا برای استفاده از الگوی جنگی خود در خلیج فارس است که بر ترکیبی از قایقهای کوچک، موشکهای ضد کشتی، مینها و پهپادها متکی است.
تحلیلگران نگران هستند که ایران در حال پیادهسازی مدل “جنگ ضد دسترسی” (Anti-Access Warfare) خود در حیاط خلوت دریایی ایالات متحده است.
این ترکیب، اگرچه قادر به شکست دادن نیروی دریایی آمریکا در یک نبرد باز نیست، اما میتواند خسارات و تلفات قابلتوجهی به نیروهای آمریکایی وارد کند,.
۵. نفوذ گروههای نیابتی و تروریستی (حزبالله) یکی از نگرانکنندهترین جنبههای این همکاری برای ایالات متحده، حضور گروههای نیابتی مانند حزبالله لبنان در ونزوئلا است.
گزارشها حاکی از آن است که حزبالله از ونزوئلا برای جمعآوری کمکهای مالی از طریق قاچاق مواد مخدر و تجارتهای غیرقانونی استفاده میکند و به عنوان یک عامل بیثباتکننده و “چشم و گوش” ایران در نیمکره غربی عمل میکند.
این حضور ریشهدار، حتی در صورت سقوط رژیم مادورو، میتواند به عنوان یک تهدید پایدار باقی بماند.
جمعبندی بهطور خلاصه، همکاری نظامی ایران و ونزوئلا به این معناست که ایران موفق شده است قطعاتی از راهبرد نظامی خود در خلیج فارس را بر روی ارتش شکننده یک کشور آمریکای لاتین سوار کند.
اگرچه این تواناییها تهدیدی وجودی برای ارتش ایالات متحده نیستند، اما پتانسیل ایجاد درگیری، تلفات نظامی و بیثباتی منطقهای را بهطور قابلتوجهی افزایش دادهاند.
تشبیه: میتوان وضعیت نظامی فعلی ونزوئلا با کمک ایران را به “نصب یک موتور اسپرت تقویتشده روی یک خودروی فرسوده و قدیمی” تشبیه کرد.
اگرچه بدنه اصلی (ارتش ونزوئلا) ممکن است دچار زنگزدگی و مشکلات ساختاری (فساد و ضعف آموزش) باشد، اما قطعات جدید و پیشرفته (موشکها و پهپادهای ایرانی) به آن قدرت ضربه زدن ناگهانی و خطرناکی میدهند که نباید نادیده گرفته شود.
چگونه ایران با استفاده از تکنولوژی و تاکتیک های جنگی، تحریم ها را دور میزند؟
بر اساس منابع موجود، ایران با استفاده از ترکیبی از پوششهای تجاری فریبنده، فناوریهای با کاربرد دوگانه و ایجاد اتحادهای راهبردی، موفق شده است تحریمهای بینالمللی را دور زده و تجهیزات و تاکتیکهای نظامی خود را به ونزوئلا صادر کند.
این فرآیند از طریق روشهای زیر انجام میشود:
۱. استفاده از پوشش تجاری و کالاهای دوگانه (Dual-Use Cover) ایران برای انتقال سختافزارهای نظامی به ونزوئلا، از پروازهای باری و کشتیهای تجاری استفاده میکند که در ظاهر حامل کالاهای معمولی مانند “قطعات خودرو” یا “ماشینآلات صنعتی” هستند,.
با این حال، این محمولهها در واقع دارای کاربرد دوگانه هستند و شامل قطعات موشک، کیتهای مونتاژ پهپاد و سایر تجهیزات نظامی میباشند که تحت عنوان کالاهای غیرنظامی پنهان شدهاند.
۲. ایجاد قطب لجستیکی برای دور زدن تحریمها توافقنامه همکاری ۲۰ ساله میان ایران و ونزوئلا که در ژوئن ۲۰۲۲ امضا شد، به ایران اجازه داده است تا یک “قطب لجستیکی” در نیمکره غربی ایجاد کند.
این توافق به ایران امکان میدهد تا بازارهای جدیدی برای فروش نفت و تسلیحات خود (که هر دو تحت تحریم هستند) پیدا کند و در ازای ارائه تخصص پالایشگاهی و سوخت به ونزوئلا، به یک دولت دوست در نزدیکی آمریکا دسترسی پیدا کند که مایل به میزبانی از کشتیها و هواپیماهای ایرانی است.
۳. انتقال فناوری و بومیسازی تولید ایران به جای فروش صرفِ محصول نهایی، اقدام به انتقال فناوری کرده است تا ونزوئلا بتواند تسلیحات را در داخل خاک خود مونتاژ یا تولید کند.
برای مثال، پهپاد “آنتونیو خوزه دِ سوکره” (ANSU 100) در ونزوئلا و با استفاده از فناوری انتقالیافته از ایران تولید میشود.
این تاکتیک باعث میشود که ردگیری و توقیف محمولههای تسلیحاتی دشوارتر شود، زیرا قطعات جداگانه وارد شده و سپس در مقصد نهایی سرهمبندی میشوند.
۴. صادرات دکترین نظامی به جای تسلیحات سنگین ایران با صادر کردن الگوی “جنگ نامتقارن” خود (استفاده از قایقهای تندرو، پهپادها و موشکهای ضدکشتی ارزانقیمت)، وابستگی به تسلیحات سنگین و گرانقیمت کلاسیک را کاهش داده است.
این رویکرد به ایران و متحدانش اجازه میدهد با هزینهای اندک و با استفاده از تجهیزاتی که راحتتر قاچاق میشوند، چالشهای امنیتی بزرگی برای قدرتهای دریایی مانند ایالات متحده ایجاد کنند,.
تشبیه: میتوان روش ایران را به “قاچاق قطعات یک اسلحه درون جعبهابزار مکانیکی” تشبیه کرد. در نگاه اول، بازرسان (یا تحریمکنندگان) تنها مجموعهای از پیچ، مهره و ابزار صنعتی بیخطر (قطعات خودرو و ماشینآلات) را میبینند که برای تعمیرات لازم است، اما وقتی این قطعات به مقصد میرسند، گیرنده میتواند با سرهم کردن آنها ابزاری خطرناک و تهاجمی بسازد.
حضور گروههای شبهنظامی و تروریستی مورد حمایت ایران در ونزوئلا چه اهمیتی دارد؟
بر اساس منابع موجود، حضور گروههای شبهنظامی و تروریستی مورد حمایت ایران در ونزوئلا، به ویژه حزبالله لبنان، یکی از نگرانکنندهترین جنبههای نفوذ ایران در نیمکره غربی است.
اهمیت راهبردی این حضور را میتوان در چهار بخش کلیدی توضیح داد:
۱. ایجاد شبکه جاسوسی و اطلاعاتی (“چشم و گوش” ایران) فراتر از تسلیحات فیزیکی، گروههایی مانند حزبالله به عنوان “چشم و گوش” ایران در حیاط خلوت ایالات متحده عمل میکنند.
این گروهها به عنوان یک عامل بیثباتکننده عمل کرده و به ایران این امکان را میدهند که حتی بدون حضور رسمی نظامی، نظارت و نفوذ اطلاعاتی خود را در منطقه حفظ کند.
این حضور به ایران یک اهرم فشار نامتقارن در نزدیکی مرزهای آمریکا میدهد.
۲. تأمین مالی از طریق فعالیتهای غیرقانونی ونزوئلا به پناهگاهی امن برای فعالیتهای اقتصادی غیرقانونی این گروهها تبدیل شده است.
گزارشها و جلسات استماع کنگره آمریکا (از سال ۲۰۰۶) نشان میدهند که حزبالله از ونزوئلا برای جمعآوری کمکهای مالی استفاده میکند.
این فعالیتها شامل:
- قاچاق مواد مخدر: همکاری با کارتلهای مواد مخدر برای انتقال محمولهها.
- قاچاق کالا و پولشویی: استفاده از مناطق آزاد تجاری، به ویژه جزیره مارگاریتا، برای پولشویی و تجارتهای غیرقانونی .
- پوشش کسبوکارهای قانونی: استفاده از شرکتهای صوری برای جابجایی پول در سیستم مالی بینالمللی.
۳. نفوذ سیاسی و پیوند با دولت برخلاف گروههای تروریستی که معمولاً مخفیانه عمل میکنند، حزبالله در ونزوئلا دسترسی قابلتوجهی به سیاست و دولت پیدا کرده است.
رابطه گرم میان محمود احمدینژاد و هوگو چاوز در سال ۲۰۰۵ نقطه عطفی بود که به این گروهها اجازه داد فعالیتهای خود را در پناه حمایت دولتی گسترش دهند.
۴. تهدید پایدار و “چسبنده” (Sticky Presence) تحلیلگران نظامی معتقدند که خطرناکترین ویژگی این حضور، “چسبندگی” و ماندگاری آن است.
برخلاف سکوهای موشکی یا پهپادها که میتوان آنها را با حملات هوایی نابود کرد، شبکههای شبهنظامی و تروریستی در بافت اجتماعی و اقتصادی منطقه ریشه دواندهاند.
حتی اگر رژیم مادورو سرنگون شود، این شبکهها احتمالاً در سایه به فعالیت خود ادامه خواهند داد و ریشهکن کردن آنها بسیار دشوار خواهد بود.
جمعبندی در حالی که موشکها و پهپادهای ایرانی تهدیدی کلاسیک و قابل مشاهده هستند، حضور گروههای نیابتی تهدیدی پیچیدهتر و طولانیمدت است.
ایران موفق شده است مدلی از نفوذ خود در خاورمیانه را به آمریکای لاتین صادر کند که متکی بر بازیگران غیردولتی است.
تشبیه: میتوان تسلیحات نظامی (موشکها و پهپادها) را به “عفونت حاد” تشبیه کرد که علائم آن آشکار است و با آنتیبیوتیک قوی (حمله نظامی) قابل درمان است.
اما حضور گروههایی مانند حزبالله شبیه به “ویروس مزمن یا انگل” در جریان خون یک کشور است؛ این ویروس ممکن است همیشه علائم آشکار نداشته باشد، اما در سیستم حیاتی میزبان ریشه دوانده، از منابع آن تغذیه میکند و حتی پس از درمانهای اولیه نیز در بدن باقی میماند و به سختی میتوان آن را بهطور کامل پاکسازی کرد.